شما عضو این انجمن نبوده یا وارد نشده اید. لطفا برای مشاهده کامل انجمن و استفاده از آن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 3,543
» آخرین عضو: makabaka
» موضوعات انجمن: 10,393
» ارسال‌های انجمن: 14,568

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 317 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 317 مهمان
، ،

آخرین موضوع‌ها
بوم‌گردی؛ سفر به قلب فرهن...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
دیروز، ۰۳:۰۲ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 33
ویلا در شمال؛ تجربه لوکس ...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
دیروز، ۰۲:۵۹ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 36
کلبه چوبی؛ پناهی گرم در د...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
دیروز، ۰۲:۵۸ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 31
سفر به ماسال؛ اقامت در وی...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۲۳، ۰۱:۴۲ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 85
بهترین ویلاهای بابلسر برا...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۲۳، ۰۱:۴۱ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 69
سوئیت یا ویلا؟ بهترین گزی...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۲۳، ۰۱:۴۰ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 57
آینده‌ای بدون صف؛ وقتی فن...
انجمن: گفتگوی آزاد
آخرین ارسال توسط: marjan1999
۰۴/۸/۲۱، ۰۱:۲۸ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 71
نقش دستگیره هوشمند در امن...
انجمن: گفتگوی آزاد
آخرین ارسال توسط: marjan1999
۰۴/۸/۲۰، ۰۴:۵۵ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 66
آموزش طرز تهیه کیک مرغ با...
انجمن: گفتگوی آزاد
آخرین ارسال توسط: navidradi
۰۴/۸/۱۹، ۰۶:۱۲ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 63
ویلا بابلسر؛ ترکیب دریا، ...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۱۶، ۰۲:۲۵ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 91
ویلا؛ انتخابی برای سبک زن...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۱۶، ۰۲:۲۱ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 74
اجاره ویلا در رشت؛ تجربه ...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۱۶، ۰۲:۱۶ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 76
هوشمند سازی ساختمان در ته...
انجمن: گفتگوی آزاد
آخرین ارسال توسط: navidradi
۰۴/۸/۱۴، ۱۰:۳۷ صبح
» پاسخ: 1
» بازدید: 970
زندگی محلی را با بوم‌گردی...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۹، ۰۸:۵۶ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 85
یک آخر هفته رویایی در ویل...
انجمن: سفرهای داخلی
آخرین ارسال توسط: arvin912
۰۴/۸/۹، ۰۸:۵۵ عصر
» پاسخ: 0
» بازدید: 80

 
  بهترین سریال‌های تلویزیونی با محوریت زنان
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۹:۳۱ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - بدون پاسخ

شاید دنیای تلویزیون هنوز به آنجایی نرسیده است که از شخصیت های محوری و اصلی زن نیز به اندازه مردان در سریال های تلویزیونی استفاده شود و معمولاً اکثر قهرمانان و شخصیت های محوری داستان های سریال های تلویزیونی همانند سابق مردان هستند. با این وجود در سال های اخیر شرایط بسیار تغییر کرده و رفته رفته شاهد ظهور شخصیت های قوی و منحصر به فرد زنانه ای در دنیای تلویزیون هستیم که بسیاری از آن ها جزو دوست داشتنی ترین و محبوب ترین شخصیت های تلویزیونی هستند.
اکنون شرایط طوری است که برخی از شخصیت های مونث تلویزیونی از چنان جذابیت و کششی برخوردار هستند که بسیاری از تماشاگران را شیفته خود کرده و باعث شده اند یک سریال به طور کلی مورد توجه قرار گیرد. بدین ترتیب نیز زنان تماشاگر توانسته اند در انتخاب قهرمان های خود، کلیشه های مردانه رایج را کنار بگذارند و انتخاب های زنانه بیشتری منطبق بر احساسات و عواطف زنانه خود داشته باشند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با سریال های تلویزیونی که شخصیت یا شخصیت های اصلی آن زنان بوده و از بهترین سریال های تلویزیونی به شمار می آیند آشنا سازیم.

1- جسیکا جونز
شخصیت اصلی سریال ابرقهرمانی و کامیک «جسیکا جونز» (Jessica Jones) را کریستن ریتر با ظاهری سرد و غمناک بازی می کند. این سریال یکی از بهترین سریال های ابرقهرمانی دنیای مارول است که پخش آن همچنان ادامه دارد. سریال «جسیکا جونز» اولین سریال ابرقهرمانی با شخصیت اصلی زنانه بود که دنیای مارول در تلویزیون به کار گرفته است. این سریال داستان یک ابرقهرمان سابق به نام جسیکا را روایت می کند که اکنون آژانس تحقیقات کارآگاهی خود را راه اندازی کرده است.
او شخصیتی پیچیده و افکاری بدبینانه دارد و با مشکل اختلال استرس پس از وقوع حادثه دست و پنجه نرم می کند. برخلاف بسیاری از ابرقهرمانان دیگر، این سریال بیشتر در مورد اتفاقات پس از ابرقهرمان بودن است و نه ریشه های آن و این موضوع باعث شکل گیری داستانی جذاب و سرگرم کننده می شود که در آن هنجارهای ژانر کتاب های کمیک وارونه می شود و این موضوع نشان داده که برای تماشاگران بسیار جذاب و شگفتی آور بوده است. جسیکا اگر چه قدرت های فراانسانی زیادی دارد اما به ندرت از آن ها استفاده می نماید و این موضوع باعث شده که داستان بیشتر بر روی جنبه های انسانی و طبیعی شخصیت اصلی سریال متمرکز باشد. اگر به دنبال تماشای یک سریال تاریک، تلخ، پیچیده و با محوریت یک شخصیت قوی زنانه هستید، سریال «جسیکا جونز» بهترین انتخاب برای شما خواهد بود.

2-روزی روزگاری
سریال «روزی روزگاری» (Once Upon a Time) در سال 2011 وارد دنیای تلویزیون شده و شروع خیره کننه ای داشت. داستان سریال بسیار ساده و ملموس اما پر از شگفتی و زیبایی است. این سریال داستان هایی را از قصه های فانتزی کودکانه، افسانه های دوست داشتنی قدیمی و حتی شخصیت های دیزنی گرفته که شما را ناامید نخواهد کرد. داستان سریال «روزی روزگاری» در یک شهر افسانه ای به نام استوری بروک در ایالت مین رخ می دهد، جایی که تمام ساکنان آن شخصیت هایی از قصه های کودکانه و قدیمی هستند که به دنیای واقعی وارد شده و خاطرات آن ها به طور کلی پاک شده اند.
آن ها فکر می کنند که انسان های طبیعی و معمولی بوده و به دلیل نفرینی از یک ملکه شرور به نام رجینا به این زندگی انسانی دچار شده اند. وقتی که شخصیت اصلی داستان، اما سوان، از راه می رسد، وی شروع به کشف رازهایی می کند که به از بین بردن نفرین منجر می شود و در هر اپیزود، تماشاگران با گذشته و شخصیت واقعی هر یک از ساکنان این شهر خیالی بیشتر و بیشتر آشنا می شوند. این سریال ترکیب زیبایی از لحظات شادی، نومیدی و امیدواری است اما شخصیت اما سوان در تمام طول فیلم انسانی و قدرتمند باقی می ماند. اگر به داستان های فانتزی و افسانه ای علاقه دارید، سریال «روزی روزگاری» بهترین گزینه شما خواهد بود.

3- آی زامبی
اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که اساس داستان سریال «آی زامبی» (iZombie) بسیار عجیب و غریب است. وقتی که اولیویا مور، یک رزیدنت پزشکی اهل سیاتل به یک زامبی تبدیل می شود، شغل و نامزد خود را رها می کند و در یک مرده شور خانه مشغول به فعالیت می شود. وی در آن جا در می یابد که با خوردن مغز مردگان نه تنها از تبدیل شدن خود به یک زامبی بدون مغز معمولی جلوگیری می کند بلکه می تواند خاطرات آن ها را نیز به صورت رویا و توهم ببیند. از این رو وی از این توانایی خود در حل پرونده های جنایی استفاده می کند و با استفاده از سرنخ هایی که در خاطرات قربانیان وجود دارد برای پی بردن به علت مرگ و شیوه مرگشان استفاده می کند.
اما اگر چه ایده یک دختر متشخص زامبی که قصد مبارزه با جرم و جنایت دارد بسیار نامأنوس و عجیب به نظر می رسد اما این سریال به خوبی این موضوع را به تصویر کشیده و در راضی کردن تماشاگران نیز موفق بوده است. از شوخی های خنده دار تا رازهای پیچیده در مورد روابط پنهان و آشکار شخصیت ها، در این سریال می توانید چیزهای جذاب زیادی را شاهد باشید. اگر حتی به داستان سریال نیز علاقه چندانی ندارید بهتر است کمی ماجراجو باشید و کنجکاوانه تماشای این سریال را امتحان کنید. بدون شک از زیبایی و خوب بودن این سریال شگفت زده خواهید شد.

4- یتیم سیاه
سریال تریلر علمی تخیلی «یتیم سیاه» (Orphan Black)، تاتیانیا مازلانی را در نقش سارا مانینگ به خدمت می گیرد که یک دختر جوان است که خودکشی یک غریبه را با چشمان خود می بیند و ناگهان متوجه می شود که این زن غریبه دقیقا شبیه اوست. این موضوع و تحقیقات بعدی او باعث می شود پرده از یک آزمایش شبیه سازی غیرقانونی و توطئه هایی که مربوط به آن است برداشته شود و خیلی زود در می یابد که تمامی اطلاعات و باورهای او در تمام طول زندگی اش دروغ بوده و هیچ ارتباطی با واقعیت نداشته اند. سریال «یتیم سیاه» به موضوع اخلاق مداری در پیشرفت های علمی و به ویژه در زمینه شبیه سازی انسانی و موضوعاتی در حوزه هویت شخصی می پردازد. بازی خیره کننده مازلانی را باید نقطه قوت سریال دانست.
وی در این سریال نه تنها نقش اصلی را بر عهده دارد بلکه نقش تک تک دیگر همزادهای خود را نیز بازی می کند. وی به زیبایی تمام تفاوت های شخصیتی هر کدام از این همزادها را به نمایش می گذارد به نحوی که باور نخواهید کرد تنها یک بازیگر نقش تمامی این شخصیت ها را بازی کرده است. این سریال که برنده جوایز تلویزیونی متعددی نیز شده تاکنون 5 فصل را پشت سر گذاشته و همچنان با قدرت به مسیر خود ادامه می دهد. از این رو همچنان باید منتظر داستان های جذاب جدیدی در این سریال بود. اگر به سریال های علمی تخیلی و تریلرهای مبتنی بر توطئه و خیانت علاقه دارید سریال «یتیم سیاه» را از دست ندهید.

5- داستان ندیمه
سریال «داستان ندیمه» (Handmaid’s Tale) بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده و یک درام پادآرمانشهری است که برای تماشاگران نازک نارنجی و رقیق القلب مناسب نمی باشد. داستان این سریال در آینده ای نزدیک رخ می دهد، جایی که یک دولت بنیادگرای مسیحی بر ایالات متحده حکومت کرده و یک جنگ داخلی نیز درگرفته و به پایان رسیده است. جامعه سریال از نو بازسازی و سازماندهی شده و زنان با خشونت و بیرحمی تمام به بند کشیده شده اند. آن ها اجازه کار و فعالیت یا داشتن املاک و در کل هر نوع دارایی یا حتی حق درس خواندن نیز ندارند. ناباروری گسترده در جامعه کنونی تحت حکومت یک دولت دیکتاتورمآب به نام گیلیاد به بیشترین حد ممکن رسیده و به همین دلیل از زنان جوانی که قدرت باروری دارند تنها برای تولید مثل و فرزند آوری استفاده می شود.
این زنان که به آن ها ندیمه گفته می شود باید در خدمت رهبران این حکومت فاسد بوده و نقش معشوقه را برای آن ها بازی کنند و از این راه برای آنان نیز فرزند به دنیا بیاورند. این سریال به بحث تندرویی و افراط گرایی و عواقب داشتن قدرت بی حد و حصر و نامحدود بدون نظارت مردمی و جامعه ای مملو از بی عدالتی می پردازد. تماشای سریال «داستان ندیمه» کار آسانی نخواهد بود اما بدون شک راضی کننده و جذاب نیز هست. بازی خیره کننده الیزابت ماس در نقش یک ندیمه رنج کشیده و غمگین و در عین حال یک زن قدرتمند و شکست ناپذیر، مهم ترین نقطه قوت سریال است. الیزابت ماس چنان در این سریال هنرنمایی می کند که جوایز متعددی را برای بازی خیره کننده خود دریافت کرده است. تصویرسازی بی نظیر این سریال، دنیای را به تصویر می کشد که با بیرحمی تمام بسیار واقعی به نظر می رسد.

6- دوشیزه جین
سریال کمدی رومانتیک «دوشیزه جین» یا «جین باکره» (Jane The Virgin) در 72 اُمین مراسم جوایز گلدن گلوب نامزد دریافت جایزه بهترین سریال تلویزیونی سال شد و از زمان آغاز پخش در سال 2014 جوایز متعددی دریافت کرده و البته مورد استقبال تماشاگران و منتقدان نیز قرار گرفته است. در این سریال داستان دختری ونزوئلایی- آمریکایی به نام جین گلوریانا ویلانووا روایت می شود که بنابر آموزه های خانوادگی و عقیدتی خود باید تا زمان ازدواج، باکرگی خود را حفظ نماید. اما برنامه ها و قواعد اخلاقی او زمانی که یک پزشک زنان در حین یک آزمایش ساده او را به اشتباه به صورت مصنوعی حامله می کند، رنگ می بازند.
اوضاع نیز بدتر می شود زمانی که مشخص می گردد پدر بیولوژیکی نوزاد یک مرد متاهل است که در گذشته با جین آشنایی داشته است. اوضاع دیگر از این بدتر نمی تواند برای جین بیچاره پیش برود و مدیریت این شرایط بغرنج و زندگی خصوصی و خانوادگی جین لحظات مفرح و کمدی جذابی را برای تماشاگران می آفریند. اما شیوه روایی داستان به نحوی است که این اتفاقات به صورت بسیار واقعی به تصویر کشیده شده و داستان جذابی را به تصویر می کشد. فیلمنامه بی نقص و بازی خیره کننده جینا رودریگز باعث شده که این سریال به یکی از بهترین و دیدنی ترین سریال های کمدی با دستانی گاه غمناک و گاه به شدت خنده آور تبدیل شود.

7- چطور از قتل قسر در برویم
اگر به دنبال یک سریال با شخصیت محوری زنانه قدرتمند هستید بدون شک گزینه بهتری از «چگونه از قتل قسر برویم» (How to Get Away with Murder) نخواهید داشت. این سریال داستان یک استاد حقوق به نام آنالیز کیتینگ را روایت می کند که همراه با 5 نفر از دانشجویانش در یک پرونده قتل وارد می شوند. وایولا دیویس که نقش کیتینگ را بازی می کند برای بازی در این سریال به شدت مورد ستایش قرار گرفته و به اولین زن سیاهپوستی تبدیل شده که برنده جایزه امی برای بهترین بازیگر زن نقش اصلی در یک سریال درام شده است. وی همچنین برای بازی بی نقص خود در این سریال برنده دو جایزه SAG و جوایز معتبر دیگری نیز شده است.
آنالیز کیتینگ بدون شک یکی از بهترین شخصیت های تلویزیونی پس از والتر وایت در سریال «بریکینگ بد» است. محدودیت هایی که شخصیت های تلویزیونی دارند در شخصیت کیتینگ دیده نمی شود و او به یک اندازه می تواند محبوب یا منفور باشد. به عبارت ساده تر نقش او در این سریال یک شخصیت کاملاً انسانی و قابل درک است. اگر به سریال های جنایی درام علاقه دارید « چگونه از قتل قسر برویم » را امتحان کنید.

چاپ این مطلب

  ده اثری که دنیای فیلمسازی را زیر و رو کردند
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۹:۲۴ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - بدون پاسخ

فیلم کوتاه «کارگردان در حال خارج شدن از کارخانه لومیر» (Workers Leaving the Lumière Factory) اولین فیلمی بود که روی پرده سینما می رفت. این فیلم که توسط برادران آگوست و لوییس لومیر در سال 1895 فیلم برداری شده بود و همانطور که از اسم آن برمی آید فیلمی سیاه و سفید و تنها 47 ثانیه ای بود که خارج شدن کارگران هنگام غروب را از کارخانه نشان می داد. در آن زمان، دنیای فیلم چنان جدید و نوپا بود که نمایش دادن هر چیز متحرکی بر روی پرده سینما جنب و جوشی در میان تماشاگران ایجاد می کرد. اما با گذشت زمان هم تماشاگران و هم فیلمسازان انتظارات خود از صنعت سینما را بالا بردند.
امروزه تکنولوژی به فیلمسازان این امکان را داده کارهایی خلق کنند که روزگاری غیرممکن به نظر می رسیدند. برای مثال در فیلم «جاذبه» (Gravity) در سال 2013، آلفونسو کوارون کارگردان فیلم از برداشت های متوالی برای دادن این احساس به سینماروها که خود در محل فیلم حضور دارند استفاده کرد. بدین ترتیب تماشاگران نیز خود را در فضا و در کنار ساندرا بولاک و جورج کلونی حس می کردند. برای گرفتن این صحنه ها بازیگران فیلم برای ساعت ها به وسیله طناب در هوا و در مقابل صفحات خاص LED معلق بودند تا بتوانند حس واقعی از حضور در فضا و بی وزنی را به بیننده القا کنند. از خارج شدن کارگران از کارخانه تا گشت و گذار در فضا تحولات عظیمی در دنیای سینما رخ داده اما در این میان 10 فیلم بیشترین تاثیر را در تغییر صنعت سینما داشتند.

10- رزمناو پوتمکین (1925)
چه کسی می گوید پروپاگاندا بد است؟! این فیلم کوتاه کلاسیک تنها برای ادای احترام به انقلاب روسیه ساخته شد اما دنیای سینما را بشدت تحت تاثیر قرار داد. فیلم صامت «رزمناو پوتمکین» (Battleship Potemkin) داستان شورشی در سال 1905 را روایت می کند که در آن ملوانان روسی موفق می شوند دیکتاتوری حاکم بر یک کشتی جنگ را ساقط کنند اما در نهایت قزاق های مسلح و بیرحم آن ها را از بین می برند. فیلم در زمینه تدوین انقلابی در سینما ایجاد کرد.
سرگئی آیزنشتاین یکی از اولین کارگردانانی بود که از مونتاژ استفاده کرد و توانست چندین برداشت را در قالب یک رشته متوالی از اتفاقات بیان کند. پخش این فیلم در بسیاری از کشورها ممنوع اعلام شد از جمله در اتحاد جماهیر شوروی که تحت تسلط استالین اداره می شد. وی از آن بیم داشت که اکران این فیلم باعث شورش علیه دیکتاتوری مخوفش شود.

9- ژنرال (1926)
قبل از آن که جیسون بورن و کارآگاه جان مک کلین در «جان سخت» وارد سینما شوند دوران حرکات خیره کننده باستر کیتون بود. پدرخوانده بازیگری فیزیکی دوران فیلم های با یک بازیگر در نقش اصلی را ایجاد کرد. فیلم صامت «ژنرال» (The General) که باستر کیتون تمامی بدلکاری های آن را خود انجام داده انقلابی در صنعت سینمای دوران خود ایجاد کرده و بک شبه باستر کیتون را به ستاره ای مشهور تبدیل کرد. برخلاف فیلم های اکشن امروزی بسیاری از زد و خوردها و شکنجه هایی که باستر کیتون در این فیلم متحمل می شد تنها برای خنداندن تماشاگر طراحی شده بودند.
او آغاز بازیگران خشک و بی احساسی بود که علی رغم تمامی اتفاقاتی که در اطرافش رخ می داد و سرو صداها و درگیری هایی که در اطرافش بود به هیچ عنوان احساسات خود را بروز نمی داد. او سبکی از بازیگری را بنیاد نهاد که بعدها توسط بیل موری، الک بالدوین و زک گالیفیناکیس ادامه یافت. باستر کیتون در این فیلم که نویسندگی و کارگردانی اش را نیز خود بر عهده داشت تعقیب و گریزی خیره کننده در دورران جنگ داخلی و در درون یک قطار را روایت می کند. صحنه های اکشن این فیلم تا آن زمان در هیچ فیلمی دیده نشده بود.

8- خواننده جاز (1927)
فیلم «خواننده جاز» (The Jazz Singer) اولین فیلم در تاریخ سینما بود که مانع بی صدایی را کنار گذاشت و با افزودن دیالوگ به فیلم صنعت سینما تا آن زمان را دچار تغییری شگرف کرد. این تکنیک تازه و موثر چنان مورد توجه قرار گرفت که اولین اسکار افتخاری را نصیب این فیلم کرد. کمپانی برادران وارنر در ساخت این فیلم از تکنولوژی جدیدی که «ویتافون» نامیده می شد استفاده کرد. در واقع آهنگ ها و دیالوگ ها بعد از فیلم برداری با استفاده از این تکنیک به فیلم اضافه شده و همزمان سازی آن ها انجام گرفت. اگر چه تکنولوژی ویتافون و دیگر تکنولوژی های مشابه خیلی زود جای خود را به صداگذاری مستقیم حین فیلم برداری دادند اما از همین تکنولوژی تا دهه 1940 نیز در بسیاری از محصولات سینمایی و بخصوص کارتون ها استفاده شد.

7- همشهری کین (1941)
اگر تاکنون فیلم «همشهری کین» (Citizen Kane) را ندیده اید به شما توصیه می کنیم که حتماً این فیلم را ببینید تا با ماهیت و مخاطرات رویای آمریکایی آشنا شوید. این فیلم که با الهام از کتاب «گتسبی بزرگ» (The Great Gatsby) ساخته شده پس از سال های متمادی هنوز هم در بین 5 فیلم برتر تاریخ سینما قرار دارد و هنوز از آن سخن گفته می شود. این فیلم با بازی و کارگردانی بی نقص اورسون ولز داستان یک غول رسانه ای را روایت می کند که جاه طلبی در حوزه سیاست او را به نابودی می کشاند.
در واقع داستان فیلم تا حدود زیادی داستان واقعی غول رسانه ای آن دوران، ویلیام رندولف هرست، را روایت می کرد. در این فیلم بحث زمان و سیر زمانی داستان با تمامی فیلم های پیش از آن تفاوت داشت و استفاده از نورپردازی و فیلم برداری از نمای نزدیک باعث شد که حس وحال شخصیت ها و داستان فیلم به خوبی حس شود. این فیلم یکی از بزرگترین شاهکارهای سینمایی تمام دوران و اوج هنر اورسون ولز بود که برای همیشه در تاریخ ماندگار شد.

6- از نفس افتاده (1960)
بسیاری از کارگردانان سرشناس امروزی مانند وس اندرسون و کوئنتین تارانتینو برای موفقیت امروزی خود باید ممنون کارگردانان نوگرایی مانند ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو باشند که الهام بخش آن ها شدند. این دو کارگردان افسانه ای موج نو سینمای فرانسه راه را برای کارگردانان آمریکایی باز کردند که به روشی نوین و با استفاده از تکنیک های مدرن داستان های قدیمی را به تصویر بکشند. مارتین اسکورسیزی در این باره گفته است که موج نو سینمای فرانسه از زمان آغاز خود به شدت دنیای فیلمسازی و آثار کارگردانان از آن زمان تاکنون را تحت تاثیر قرار داده است. وی حتی آثار سینمای موج نو فرانسه را جزر و مدی می داند که کل ماهیت سینما را در خود غوطه ور ساخت.
بهترین فیلم موج نو سینمای فرانسه را باید بدون شک فیلم «از نفس افتاده» (Breathless) دانست که در میان دوستداران سینما به خاطر تدوین خیره کننده و نوینش مورد توجه قرار گرفت. ژان لوک گدار به عنوان کارگردان فیلم از یک صحنه چندین برداشت از زوایایی با کمی تفاوت گرفت تا گذشت زمان را به تصویر بکشد. از آن زمان تاکنون از این روش برای نشان دادن تنش در فیلم ها استفاده می شود. کسانی که به فیلم های گانگستری علاقه دارند باید متوجه استفاده اسکورسیزی از این روش در صحنه های کلوزآپ فیلم «رفقای خوب» (Goodfellas) شده باشند.

5- هشت و نیم (1963)
فدریکو فلینی به عنوان نماد سینمای ایتالیا در فیلم «هشت و نیم» (8 ½) داستان زندگینامه ای یک کاگردان ناخوش احوال را روایت می کند که در به انجام رساندن پروژه اخیر خود دچار مشکل شده و داستان او ار طریق رویاهای سوررئال، فانتزی و صحنه های امروزی و ترکیب آن ها با یکدیگر روایت می شود که وظیفه مرتب کردن آن ها را بر عهده تماشاگر می گذارد. فیلم «هشت و نیم» با یک رویا که در آن بازیگر نقش اصلی در ترافیکی سنگین گیر افتاده آغاز می شود که حتی برای خارج شدن از خودرو خود نیز با مشکل مواجه می شود و سپس به آسمان می رود تا این که توسط طنابی که به پایش بسته شده به روی زمین بازگردانده می شود.
شخصیت گویدو در این فیلم با کمک ذهنش به همه جا سفر می کند در حالی که فیلمش در سردرگمی مطلق به سر می برد. عنوان این فیلم به هشت و نیم فیلمی اشاره دارد که فلینی به طور مستقل یا همراه با دیگران کارگردانی کرده است. این فیلم باعث شد که دیگر رویه داستان پردازی خطی و به ترتیب زمان رها شده و راه برای نوآوری از این زاویه برای کارگردانان بعدی هموار شود. این فیلن راه را برای فیلم سازان سوررئال آینده باز کرد و بعد از او نیز دیوید لینچ، تری گیلیام، دارن آرونوفسکی و مایکل گوندری راه او را ادامه دادند.

4- 2001: یک اودیسه فضایی (1968)
این فیلم را باید این گونه توصیف کرد:" یک گام کوتاه برای انسان و جهشی عظیم برای جلوه های ویژه ساخت انسان". استنلی کوبریک با داستان بی نقص و البته سرگیجه آور تغییرات تدریجی دو فضانورد بدفرجام و روبات سخنگوی آن ها، صنعت سینما را وادار به بازنگری در مورد کارهایی کرد که می توان با استفاده از این رسانه انجام داد. اسپیلبرگ از فیلم «2001: یک اودیسه فضایی» (2001: A Space Odyssey) به عنوان «بیگ بنگ» (انفجار بزرگ) در صنعت سینما یاد می کند که می توان نشانه هایی از آن را در فیلم های علمی تخیلی شاهکار امروزی مانند «تلقین» (Inception) مشاهده کرد. کوبریک در این فیلم با بیش از دو ساعت و نیم طول و تنها 40 دقیقه دیالوگ، بیشتر روی تصاویر، موسیقی و جلوه های صوتی متعدد مانور می دهد و حتی سکوت استفاده شده در برخی صحنه ها را می توان در اعماق وجود به شیوه ای تاثیرگذار حس کرد که تماشاگر را با تنهایی در فضا آشنا می سازد.
در این فیلم نیز شیوه روایی خطی نقض شده و روشی تازه از داستان پردازی خلق شده است. تثایر اصلی این فیلم نه داستان آن بلکه جلوه های تصویری است که برای بازگویی این داستان مورد استفاده قرار می گیرد. جورج لوکاس و ریدلی اسکات از این تکنیک های مبتکرانه در فیلم های علمی تخیلی مطرح خود سود برده اند. ریدلی اسکات در سخنانی مشهور می گوید:" بعد از «2001: یک اودیسه فضایی» ژانر علمی تخیلی مرد. دیگر هیچ چیز اورجینالی وجود ندارد. ما قبل از آن که آنجا برسیم همه چیز را دیدیم. تمام شد". وی بقیه فیلم های علمی تخیلی بعد از این فیلم را تنها تقلیدهایی از شاهکار کوبریک می داند.

3- داستان اسباب بازی (1995)
فیلم انیمیشن «داستان اسباب بازی» (Toy Story) طلوع انقلاب استودیو پیکسار بود و بدون آن دیگر نه خبری از «در جستجوی نمو» بود و نه «بالا». اولین قسمت از این فیلم در سال 1995 اکران شد و کسی فکر نمی کرد که به زودی انیمیشن های ساخت این استودیو نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم سال شده و در جشنواره کن به نمایش درآیند. همین فیلم بود که باعث شد بعدها در سال 2001 جایزه اسکار ویژه دیگری برای بهترین انیمیشن سال در نظر گرفته شود. این انیمیشن از بسیاری از چهات اولین بود. «داستان اسباب بازی» اولین انیمیشنی بود که به طور کامل با استفاده از طراحی کامپیوتری ساخته شده بود. این انیمیشن کودکانه یکی از اولین انیمیشن هایی بود که داستان و دیالوگ آن هم برای کودکان و هم بزرگسالان مفهوم و جذاب بود. این فیلم و دنباله های آن همراه با دیگر ساخته های استودیو پیکسار میلیاردها دلار فروش داشته اند.

2- آواتار (2009)
جیمز کامرون که با فیلم «تایتانیک» مهارت خود را ثابت کرده بود با فیلم «آواتار» (Avatar) استاندارد جدیدی را برای فیلم های علمی تخیلی بنیان نهاد که از تکنیک لایو اکشن همراه با جلوه های ویژه کامپیوتری استفاده می کرد. در واقع بازیگران بازی خود را در یک دنیای سه بعدی مجازی انجام می دادند که تحرک و طراوت محیط آن از صفحه تلویزیون و پرده سینماها بیرون می زد. این واقعیت مجازی جدید با هر آنچه که تا آن زمان در دنیای سینما دیده شده بود متفاوت بود. در این فیلم برای اولین بار از روشی استفاده شده بود که می توانست تغییرات چهره بازیگران در کوچک ترین شکل آن را نیز به نمایش درآورد.
اگر چه داستان فیلم از لحاظ جذابیت با داستان فیلمی مانند «همشهری کین» قابل مقایسه نیست اما جلوه های تصویری و کامپیوتری نوین به کار رفته در این فیلم همه را در حیرت فرو برد و تکنیک سه بعدی را به طراز بالاتری انتقال داد. این فیلم تاثیر زیادی بر روی دنیای فیلم های علمی تخیلی آینده داشت که البته هیچگاه نتوانستند به این شاهکار سینمایی نزدیک شوند.

1-شرم (2011)
فیلم «شرم» (Shame) شبیه هیچ یک از فیلم های دیگر این فهرست نیست. این فیلم داستانی جنجالی دارد اما مایکل فاسبندر وارد دنیایی می شود که همه چیز که تا آن زمان برای وی باارزش بوده را بی معنی و بی ارزش می یابد. فیلم «شرم» فیلمی تاثیر گذار و ویرانگر است که بازی خیره کننده فاسبندر نقش مهمی در این موضوع داشته است. در این فیلم به وضوح از فیلم تریلر کارآگاهی «ارتباط فرانسوی» (The French Connection) در سال 1971 با بازی جین هکمن که برنده اسکار بهترین فیلم سال شده الهام گرفته شده است. اما فیلم «شرم» دارای نقاط قوتی است که هیچ ارتباطی با فیلم «ارتباط فرانسوی» ندارد و علیرغم صحنه های ناخوشایند متعدد فیلم آن را باید یک شاهکار دانست.

چاپ این مطلب

  فیلم‌هایی که ذهن‌تان را به چالش می‌کشد
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۹:۱۴ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - پاسخ (5)

بعضی فیلم ها از لحظه اول توجه بیننده را جلب کرده و ذهن او را طوری به چالش می کشند که نتواند تا صحنه آخر حدس بزند چه اتفاقی افتاده است. در لیست زیر با این فیلم ها که در لحظات پایانی خود بیننده را غافلگیر می کنند آشنا شوید.

Personal Shopper

مورین یک دختر جوان آمریکایی است که برای کار به عنوان فروشنده به پاریس می رود. او به زنان ثروتمند در انتخاب لباس کمک می کند اما هیچ علاقه ای به مد و تجملات ندارد. او از زمان مرگ برادر دوقلویش که به او قول داده است نشانه هایی از جهان دیگر را برایش می فرستد علاقه زیادی به ارتباط با مردگان پیدا کرده است. زندگی مورین از زمانی که یک غریبه ناشناس به او پیام می دهد تغییر می کند. این فیلم عمیق و پیچیده ترکیبی از چند ژانر است.

The Invisible Guest
آدریان یک تاجر بین المللی است که روزی در اتاقش در هتل با سروصدا از خواب بیدار می شود و جسد زنی را کنار خود می بیند. او اعتراف می کند که بی گناه است و به همین دلیل از ویرجینیا گودمن متخصصی که پیچیده ترین مشکلات را حل می کند درخواست کمک می کند. آدریان و ویرجینیا باید مدارکی که بی گناهی آدریان را اثبات می کند جمع آوری کنند.

In the House
کلود پسری است که در ردیف آخر کلاس می نشیند. هیچکس متوجه او نیست اما او حواسش به همه چیز هست. او با یکی از دوستانش ارتباط خانوادگی برقرار می کند و تمام مشاهداتش را در آن خانه می نویسد. سپس نوشته هایش را به یکی از معلم های خود نشان می دهد. معلم او را حمایت می کند اما فکر می کند که نوشته ها تخیلی هستند اما خیلی زود متوجه چیزهای عجیبی می شود.

Avril and the Extraordinary World
در سال ۱۹۴۱ فرانسه توسط ناپلئون حکمرانی می شود. دانشمندان ناپدید شده اند و برق اختراع نشده است. وقتی آوریل دختر کوچکی بود پدر و مادرش سعی داشتند اکسیر جاودانگی را کشف کنند اما اکتشافاتشان نیمه کاره ماند چون آن ها نیز مثل دانشمندان دیگر ناپدید شده بودند. اکنون آوریل بزرگ شده و سعی می کند کار نیمه تمام پدرومادرش را در کشف اکسیر جاودانگی تمام کند.

Unbreakable
دیوید دان تنها کسی است که در حادثه تصادف قطار که جان ۱۳۱ نفر را گرفت زنده می ماند. دیوید با مردی آشنا می شود که به مرد شیشه ای معروف است چون با کوچک ترین فشاری استخوان هایش می شکند. مرد شیشه ای به دیوید می فهماند که یک ابرقهرمان است و هیچ صدمه ای نمی بیند.

Focus
نیکی یک کلاهبردار حرفه ای است که جس را تحت حمایت خود می گیرد. آن ها وارد یک رابطه رمانتیک می شوند اما نیکی از این موضوع ناراحت است چون معتقد است عشق و فریب در کنار هم قرار نمی گیرند. آن ها از هم جدا می شوند و ۳ سال بعد دوباره همدیگر را ملاقات می کنند. آیا هنوز به هم علاقمند هستند یا دشمن؟

The Imposter
پسری که ۳ سال است گمشده ناگهان در اسپانیا پیدا می شود. خانواده او در تگزاس بسیار خوشحال هستند اما متوجه می شوند که رنگ موها و چشم های او فرق کرده است. با لهجه حرف می زند و هیچکس را نمی شناسد. او در واقع یک کلاهبردار است که شخصیت خود را ۳۹ مرتبه تغییر داده است. یک مامور اف بی آی و کاراگاه خصوصی سعی در افشای حقیقت این کلاهبردار دارند و در پایان با اسرار عجیبی روبه رو می شوند.

Stonehearst Asylum
ادوارد دکتر جوانی است که در یک تیمارستان شروع به کار می کند و در آن جا به یکی از بیماران "الیزا گریوز" علاقمند می شود. روش های درمان دکتر لمب در تیمارستان ادوارد را شوکه می کند.

Unknown
پنج مرد خودشان را در یک انباری با درب قفل شده می یابند. یکی از آن ها به طرز مرگباری زخمی شده و با دستبند به لوله قفل شده است. دماغ نفر دوم شکسته، نفر سوم توانایی حرف زدن ندارد اما دو نفر دیگر کاملا سالم هستند فقط کمی روی بدن آن ها زخم و جراحت دیده می شود. هیچکدام از آن ها چیزی یادشان نمی آید. آن ها روزنامه ای پیدا می کنند و در آن خبر ربوده شدن دو مرد تاجر را می خوانند. به نظر می رسد بعضی از آن ها قربانی و بعضی دیگر جنایتکار هستند. در این بازی فکری باید تشخیص دهید آدم های خوب کدام یک هستند.

چاپ این مطلب

  نفیسه روشن: تئاتر یک هنر مظلوم است
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۸:۵۷ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - پاسخ (1)

ساخته‌شدن برخی از کارهای سبک و کارهایی که ما خودمان به آن راحت‌الحلقوم می‌گوییم باعث ترویج نوعی سلیقه خاص در میان مخاطبان شده است که آنها ترجیح می‌دهند با نمایشی روبه‌رو باشند که به اصطلاح «هلو برو تو گلو» باشد.

[تصویر:  do.php?img=4760]

آنهایی که اهل تلویزیون هستند، احتمالا با نفیسه روشن، آشنایی دارند. بازیگری که در تعداد زیادی از سریال‌های تلویزیونی حضور داشته است. او در ٣٧سریال و مجموعه تلویزیونی، (آن‌طور که در رزومه‌اش وجود دارد) پنج‌مجموعه در شبکه خانگی و چهارفیلم سینمایی حاضر بوده است. از این‌رو در میان مردم و به‌ویژه آنهایی که سریال‌های تلویزیون را می‌بینند، چهره‌ای آشنا محسوب می‌شود. او این روزها در تئاتری به نام «تابوتخانه خاموش» حاضر است.
 
نمایشی به کارگردانی «حسن رونده»  که می‌خواهد به موضوعات روزمره زندگی البته با نگاه و ساختی متفاوت بپردازد. قالب این کار سورئالیستی است، همان که به فراواقع‌گرایی و رویاگونگی شهرت دارد. نفیسه روشن ‌سال٦١ در تهران به دنیا آمده و در دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع کارشناسی، فقه و حقوق اسلامی خوانده است. با او به بهانه حضورش در تئاتر تابوتخانه به گفت‌وگو نشستیم و از حال‌وهوای تئاتر و کاری که این روزها در آن حاضر است، صحبت کردیم. آنچه در ادامه آمده، محصول پرسش‌های ما و پاسخ‌های این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است.
 
کاری که درحال حاضر در آن حضور دارید با نام تابوتخانه خاموش، روی صحنه است. موضوعی که در این نمایش به نظر می‌رسد این است که کار به شیوه دیگری ساخته شده است و تماشاگر باید با آن کلنجار برود. به همین دلیل نقش بازیگر در چنین نمایشی، کلیدی خواهد بود آن هم به نسبت کاری که به شیوه رئالیستی ساخته شده است. درباره این کار کمی صحبت می‌کنید، این‌که در تمرینات چطور به این نقش رسیدید و کار پیش رفت؟
راستش خیلی سخت بود. ما گه‌گاه در طول تمرینات، اتودهایی می‌زدیم تا به یک موضوع دست پیدا کنیم. در آغاز هم متنی نبود که مثلا کارگردان بگوید این را می‌خواهم با تمرین به آن برسیم. بارها شده که در طول تمرینات اتود زدیم و بعد به نتیجه نهایی رسیدیم، ولی این‌که بیننده و مخاطب چه دریافتی از نقش‌ها خواهد داشت، باید گفت آنهایی که مخاطب مستمر و دایمی تئاتر هستند، ارتباط خوبی با این نمایش برقرار می‌کنند.
 
چرا مخاطب عادی در دریافت از این کار ممکن است مشکل داشته باشد؟
ساخته‌شدن برخی از کارهای سبک و کارهایی که ما خودمان به آن راحت‌الحلقوم می‌گوییم باعث ترویج نوعی سلیقه خاص در میان مخاطبان شده است که آنها ترجیح می‌دهند با نمایشی روبه‌رو باشند که به اصطلاح «هلو برو تو گلو» باشد و دریافت خیلی راحتی از آن وجود داشته باشد، به عبارتی شیوع این نوع کارها باعث شده است که مخاطب دنبال کارهای راحت باشد. کارهایی که خیلی درگیری و کلنجار ایجاد نمی‌کند و مخاطب برود خیلی راحت بنشیند و بعد از نمایش هم بگوید این نمایش خوب یا بد بود. اما باید توجه داشته باشیم مخاطب تئاتر این‌طور نیست. دست‌کم این‌طور نبوده و همیشه ‌درصدی از مخاطبان وجود دارند که می‌خواهند و دوست دارند درگیر کارها شوند. این مخاطبان دنبال نمایش‌هایی می‌گردند که حرفی برای گفتن داشته باشند. این موضوع برای کاری که درحال حاضر، روی صحنه است در اصل یک برگ برنده است.
 
کاری که درحال حاضر دارید انجام می‌دهید، در قالب سورئال است و این احتمالا ویژگی‌های خاص خود را دارد. مخاطبی که هنوز این کار را ندیده و می‌خواهد وارد سالن تئاتر شود، ممکن است درگیر پیچیدگی‌های موجود در این قالب شود؟
بله، این کار کاملا سورئال است. اصلا ما باید بدانیم چند درصد از مخاطبان ما می‌دانند تفاوت بین سورئال و رئال چیست. همین که بتوانند تفاوت این دو مقوله را به ریز دربیاورند و نکاتش را پیدا کنند، طی اجرای کار خواهند فهمید این کار در چه قالبی ساخته شده است.
 
این شیوه کار به‌طور قطع برای خود بازیگر هم ممکن است چالش ایجاد کند. شما به‌عنوان یک بازیگر حتما می‌دانید و تفاوت بین کار سورئال و رئال را می‌فهمید و همین هم احتمالا باعث می‌شود انرژی بیشتری از شما گرفته شود. این برداشت که ممکن است نزد مخاطب تئاتر وجود داشته باشد، برداشت درستی است یا خیر؟
واقعیت این است که برای یک بازیگر اهمیت ندارد که کار در چه قالبی، ساخته شده است. این‌که نمایشی در قالب رئالیسم باشد یا نمایش دیگری در قالب سورئالیسم باشد عملا برای بازیگر تفاوتی ندارد. همین امر باعث می‌شود در صرف انرژی هم تفاوتی نداشته باشد، اما ممکن است پیچیدگی‌هایی برای بازیگر در حین کار به وجود بیاید که به ورود و خروج بازیگرها، میزانسن یا دیگر موارد، ربط دارد. این موضوع است که هم کار را متفاوت می‌کند و هم ممکن است بازی‌ها در فضای جدید انجام شود. مخاطب هم احتمالا باید درک کند این‌طور نیست که یک بازیگر در کاری رئال، وزنه ٥٠کیلوگرم می‌زند و در کار سورئال وزنه‌ ١٠٠کیلویی، تفاوت‌ها هم همان‌طور که عرض کردم کمی در پیچیدگی‌های میزانسن است و تفاوت‌هایی در دیالوگ‌ها و حس‌وحال‌ها.
 
این موضوعی که درحال حاضر می‌خواهم طرح کنم برای من مخاطب قابل درک نیست. برای همین به‌عنوان سوال مطرح می‌کنم. موضوع این است که من مخاطب آن‌جا روی صندلی نشسته‌ام و شما دارید این‌جا روی صحنه، نمایش را اجر می‌کنید. فعلا اشاره‌ به این نمایش نیست، به کلیت نمایش اشاره دارم. مخاطب در گیرودار یک نمایش ممکن است خسته شود، گیج شود، حیران شود و هر احساس دیگری پیدا کند.در تئاتر هم معروف است که می‌گویند نفس مخاطب و بازیگر به‌هم می‌خورد و فضایی ویژه خود را به وجود می‌آورد. با این توضیح سوالم این است شما به‌عنوان یک بازیگر وقتی احساسات تماشاگر را می‌بینید، چشم‌تان به چشمش گره می‌خورد و مثلا احساس می‌کنید تماشاگر گیج است یا حیران، یا شاد است و سرخوش، آیا این احساسات بر شما به‌عنوان یک بازیگر تئاتر تأثیر می‌گذارد؟
نه به هیچ عنوان. من مطابق تجربه خودم می‌گویم که مخاطب هر احساسی داشته باشد به بازیگر روی صحنه انرژی می‌دهد و توفیری هم ندارد که این احساس چه باشد. از کار خوشش بیاید یا نه. هر احساسی که به بازیگر دست بدهد، من بازیگر این را می‌فهمم که کار تأثیر داشته، یک تأثیر این است که فرد را مجذوب می‌کند و تأثیر دیگر هم ممکن است این باشد که کار احساس حتی ناخوشایند در او به وجود بیاورد. من بازیگر از این احساسات حتی متضاد، انرژی می‌گیرم.
بله، حتی اگر تماشاگر از کار خوشش نیاید، این می‌تواند به‌عنوان نقد سازنده برای من مورد استفاده قرار گیرد. اگر تماشاگر کار را دوست نداشته باشد، من از آن به‌عنوان نقد سازنده استفاده می‌کنم وگرنه تأثیر دیگری ندارد.
 
حالا برمی‌گردم به این نمایش خاص و کار تابوتخانه خاموش. از تمرینات در این کار به‌خصوص بگوید و این‌که از کی شروع شد و چطور پیش رفت؟
تمرینات این نمایش خیلی سنگین بود. ما بیشتر وقت‌ها از ساعت١١ سر تمرینات حاضر می‌شدیم و تا ١٢ شب سر تمرین بودیم. بیشتر روزهای تمرین این کار ما بالغ بر ١٠ ساعت تمرین مداوم و مستمر بود. ما برگه برنده‌ای که در این کار داشتیم این است که تیم، تیم خیلی منسجمی بود و با کارگردان هم هماهنگی کامل داشتیم. همه عوامل از عوامل صحنه، سرگروه‌ها، دکور، لباس، گریم، تمام آدم‌ها یک‌دست، نازنین و دوست‌داشتنی بودند. خوشبختانه قبل از این، چند کار مشترک با بچه‌های این تیم داشتیم و همین عامل سبب شده بود بچه‌ها هماهنگی بسیار خوبی با هم داشته باشند. برخی کارها این‌طور است که تولیدکنندگان، بازیگران و... کار مشترک با هم انجام نداده‌اند و خود موضوع ارتباط‌گیری با اعضای تیم یک پروسه را باید بگذراند، اما در این تیم این‌طور نبود که تازه بخواهیم همدیگر را بشناسیم، به همین دلیل کارها خیلی خوب پیش می‌رفت.
 
این تمرین طولانی خیلی سخت نبود؟
سخت بود، اما چون همه بچه‌ها یکدست بودند باعث می‌شد این ١٠، ١١ ساعت تمرین و سختی‌هایش را حس نکنیم.
 
اطلاعات کلی درباره بازیگری می‌گوید که هم‌بازی و پارتنر بازی ممکن که نه، حتما روی بازی فرد مقابل تأثیر می‌گذارد. در این نمایش مهران نائم نقش مقابل شما را بازی می‌کرد. کار با او راحت بود؟
خوشبختانه من قبلا با آقای نائم در سریال ١٢٥، سریال آتش‌نشان‌ها هم‌بازی بودیم و همکاری داشتیم. ایشان از دوستان خوب و از همکاران خیلی خوب من هستند، به همین دلیل کار، کار خیلی سختی نبود و خیلی وقت‌ها با هم مشورت می‌کردیم و به نتیجه مشترک می‌رسیدم. خوشبختانه همکاری با دیگر دوستان بازیگر در این کار هم خیلی مثبت بود و مشکلی از این بابت وجود نداشت.
 
داستان همان‌طور که صحبت کردیم، کمی پیچیدگی دارد. این موضوع برای بازیگران چطور است آیا همان پیچیدگی‌هایی که ما هنگام تماشا حس می‌کنیم، شما هم به‌عنوان بازیگر با آن درگیر هستید؟
بله! روزهای نخست این موضوع برای ما هم پیچیدگی‌هایی داشت، اما خوشبختانه کم‌کم مثل این‌که تکه‌های پازل را کنار هم بگذاریم، راحت‌تر شد. در طول تمرینات هم روی صحنه داستان را تحلیل و اجرا کردیم و به جایی رسیدم که کار برای ما باورپذیرتر شد و همه توانستیم با آن ارتباط بسیار خوبی برقرار کنیم. همین امر هم باعث می‌شود (به نظر من) مخاطب آن را حس کند و احساس خوبی داشته باشد. البته این را باید ذکر کنم که طبیعی است، به‌هرحال یک داستان و خطی از کار وجود دارد و وقتی قرار است به صورت قطعاتی کنار هم قرار بگیرد، ممکن است سختی‌هایی به وجود بیاید. اما خوشبختانه با کارهایی که انجام شد و هماهنگی‌های خوبی که وجود داشت، به سرانجام خوبی رسید.
 
طی روزهای اجرا که تا امروز گذراندید، مخاطبانی همراه شما بوده‌اند. حضور مخاطب و استقبال آن، در تئاتر خیلی مهم است. در تلویزیون سریال تولید و بعد پخش می‌شود و شاید بازیگر به دلیل گرفتاری‌های شخصی که هنگام پخش سریال خواهد داشت، خیلی درگیر بازتاب آن نشود. اما در تئاتر این‌طور نیست. با تمام این توضیحات، آیا خودتان از کار و استقبال مخاطب راضی هستید؟
بله، قطعا ما راضی هستیم، اما این را هم باید عرض کنم که یکی از اجراهای ما با شب یلدا تقارن پیدا کرد. من خودم اگر جای مخاطب باشم، هیچ‌وقت منزل پدری و فرصت در کنار خانواده بودن و حضور در کنار پدربزرگ و مادربزرگ را رها نمی‌کنم که بیایم تئاتر ببینم. موضوع دیگر هم بحث آلودگی هوا بود که کمی از آن تأثیر پذیرفتیم و موضوعاتی از این قبیل. یک‌سری تشنجات باعث شد برخی از اجراها خیلی مناسب نباشد، به‌هرحال مردم ما حق دارند، زیرا آن‌جا، زندگی واقعی‌شان است و با این موضوعات که به وجود آمده، زندگی روزمره‌شان تحت‌تأثیر قرار گرفته است و من هم به‌عنوان یک بازیگر به آنها احترام می‌گذارم.
آنها تئاتر یا برخی دیگر از امور را می‌توانند در اولویت‌های بعدی قرار دهند یا بعدا ببینند، اما معضلات زندگی روزانه را نمی‌توان معطل گذاشت. آن چند روز ما این تشنجات را داشتیم، اما خوشبختانه در مجموع، استقبال خیلی خوب بود. من خودم چند روز سایت خرید بلیت را نگاه می‌کردم، خوشبختانه وضع استقبال خوب بود.
 
با مخاطبان از نزدیک صحبت کردید؟ این‌که بخواهید با آنها حرف بزنید که نظرشان چه بود؟
بله، با چند نفری صحبت کرده‌ام.
 
نظرشان چطور بود؟
دو دسته بودند که البته طبیعی هم بود. برخی از مخاطبان کار را دوست داشتند و با آن ارتباط خوبی برقرار کرده بودند، برخی هم می‌گفتند که متوجه داستان نشدند. برای من در اینستاگرام هم پیغام گذاشتند که آن‌جا هم عده‌ای تشکر کردند و از علاقه‌شان به کار گفتند و برخی هم گفتند که متوجه نشدند داستان چیست.
 
نظر خودتان درباره این نظرات چیست؟
این بخشی از کار است. طبیعی است که درباره هر کاری برخی آن را دوست داشته باشند و برخی با آن ارتباط برقرار نکنند یا برخی نمایشی را دوست داشته باشند و برخی هم نه، این طبیعی است. بگذارید من از خودم مثال بزنم. من فیلم درباره الی از مجموعه آثار اصغر فرهادی را وقتی در زمان ساخت و اکرانش دیدم، آن آخر داستان را متوجه نشدم، اما در مجموع کار آن‌قدر خوب بود و من آن‌قدر با بازی بازیگران آن ارتباط برقرار کردم و در مجموع بازی‌ها در این کار آن‌قدر خوب بود که این نقیصه که آخر داستان چه شد، اهمیتی پیدا نمی‌کرد. من خودم آن‌قدر این فیلم برایم تأثیرگذار بود که بیشتر به کار فکر می‌کردم.
 
برای آن مخاطبانی که می‌گویند نفهمیدیم، چه توضیحی می‌توان داد؟
به نظر من بیایند یک بار دیگر کار را ببینند یا بروند درباره این کار تحقیق کنند. مثلا چه در بروشور یا در رسانه‌ها نوشته را بخوانند تا متوجه شوند. داستان خیلی پیچیده و سخت نیست که نتوان به آن دست پیدا کرد.
 
سوالات من تمام شد، اما شاید شما دوست داشته باشید موضوعی را با مخاطبان درمیان بگذارید.
نه! موضوع خاصی نیست، اما از فرصت استفاده می‌کنم و به‌عنوان یک هنرمند به آنها می‌گویم تئاتر یک هنر مظلوم است، نه بودجه خاصی دارد و نه از سمت نهادی خاص حمایت می‌شود. دیدن مردم و آمدن مخاطبان برای تماشای یک نمایش، هم به بازیگران و عوامل کار انرژی می‌دهد و هم می‌تواند از این هنر مظلوم حمایت کند. این را هم باید به مخاطبان عرض کنم که تئاتر ما، تئاتری قوی و در مقایسه با بسیاری از کشورها پیشرو است، حتی در مقایسه با کشورهای اروپایی تئاتر در ایران خیلی پیشرفت کرده و در اصل ما در تئاتر مدعی هستیم و همه ما وقتی می‌بینیم چنین چیزی و با این جایگاه در کشور داریم، باید از آن حمایت کنیم.

چاپ این مطلب

  ستاره های سینما، تئاتر را خراب کرده اند!
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۸:۴۱ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - بدون پاسخ

موضوع حضور برخی از نام‌آشنایان سینما در تئاتر که از آنها به عنوان «سلبریتی» یاد می‌شود، بحثی بسیار طولانی و البته با قدمت چندساله است. اما هر چه هست حالا این بحث به نظر بیشتر شنیده می‌شود و هر کدام از اهالی تئاتر درباره آن نظری دارند. در این‌میان، مهمترین بحثی که مطرح می‌شود و به‌تازگی هم حادثه آفرید، موضوع تماشاگرانی است که حالا به یمن حضور همین چهره‌های آشنا وارد تئاتر شده‌اند.
 
تماشاگرانی که از تئاتر خیلی چیزی نمی‌دانند و به قول یکی از مدرسان تئاتر هنگام تماشا «پاپکُرن» هم می‌خورند.  داستان تماشاگران هم البته به نظر تغییر کرده است. زمانی تماشاگران به سودای دیدن «این» و «آن» به سالن‌های تئاتر گسیل می‌شدند. با دسته‌گل‌های بزرگ می‌آمدند تا فلان آقا یا خانم بازیگر چشم‌رنگی را روی صحنه از نزدیک ببینند، با آنها خوش و بش کنند، حال و احوال و عکسی به یادگار بگیرند.
اما حالا با زیاد شدن این قبیل از تئاتر‌ها به نظر کم‌کم تب دیدن سلبریتی‌ها هم به سردی نشسته است. البته این بحث به این معنا نیست که دیگر چنین چیزی وجود ندارد، اما به اعتقاد برخی از اهالی تئاتر، این گروه وقتی به سالن‌های تئاتر آمدند، کم‌کم با تئاتر و مقولات مطرح در آن آشنا شدند و برخی از اهالی تئاتر می‌گویند هنوز هم کسانی که برای دیدن این و آن به سالن‌ها می‌آیند، در میان تماشاگران دیده می‌شوند اما همین تماشاگران بر اثر حضور در سالن‌ها و حشر و نشر با تماشاگران حرفه‌ای‌تر تئاتر چیزهایی یاد گرفته‌اند که دیگر دیدن چهره‌ها آنها را راضی نمی‌کند. 
 
اینها بخشی از نظرات است، اما گروه دیگر با استناد به تجربیات خود هنوز هم بر این اعتقادند که هر چند ممکن است برخی از تماشاگران بر اثر حضور در سالن‌های تئاتر، تغییر ذائقه پیدا کنند اما هنوز فراوانی آنهایی که برای دیدن سلبریتی‌ها به دیدن تئاتر می‌آیند، بسیار بیشتر است؛ با این‌حال نوک پیکان حملات به سمت سلبریتی‌ها هنوز هم وجود دارد.
هنوز هم این گروه احتمالا به این دلیل که با چشم و ابرو مطرح شده‌اند نه به واسطه توانایی‌هایشان، هر جا که حاضر می‌شوند با نقد عده‌ای از میانه جامعه مواجه می‌شوند؛ عده‌ای از روشنفکران هم دلایل بسیار زیادی برای نقدهای تند آنها دارند. همین چند‌سال پیش بود که یوسف اباذری به مردمی تاخت که برای زیارت یک سلبریتی حاضر به هر کاری هستند. سلبریتی‌ها در تئاتر چند وقتی است حاضر می‌شوند و گاهی خوب و گاهی هم بد بازی می‌کنند؛ هر چند یکی از مدرسان دانشگاه از اساس معتقداست که آنها اصلا بازی بلد نیستند.
در این مجال، نظر تعدادی از اهالی تئاتر درباره این گروه آمده است:

 
گپی با فریندخت زاهدی، مدرس تئاتر درباره حضور سلبریتی‎‌ها در تئاتر

سلبریتی‌ها، تئاتر را خراب می‌کنند
این روزها هر سمت که رو می‌کنید، صحبت از سلبریتی‌هاست. زلزله که می‌شود ناگاه می‌بینید سر و کله برخی از سلبریتی‌ها پیدا می‌شود که هر چند برخی از آنها دلسوزانه وارد شدند و اقداماتی انجام دادند، اما برخی دیگر اقداماتی انجام دادند که سروصدای ملت را درآورد. این اعتقاد نزد برخی وجود دارد که این گروه برای این‌که مدت بیشتری اسم، نام و خاطرشان سرزبان‌ها باشد یا عکس‌های‌شان دست‌به‌دست بچرخد، حاضرند هر کاری انجام دهند.
در سوی دیگر هرازگاهی اتفاقاتی رخ داده که وقتی سروکله سلبریتی‌ها پیدا می‌شود، خواه‌ناخواه نقدهایی را به وجود می‌آورد که البته در برخی موارد ممکن است حاصل پیش‌فرض‌های جامعه باشد. حالا فرض کنید در جایی که موضوع جدی است و به قول اهالی آن، رسالتی را هم بر دوش دارد، سلبریتی‌ها حضور پیدا کنند و تغییراتی هم بدهند، این‌جاست که نقدها بسیار جدی‌تر می‌شود. «فریندخت زاهدی» معتقد است حضور این افراد در تئاتر به این دلیل که بازی بلد نیستند، فضای تئاتر را خراب می‌کند. زاهدی، کارگردان و مدرس تئاتر است، در رشته هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران تحصیل کرده و لیسانس گرفته است.
 
او در مقطع کارشناسی ارشد هنرهای دراماتیک در «U.C.L.A» ادامه تحصیل داده و دکترای پژوهشگری هنر را از دانشگاه اسلو اخذ کرده است. حالا «فریندخت زاهدی» با «شهروند» به گفت‌وگو نشسته و درباره «سلبریتی‌ها» و حضور آنها در تئاتر نظرات خود را ارایه کرده است. او معتقد است سلبریتی‌هایی که از سینما می‌آیند، نمی‌توانند در تئاتر خوب ظاهر شوند، چون بازی بلد نیستند و هم خود را خراب می‌کنند و هم تئاتر را. آنچه در ادامه آمده محصول گفت‌وگوی «شهروند» با این استاد دانشگاه است:

آغاز بحثی که می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم، احتمالا از آن‌جاست که از زمانی به بعد تصمیم‌گیران حوزه فرهنگی، سیاست‌شان بر این بوده و هست که تئاتر خصوصی شود و دخل و خرجش را خودش دربیاورد. این امر باعث رواج تئاتر گیشه شده و مثلا پای چیزی به نام «سلبریتی» را هم به تئاتر باز کرده است.


این موضوع را بسیاری از اهل تئاتر آسیب می‌دانند. نظر شما درباره آن چیست؟
من از همان آغاز این ماجرا جزو منتقدان بحث بودم و مخالفت جدی با آن داشتم. برای این موضوع هم دلایل کافی دارم.

دلیلش چه بود؟
ببینید! تئاتر هنری ویژه است، این ویژه‌بودن متعلق به امروز و دیروز هم نیست. ویژگی که می‌گویم این است که ماهیت اصلی هنر نمایش و تئاتر، فرهیختگی است. در طول تاریخ چند ‌هزار ساله هنر تئاتر، این فرهیختگی جزو هنر نمایش بوده است. اگر ما این فرهیختگی را از تئاتر بگیریم، تبدیل می‌شود به سرگرمی صرف. خیلی چیز واضحی است. این بحثی که طرح می‌کنم، اصلا پیچیدگی ندارد. فرمولش به همین سادگی است که گفتم. چیز پیچیده‌ای نیست که برخی دنبال اما و اگرهای آن می‌گردند و قرار نیست با طرح موضوعی به این راحتی خودمان را با تعارف پیچیده سرگردان کنیم. می‌خواهم بگویم به همین سادگی اگر فرهیختگی را از تئاتر و هنر نمایش بگیریم، دیگر چیزی نمی‌ماند.

خب این وسط چه آسیبی به تئاتر می‌رسد؟
موضوع این است که اینها فرهیختگی را از هنر نمایش و تئاتر گرفته‌اند و به موضوعی سردستی و یک سرگرمی صرف تبدیلش کرده‌اند. من با این کارهایی که روی صحنه می‌آید و مردم هم برای وقت‌گذرانی به تماشایش می‌روند، مشکلی ندارم، اما همه ما باید بدانیم اینها تئاتر نیست.

یعنی تئاتر با خوانش خواص و تعریف غیر از آنچه این گروه می‌دانند؟
نه تئاتر با همان بحثی که درباره فرهیختگی عرض کردم که تاریخ چند‌هزار ساله دارد. تئاتر به‌عنوان عنصری فرهنگی که می‌تواند جامعه را به تفکر وا دارد، می‌تواند زوایای جدیدی به مخاطب بدهد، همچنین می‌تواند به مخاطب درباره موضوعات اجتماعی، روانی، فلسفی، زیبایی‌شناسی و... افق جدیدی را نشان دهد. چنین چیزی الان در تئاتر ما وجود ندارد، مگر به‌ندرت که گاهی در تئاتر‌هایی با مضامین اجتماعی دیده می‌شود و هرازگاهی کاری جدی مانند پچ‌پچه‌های اشکان خیرنژاد روی صحنه می‌آید، یعنی باید زمان زیادی منتظر بمانید و به تئاتر بروید و کاری را تماشا کنید که بعد از پایان احساس نکنید وقت‌تان را به بطالت گذرانده‌اید. من همین چندی پیش در یکی از روزنامه‌ها یا مجلات تیتری را دیدم که نوشته بود «تئاتر خنده می‌فروشد» یا چیزی شبیه این. واقع همین است و وضع تغییر کرده است. برای همین الان تئاتر گلریز دیگر خوب نمی‌فروشد، چون تقریبا همه تئاترها همین است و صحنه‌هایی دارد که بازار تئاتر گلریز را کساد کرده است. صحنه‌هایی که وجود دارد، انگار برای خندیدن طراحی شده که به‌وفور می‌بینیم.

یعنی شما مخالف حضور سلبریتی‌ها در تئاتر هستید؟
ببینید! به نظر من هیچ ایرادی ندارد، آنها هم وارد تئاتر شوند و کار کنند، اما به این شرط که بازی بلد باشند که به نظر من نیستند. خیلی از آنها در سینما، ١٥ یا ٢٠ برداشت سینمایی دارند تا یک برداشت قابل تحمل دربیاید، آن‌هم به این شرط که کارگردان خودش بازی‌شناس باشد. اینها خیلی‌های‌شان اصلا بازی بلد نیستند. وقتی روی صحنه می‌آیند، عملا آبروی خودشان را هم می‌برند.
دوم این‌که فرض کنید اینها خیلی خوب بتوانند بازی روی صحنه را هم انجام دهند و آنچه از آنها خواسته می‌شود، در دید قرار گیرد، اما اگر آن سلبریتی را می‌کشند روی صحنه و از او لودگی می‌خواهند، تقصیر این جریان است. تقصیر آن کارگردانی است که خودش را به پول فروخته است. من کاری از یک نفر ١٠‌سال پیش دیدم که بسیار خوب و با اجرای جدی و بی‌نظیر بود و ١٠سال بعد یک کار صددرصد لودگی از او دیدم که تمام ارزش‌ها را از دست داده و متن کاملا ازدست رفته بود.

چرا؟
برای این‌که پول دربیاورد. او خودش را به پول فروخته بود. بنابراین این حضور کاملا آسیب‌زاست...

ما نمی‌توانیم نسخه‌ای کاملا مشخص درباره این موضوع ارایه دهیم و بگوییم اگر سلبریتی بیاید، بد است. اما چنانچه می‌گوییم اگر سلبریتی بیاید، بد است، به این دلیل است که نخست بلد نیست در تئاتر بازی کند که اگر واقعا بلد باشد، اجرای زنده را انجام بدهد، خیلی هم خوب است.
مثال می‌زنم مریل استریپ هم مگر یکی از همین سلبریتی‌ها نیست؟ هست اما من خودم بازی او را روی صحنه دیده‌ام. بسیار بازی درست و خوبی داشت. آل‌پاچینو هم روی صحنه می‌آید. چارلتن هیستون، یول برینو و داستین‌ هافمن هم می‌آیند روی صحنه. اینها در آف براددی بازی می‌کنند و بسیار هم قابل توجه حاضر می‌شوند و نشان می‌دهند که وقتی می‌گویند من بازیگرم؛ روی صحنه می‌آیند که نشان دهند من بازیگر هستم. اما در این سو ما خیلی از سلبریتی‌ها را می‌بینیم که روی صحنه می‌آیند و فقط آبروی خودشان را می‌برند. درواقع کار تئاتر و نمایش را خراب می‌کنند.
 
کارگردانی هم که می‌آید و از این کارها می‌سازد، عملا کارگردان نیست. او فقط می‌آید و از اینها استفاده می‌کند که پول بسازد. بازیگری بلد نیست. کارگردان باید بازیگری بلد باشد که یک بازیگر که بازی بلد نیست را به بازی وادارد. درواقع چنین کارگردانی می‌خواهد به ضرب و زور نام یکی دیگر، برای خودش نامی دست‌وپا کند. اینها موضوعات بسیار جدی حوزه نمایش است که باید در مورد این موضوعات بحث شود. از آن طرف وقتی شما بهترین بازیگر را هم روی صحنه بیاورید، اما نمایش نمایش نباشد، کار درست درنمی‌آید. اینها را من دیده‌ام که می‌گویم. می‌بینید بازیگر بسیار جدی‌ای که کارهای بسیار خوبی هم انجام داده را به بازی‌ای وامی‌دارند که همه‌اش لودگی است. بازیگر خودش خودش را خراب می‌کند.

این بازیگر که بازیگر خوبی است، او چرا به این اقدام دست می‌زند؟
وقتی به بازیگری که بازیگر خوبی است و برای او احترام قایل هستید و سابقه دارد، می‌گویید چرا در این کارها حاضر می‌شوی و سابقه خوبت را خراب می‌کنی، می‌گوید مگر خیال می‌کنید کاری غیر از این کارها پیشنهاد می‌شود، همه کارها همین‌طور است. خب پس این یک جریان است. جریانی که شاید خیلی آگاهانه این کار را کرده است. یارانه تئاتر را قطع کرده، به آنها گفته‌اند بروید خودتان خرج خودتان را دربیاورید. چه اتفاقی می‌افتد؟ از آن سو هم ملت خسته‌اند. ملت دنبال خستگی درکردن هستند و عادت کرده‌اند، می‌روند روی صحنه لودگی می‌بینند و می‌خندند. اگر تئاتر ما طبقه‌بندی داشته باشد، تئاتر حرفه‌ای ما عبارت است از آثار کارگردان‌های ایکس و ایگرگ و زد.
 
برای اینها در سال یک ردیف بودجه می‌گذاریم و به هر کدام سفارش یک یا دو کار می‌دهیم و به‌طور رپرتوار کارهای‌شان را جزو کارهای حرفه‌ای و در مکان خاص نمایش می‌دهیم. این کارگردان دیگر خیالش راحت است، گروه خودش را دارد و کار می‌کند و در ‌سال کارهای خودش را خواهد داشت. به ترتیب کارگردان‌های مختلف کارهای خود را روی صحنه می‌برند و به این طریق در طول ‌سال ما کارهای حرفه‌ای خواهیم داشت. می‌توان سالن برای کار آماتور، استندآپ کمدی و کارهایی برای سرگرمی داشت، باید تئاتر طبقه‌بندی شود، تا هرکس در جای خودش قرار بگیرد.

سودای دیدن یک چهره

تماشاگرانی که فقط برای دیدن یک چهره به تئاتر می‌آیند

اصغر همت بازیگر پیشکسوت: تئاتر امروز ما کمی با آنچه در قدیم بوده، تفاوت پیدا کرده است. تفاوت‌هایی که مثلا در دهه ١٣٣٠ شمسی، آن‌طور که الان است، نبود. شاید یکی از جاهایی که باید تأسف بخوریم، همین‌جا باشد. وقتی با پیشکسوتان عرصه تئاتر صحبت می‌کنیم، آنها با این نظر موافق خواهند بود که یکی از تفاوت‌های امروز و دیروز تئاتر، این است که از جوهر خود کمی فاصله گرفته است.
تئاتر به قاعده هنری است که در آن نوعی تولید فکر وجود داشته و از این پس هم باید همین‌طور باشد، اما به دلایلی این تغییر به وجود آمده و مخاطب تئاتر، نوع دیگری شده است. از نظر من، این‌که فقط همه ما این موضوع را بپذیریم، اهمیت ندارد، بلکه باید آن را تحلیل کرد. تحلیل این وضع هم در وقت اندک امکان ندارد؛ باید نشست و ساعت‌ها درباره‌اش صحبت کرد که چه شد آن مخاطب دهه‌١٣٣٠ تئاتر به مخاطب امروزی تبدیل شد.

اینها موضوعاتی است که اگر بتوانیم به‌درستی به آنها بپردازیم و سوالات موجود در این زمینه را پاسخ دهیم و در مجموع به جمع‌بندی درستی از آن برسیم، احتمالا می‌تواند ما را در حل معضلات مبتلابه تئاتر یاری و کمک کند. تئاتر امروز ما مشکلات فراوانی دارد و نمی‌توان آنها را در یک موضوع خاص خلاصه کرد. این کار غیر از این‌که هنر است، یک شغل هم هست؛ امور رفاهی و تأمین معیشت می‌خواهد و... بنابراین یکی از موضوعات تئاتر حضور «سلبریتی‌ها» در این رشته است. موضوعی که گاهی به‌نظر می‌رسد از طرف برخی مسئولان حمایت هم می‌شود، زیرا این افراد خواهی‌نخواهی باعث می‌شوند گروهی از تماشاگران برای دیدن این بازیگران هم که شده به تئاتر بیایند. به نظر من مسئولان باید به این جمع‌بندی برسند که هجوم گروهی از تماشاگران برای دیدن یک تئاتر یا کم‌بودن مخاطب تئاتری دیگر، ملاک خوبی برای ارزیابی این هنر نیست.

این نوع استقبال‌های دفعی از یک نمایش بیشتر از واقعی‌بودن آنها، مجازی و کاذب است. همین‌طور که پیش از این هم صحبت کردیم، تماشاگری که تمام فکر و ذکرش این است که بازیگری را که در سینما دیده روی صحنه ببیند و احتمالا بعد از اتمام اجرا چند کلمه‌ای با او صحبت کند، همان‌طور که به‌صورت دفعی آمده، به‌صورت دفعی هم می‌رود. ما نمی‌توانیم این نوع تماشاگران را تماشاگران واقعی تئاتر به حساب آوریم و به آنها دل ‌خوش کنیم. این گروه از تماشاگران دغدغه تئاتر را ندارند.
مشخص است که برای چه آمده‌اند. پیشرفت تئاتر نمی‌تواند متوقف به آنها باشد. اگر تئاتر دلسوز داشته باشد و مسئولانش برای این هنر دل بسوزانند، کاری که انجام خواهد شد، این است که تعداد تئاترهای فاخر افزایش خواهد یافت. شاید ما اهالی تئاتر هم مقصر باشیم و همه تقصیرها را نباید به گردن دیگران انداخت، اما به‌هرحال این مسئولان هستند که اگر می‌خواهند اتفاقی در این زمینه بیفتد، باید هزینه ساخت تئاترهای فاخر که مثلا به زندگی و معرفی مفاخر این مرز و بوم می‌پردازد را تأمین کنند، اما این اتفاق نمی‌افتد یا کمتر می‌افتد. در این شرایط نمی‌توان انتظار چیز دیگری داشت. وقتی در این حوزه کاری انجام نداده‌ایم، نمی‌شود انتظار تماشاگری هم داشته باشیم که دغدغه فکری و اجتماعی داشته باشد.
 
باید به اهالی تئاتر اعتماد کرد

ساناز بیان کارگردان تئاتر: من آدم صریحی هستم و همان‌قدر که در کارم صریح حرف می‌زنم در عمل هم با همان صراحت اظهارنظر می‌کنم. دلیل ندارد ما به هم دروغ بگوییم و همدیگر را تأیید کنیم. من رفتار بسیار مبتذل «نایس» بودن را نمی‌فهمم. واقعیت این است که تئاتر اشکال مختلفی دارد. در تمام دنیا تئاتر اینترتیمنت داریم تئاتر مستند؛ کلاسیک تجربی آزمایشگاهی و... و هر کدام از اینها مخاطبان خاص خود را دارد. من نقدی که دارم به تماشاگر نیست.
من هیچ‌وقت به بازیگر سینمایی که فیلم‌های زرد کار کرده و حالا می‌خواهد بیاید در تئاتر، خرده نمی‌گیرم. آن بازیگر مقصر نیست. صحنه تئاتر جای آزمودن است. باعث افتخار است که کسی بتواند پایش را در این وادی بگذارد. خود من افتخار می‌کنم که هر شب می‌توانم بیایم روی صحنه. اتفاقا این بازیگران وقتی به تئاتر می‌آیند عموما خیلی بهتر ظاهر می‌شوند. من مقصر را کارگردان‌هایی می‌دانم که از آنها استفاده می‌کنند. اگر ما خودمان به‌عنوان تئاتری به خودمان باور و به ظرفیت همکارانمان در تئاتر ایمان نداشته باشیم، چطور می‌خواهیم به تئاتر ایمان داشته باشیم.
موضوع این است که باید مسئولان را هم در این بحث مقصر دانست. آنها تئاتر را که هنوز توانی برای روی پای خود ایستادن ندارد و هنوز یاد نگرفته چطور می‌شود در این فضا حاضر شد، یکه و تنها رها کرده‌اند. مثل این می‌ماند که یک نوجوان که هیچ مهارتی ندارد را در خیابان رها کنید تا هزینه‌هایش را خودش تأمین کند.
 
به‌نظر شما او چه راهی را پیش خواهد گرفت؟
تقریبا مشخص است؛ تئاتر هم همین‌طور. به همین دلیل است که کارگردان‌ها به جای این‌که کارهای بادغدغه بسازند، کارهای گیشه می‌سازند؛ در این کارها هم مجبورند از عوامل پولساز استفاده کنند. بنابراین این‌که تماشاگر یا سلبریتی را مقصر بدانیم، خیلی درست به‌نظر نمی‌رسد. همه مقصرند و بخشی از این تقصیر متوجه مسئولان و سیاست‌گذاران است.

چاپ این مطلب

  چرا ایرانی‌ها هنگام تماشای تئاتر مودب نیستند؟
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۸:۳۲ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - بدون پاسخ

در روزهایی که سروصدای اعتراضات بازیگران به تماشاگران بی‌توجه تئاتر بحث‌های پردامنه‌ای را در رسانه‌های فارسی رقم زده؛ نشریات غربی نیز در یک تواتر زمانی شگفت به این ماجرا پرداخته‌اند. به‌عنوان مثال، در گزارشی که در نشریه تلگراف منتشر شده؛ مطلب با این جمله به نقل از یکی از کامنت‌های تماشاگران آغاز شده است: یعنی واقعا این‌قدر سخته که قبل از آغاز نمایش موبایل‌هاتون رو سایلنت کنین؟! گزارش تلگراف با این توصیف آغاز می‌شود: این روزها در سالن‌های تئاتر یک اتفاق تهوع‌آور همگانی را به کرات شاهدیم: صدای زنگ‌های حواس پرت‌کن موبایل‌ها و نور صفحات تبلت‌ها و تلفن‌هایی که بیش از آنچه در صحنه می‌گذرد، حواس تماشاگران را به خود جلب می‌کنند.
یکی از مهمترین دلایل مخالفت با موبایل در تئاتر این است که گفته می‌شود نور و صدای موبایل حواس بازیگران صحنه را پرت می‌کند، ادامه می‌یابد؛ و سپس به تاریخ اعتراضات بازیگران به این قضیه پرداخت می‌شود.

ریچارد گریفیث، بازیگر انگلیسی نخستین بازیگری است که در مرور اعتراض‌های بازیگران به این قضیه به نامش برمی‌خوریم. این بازیگر که در ‌سال ٢٠٠٥ از یک تماشاگر زن خواسته بود یا موبایلش را خاموش کند یا از سالن بیرون برود، یک‌بار دیگر هم واکنشی دگرگونه به این قضیه نشان داد و زمان اجرای نمایش پسران تاریخ از صحنه پایین آمد و از سالن بیرون رفت و گفت تا زمانی که تماشاگران موبایلشان را خاموش نکنند، روی صحنه نخواهد رفت.

در‌ سال ٢٠٠٩ هم دانیل کریگ و هیو جکمن هر دو در کنار هم در نمایش باران مداوم که در برادوی اجرا می‌شد، مقابل تماشاگری موبایل به دست قرار گرفته و بهش اعتراض کردند. در واقع مقابل صدای زنگ موبایل یکی از تماشاگران جکمن نمایش را متوقف کرد و رو به تماشاگر گفت: یعنی نمی‌خوای جوابش رو بدی؟ تمومش کن دیگه. دانیل کریگ هم گفت: جواب بده یا خاموشش کن! در ‌سال ٢٠١٣ دیانا کوئیک هم در نمایشی که در تئاتر سنت جیمز لندن اجرا می‌شد، به همین نحو علیه یکی از تماشاگران موضع گرفت و در ادامه هم رو به همه گفت که: عادت مسخره‌ای است آوردن موبایل به سالن نمایش!

کوین اسپیسی که امروز بدنام شده؛ نیز، در این اعتراضات حضور داشته. این بازیگر در‌ سال ٢٠١٤ وقتی روی صحنه نمایش تک‌نفره‌اش بود، با شنیدن صدای زنگ موبایل از صحنه پایین آمد و کار را متوقف کرد و به تندی تماشاگر را از سالن بیرون کرد. در‌ سال ٢٠١٥ نیز پتی لوپون، بازیگر برنده تونی در سالن لینکلن منطقه منهتن موبایل یک‌نفر را که مدام داشت متنی را می‌نوشت و ارسال می‌کرد، از دستش گرفت و آن را به سویی پرتاب کرد! او در این مورد می‌گوید: ما به سختی کار می‌کنیم تا یک دنیایی را روی صحنه خلق کنیم؛ و آن‌وقت یک تماشاگر خودبین بی‌ادب که نمی‌تواند لحظه‌ای هم از موبایلش دور شود، می‌زند و همه این دنیا را داغون می‌کند. شما نمی‌دانید نور ال‌ای‌دی موبایل چگونه می‌تواند تجربه ویرانگری باشد برای شما روی صحنه نمایش.

در نشریه ممفیس فلایر نیز در‌ سال ٢٠١٣ نوشته شده که بازیگری به نام تونی ایزبل بازیگر نمایش سیلویا چگونه در مواجهه با موبایل تماشاگران نمایش را متوقف کرده و از همکارانش خواسته موبایل آن تماشاگر را گرفته و خاموش کند.

موضع گیری هنرمندان درباره این اتفاق اما، متفاوت بوده است. در واقع همان‌قدر که واکنش تند هیو جکمن خطاب به تماشاگران بین دیگر بازیگران طرفدار دارد؛ واکنش متفاوت اندرو اسکات بازیگر سریال شرلوک محصول بی‌بی‌سی که از این‌که «منتقدان نباید بدون توجه به الزامات دنیای مدرن، تماشاگران موبایل به دست را وحشی خطاب کنند» نیز، همدلی‌هایی جلب کرده است. او همچنین گفته، همان‌طور که بازیگر سینما می‌تواند تمرکزش را مقابل دوربین حفظ کند، تئاتری‌ها هم باید قادر به این کار باشند!

حمیدرضا عظیمی:  «تماشاگران تئاتر» که همیشه عنصر اصلی این هنر بوده‌اند، حالا در برخی از نمونه‌ها، به‌عنوان مشکل اصلی این روزهای تئاتر مطرح شده‌اند! این «عنصر اصلی» در این چند ‌سال اخیر، گویا تغییراتی را در ترکیب جمعیتی خود داشته که خیلی به چشم می‌آید و گاهی هم خبرهایی از آنها روی خروجی رسانه‌ها قرار می‌گیرد که تغییر سطح فرهنگی تماشاگران را نسبت به قدیم بیشتر در دید قرار می‌دهد.
آن‌طور که اهالی آکادمیک تئاتر می‌گویند، این هنر در یکسو، بازیگران و هنرمندان را برصحنه دارد و در سوی دیگر، تماشاگران را به‌عنوان عنصر اصلی پذیرفته است. عنصری که گاهی به کار هم گرفته می‌شود و در نمونه‌هایی چون تئاتر خیابانی و تئاترهای غیرصحنه‌‍‌ای، این تلاش می‌شود که تماشاگران را تا حد ممکن در بازی‌ها دخالت دهد. به‌ویژه در گونه‌ای به نام «گیم تئاتر» تمام تلاش این است که تماشاگر به‌عنوان یک طرف داستان وارد بازی شود و حتی انتخاب‌هایش در ادامه یا پایان داستان، نقش ایفا می‌کند!

حالا اما چند وقتی است تماشاگران که به عقیده برخی از اهالی تئاتر، نیمی از این هنر به شمار می‌روند، تعدادی از اجراها را دچار اشکال کرده‌اند. به‌ویژه خبری که همین چند روز پیش منتشر شد، حکایت از آن داشت که حین اجرای یکی از این نمایش‌ها کارگردان با تماشاگری که در میانه اجرا از موبایل استفاده می‌کرده، برخوردی البته محترمانه داشته و به او اعتراض کرده است. اعتراضی که در روزهای بعد البته با روایت تحریف‌شده منتشر شد و بحث‌هایی را هم پیش آورد. این برخوردها بین برخی از تماشاگران و اهالی تئاتر، سوی تقابلی محسوسی هم پیدا کرد و خبرها گویای آن است که حتی در فضای مجازی واکنش برخی از تماشاگران طوری بوده که هشتگی به نام «با موبایل روشن به تماشای تئاتر می‌رویم»، ایجاد شده است!

تماشاگر حرفه‌ای و تماشاگرنما
آن‌طور که یکی از مدرسان تئاتر می‌گفت: تئاتر، هنری است که در آن فرهیختگی وجود دارد و اگر این فرهیختگی را از آن بگیریم، چیزی غیر از سرگرمی و حتی بدتر از آن، «لودگی» نمی‌ماند. همین ماجرا، بین تماشاگران تئاتر با حاضران در کنسرت‌های موسیقی یا تماشاگران سینما تفاوت به وجود می‌آورد اما گویا نزدیک به یک‌دهه، از زمانی که پای «چشم رنگی‌های سینما» به تئاتر باز شده، نوع عمومی‌تر تماشاگران هم در سالن‌های تئاتر دیده می‌شود که روایت از مثبت یا منفی‌بودن آن هم، بین بازیگران و مطلعان تئاتر تفاوت دارد.

محسن احتشام کارگردان نمایش غیرمنتظره هم به «شهروند» گفت: ما با هجوم برخی از تماشاگران به تئاتر مواجهیم که صرفا به خاطر دیدن یک چهره به سالن تئاتر می‌آیند و قاعدتا چون تماشاگر دایمی تئاتر نیستند و با آمدن چهره‌ها می‌آیند و با رفت آنها می‌روند، رفتارهای خاص خود را هم دارند. در یکی از نمایش‌ها که یکی از چهره‌های معروف سینما در آن حضور داشت، شخصا به‌عنوان پژوهشگر میدانی از حدود ١٥نفر به‌طور تصادفی درباره نمایش و مختصات محتوایی و اجرایی آن سوال کردم که هیچ کدامشان نمی‌دانستند در نمایش چه گذشته است، چون در تمام لحظات فقط محو آن چهره‌ای بودند که به خاطرش به سالن آمده بودند.

عاطفه رضوی بازیگر باسابقه سینما، تلویزیون و تئاتر هم در این زمینه به «شهروند» گفته است: این‌که تماشاگر رفتار خاصی در سالن نمایش دارد، جای خود و می‌شود درباره شئون مختلف آن صحبت کرد. این‌که مثلا موبایلش را روشن می‌گذارد یا آن را دایما چک می‌کند که نور آن بر تمرکز بازیگر تأثیر می‌گذارد، چیز بدی است اما من به‌عنوان بازیگر باید از این اتفاقات خودم را جدا کنم. اتفاقا باید به تماشاگر نشان دهم که او هر کاری کند، نمی‌تواند تمرکز من را به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای به هم بزند.


چاپ این مطلب

  ستاره‌هایی که از سینما به تئاتر آمدند
ارسال کننده: fatima - ۹۷/۱/۱۶، ۰۸:۲۶ عصر - انجمن: فیلم، سریال و تئاتر - بدون پاسخ

تبادل بازیگر بین سینما و تئاتر همیشه یکی از رایج ترین روش های به شهرت رساندن بازیگران بوده. گرچه در آغاز راه، بیشتر مرسوم بود که هنرپیشه ها کارشان را در تئاتر شروع بکنند و در صورت تایید از جانب تماشاگران و کارگردانان، به سینما دعوت بشوند اما امروزه آن رسم کمی تغییر کرده و حالا بازیگران سینما برای کسب تجربه در فنون بازیگری و البته اعتبار کارنامه هنری شان، گاهی قدم به تئاتر می گذارند که ناخواسته موجب رونق اقتصادی تئاتر هم می شوند.
 
در ایران طی ده سال گذشته، استقبال بازیگران سینما از حضور در صحنه نمایش افزایش یافته و حتی بسیاری از گم نام ترین بازیگران سینما برای بازی به تئاتر دعوت شده اند که گاهی نتایج مثبت و موفقی داشته، مثل نمایش های «گُم و گور»، «دورهمی زنان شکسپیر» و «الیور توییست» و در مواردی هم حاصل کار با فاجعه و اعتراض و انتقادات شدید منتقدان و مخاطبان رو به رو شده، از جمله نمایش های «عاشقانه های ناآرام» و «اعتراف». با این حال حضور بازیگران سینما در تئاتر این روزها به قدری حیاتی و تبدیل به امری اساسی شده که اغلب سالن ها و تماشاخانه های خصوصی تازه تاسیس برای بستن قرارداد اجرای یک نمایش، بیش از آن که به کیفیت متن و سابقه و سواد کارگردان اهمیت بدهند،
 
با طرح پرسشِ «بازیگرِ چهره داری؟!»، ملاک خود را استفاده از بازیگران و سلبریتی های چهره، محبوب و بفروش قرار می دهند؛ شاید که حضور آنها تضمینی باشد برای رونق گیشه و بازگشت هزینه ها و سرمایه گذاری در راه اندازی تماشاخانه. در این میان ضرر متوجه آن دسته از نمایش های دانشجویی و نیمه خصوصی می شود که فاقد اسپانسرهای قدرتمند و ستاره های مشهور سینما هستند. از سوی دیگر، ستاره های سینما وقتی به تئاتر می آیند، اصرار دارند شان ستاره بودن شان در سینما، در تئاتر هم حفظ بشود و تبلیغات و اطلاع رسانی های نمایش صرفا با تمرکز بر حضور آنها صورت بگیرد.
 
برای نمونه نگاه بکنید به نمایش «الیور توییست» که همین اواخر در تالار وحدت اجرا می شد. در تمام تیزرها و پوسترهای تبلیغاتی این نمایش، از تصویر مهناز افشار و نوید محمدزاده به عنوان عناصری برای فروش استفاده شده بود؛ با وجودی که این نمایش بازیگران مطرح فراوانی نظیر آتیلا پسیانی، هوتن شکیبا، سعید چنگیزیان و غیره نیز داشت و محمدزاده هم جزو تئاتری هایی است که مدت زیادی از حضورش در سینما و ستاره شدنش نمی گذرد. به هر حال، بخواهیم یا نخواهیم، بپسندیم یا نپسندیم، هجوم بازیگران سینما به تئاتر دیگر به یک اصل مهم در تولید نمایش ها تبدیل شده.

سحر قریشی؛ حاشیه سازِ نفروش!

عملکرد در سینما: بازیگری که با ایفای نقش در سریال «دل نوازان» به شهرت رسید با نقش هایی که در سینما ایفا کرده بود هم نتوانسته بود به توفیق مناسبی در بازیگری دست بیابد و بیشتر به عنوان بازیگر تجاریِ نقش های درجه دو شناخته می شود.

عملکرد در تئاتر: سیامک صفری که پیش از این نمایش «لامبورگینی» را با بازی اشکان خطیبی روی صحنه برده بود، در قسمت دوم این اثر از قریشی دعوت کرد تا کنار او بازیگری در تئاتر را امتحان بکند. البته قریشی انتخاب نخست او نبود و درواقع جایگزین پانته آ پناهی ها شد که به دلیل مشغله های کاری نتوانسته بود خود را به بازی در این نمایش برساند. حضور قریشی در این نمایش از زمان تمرین تا اجرا با واکنش منفی منتقدان و مخاطبان تئاتر همراه بود و در نتیجه روی فروش و استقبال از کار هم تاثیر گذاشت و نتوانست چنان که انتظار می رفت، رضایت تماشاگران را جلب بکند و البته به فروش مناسبی هم دست نیافت.

نمایش ها: لامبورگینی 2 (96)/ در پردیس شهرزاد
 
الناز شاکردوست؛ موفق تر از سینما؟!

عملکرد در سینما: در بیست سالگی با بازی در فیلم «گل یخ» به کارگردانی کیومرث پوراحمد، پا به عرصه سینما گذاشت و در کمتر از یک سال، چهار فیلم سینمایی بازی کرد.

عملکرد در تئاتر: او همواره از تماشاگران جدی تئاتر بوده و خودش نیز همیشه علاقه داشته به ایفای نقش در تئاتر بپردازد این اتفاق برای او در آبان ماه امسال و بازی در نمایش «گم و گو» به کارگردانی امیر مهندسیان افتاد که خوشبختانه نتایج خوبی برای او و گروه داشت. هرچند بازی این بازیگر جوان نتوانست رضایت نسبی منتقدان را کسب بکند اما مخاطبان بازی او را پسندیدند و حضور شاکردوست دست کم در فروش نمایش تاثیر ویژه ای داشت. به هر حال، ناگفته پیداست که حضور شاکردوست در این نمایش، بیش و پیش از هر چیز در جهت رونق گیشه و ضمانت فروش در یک تماشاخانه خصوصی است. براساس آمارها، «گم و گور» از پرفروش ترین آثار تماشاخانه ایرانشهر در سال 96 بود. این نمایش در سی اجرا، پذیرای شش هزار و 703 مخاطب بود که در نهایت، فروش آن مبلغ 252 میلیون و 550 هزار تومان بوده است.

نمایش ها: گم و گور (96)/ در تماشاخانه ایرانشهر
 
شهاب حسینی؛ کم کار و عاشق تئاتر

عملکرد در سینما: بازیگری را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی در رادیو آغاز کرد. او که خود را همواره عاشق تئاتر می داند، تاکنون در پنج نمایش با فاصله های زمانی طولانی از یکدیگر روی صحنه رفته است. حسینی جزو معتبرتربن و محبوب ترین سلبریتی های بازیگر در سینماست و همین شهرت سینمایی او موجب استقبال بی سابقه از دو نمایش اخیرش شد. او با اجرای برنامه «جنگ اکسیژن» در تلویزیون و بازی در سریال «پلیس جوان» به شهرت رسید و در ادامه به سینما راه یافت. او در سینما و همکاری با کارگردانان موفقی نظیر اصغر فرهادی، کیانوش عیاری، بهرام توکلی و تهمینه میلانی، جوایز جهانی و مهمی کسب کرده و میان مخاطبان سینمارو بسیار خوش نام است.

عملکرد در تئاتر: او بازیگری در تئاتر را از اواسط دهه هفتاد و بازی در دو نمایش به کارگردانی مینا ابراهیم زاده آغاز کرد. او توانست به واسطه سابقه درخشانش، با کارگردانی نمایش «اعتراف»، بازیگر بزرگی همچون علی نصیریان را دوباره به صحنه برگرداند و همچنین سیل گسترده ای از هواداران خود را جذب تئاتر بکند و موجب رونق گیشه این هنر مهجور بشود. استقبال از این نمایش به حدی بود که حتی بلیت آن در بازار سیاه تا سقف یک میلیون تومان فروخته می شد، گرچه بعدها ادعا کردند این خبر تنها یک شایعه جنجالی بوده! حسینی که سال 87 در نمایش پرفروش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آییش بازی کرد، پس از آن تصمیم گرفت کارگردانی تئاتر را هم بیازماید.
 
بنابراین نخستین تجربه کارگردانی اش را به نام «ملاقات» با احمد ساعتچیان، هم بازی اش در همان نمایش، مهرماه 91 در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه برد که علاوه بر جلب نظر مثبت منتقدان، از  سوی تماشاگران هم مورد پسند واقع شد. اجرای نمایش «ملاقات» در 28 شب، بیش از 4500 مخاطب داشت و با ثبت رکورد فروش 82 میلیون تومان، از بهترین و موفق ترین نمایش های سال91 معرفی شد و با وجود درخواست های مکرر علاقمندان، امکان تمدید اجرا برای نمایش فراهم نشد، ولی «اعتراف» دومین تجربه کارگردانی حسینی به رغم فروش مناسب، از هر نظر کیفیت به مراتب پایین تری نسبت به ملاقات داشت و نتوانست مخاطبان و منتقدان را راضی از سالن بیرون بفرستد.

نمایش ها: اعتراف (96)/ ملاقات (91)/ کرگدن (87)/ افسانه (75)/ بر کرانه باد (74)
 
مهناز افشار؛ محبوبِ همه!

عملکرد در سینما: با آن که بازیگری را در کلاس های بازیگری استاد سمندریان آموخته بود، کارش را با تلویزیون و سریال «گم شده» در سال 77 آغاز کرد و همان سال با فیلم «دوستان» به سینما راه یافت اما دو سال بعد با فیلم «شور عشق» به شهرت رسید. افشار، از سوپراستارهای پول ساز سینما طی دو دهه گذشته بود.

عملکرد در تئاتر: از آغاز دهه نود و بازی در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به کارگردانی رضا حداد قدم در وادی تئاتر گذاشت. هزینه تولید این نمایش در زمان خود، 390 میلیون تومان بود که غیر از مهناز افشار، سایر بازیگران از دستمزد یکسانی برخوردار بودند، ولی افشار چون توانست اسپانسر جذب بکند، طبق قرارداد، سهم خود از سرمایه گذاری اسپانسر را هم دریافت کرد! نمایش «آمدیم...»، اثر پرهزینه ای بود و به گفته کارگردانش، او برای تامین هزینه های تولید مجبور به استفاده از چهره های سینمایی شد اما حداد مشخصا در مورد افشار گفته:
 
«بخشی از بازی های این نمایش، ویدیویی بود. من به بازیگری نیاز داشتم که تصویر را بشناسد. افشار این توانایی را داشت.» افشار در تئاتر نسبت به سینما کمی سختگیرانه تر عمل می کند و در انتخاب های خود دو وجه هنری و تجاری بودن نمایش را در نظر دارد. اغلب نمایش های او با اقبال عمومی از سوی مخاطبان و نظرات مثبت منتقدان مواجه شده. بازی های خوب او در نمایش های «دکلره» و «دورهمی زنان شکسپیر»، نشان از توجه و جدیت او در بازیگری تئاتر دارند.
 
نمایش ها: آمدیم، نبودید، رفتیم (90)/ بیست و یک بار مُردن در سی روز (91)/ دورهمی زنان شکسپیر (93)/ دکلره (95)/ اولیور توییست (96)
 
ویشکا آسایش

عملکرد در سینما: با وجودی که دانش آموخته طراحی و لباس از دانشگاه لندن است اما با ایفای نقش در تلویزیون و سریال «امام علی» به دنیای بازیگری معرفی شد. سپس در فیلم های کم اهمیتی مثل «گل یخ» حاضر شد و بازیگری را به طور جدی در سینما ادامه داد.

عملکرد در تئاتر: او از آغاز دهه نود با فعالیت در رشته تخصصی خودش- طراحی صحنه و لباس- وارد عرصه تئاتر شد و پس از او تجربه، تصمیم گرفت بازیگری روی صحنه را نیز بیازماید. «بی انتخاب» نخستین تجربه بازیگری آسایش در تئاتر بود. آسایش را بازیگری محترم و بی حاشیه می دانند که محبوب و مورد ستایش اغلب منتقدان و تماشاگران است. آسایش با وجود بازی های خوبش در سینما و چند تجربه تئاتری اش، هرگز از سوی کارگردانان به عنوان عاملی برای فروش یک نمایش در نظر گرفته نشده و بیش تر توانمندی ها و ویژگی های ظاهری و فیزیکی او موجب دعوتش برای بازی در تئاتر شده است.
 
یکی از مهم ترین و بهترین بازی های او روی صحنه در نمایش «ملکه زیبایی نین» به کارگردانی همایون غنی زاده بود که این همکاری ارزشمند، منجر به همکاری دوباره در نمایش دیگری با عنوان «می سی سی پی نشسته می میرد» و در نقش آناستازیا شد. نمایش «می سی سی پی...» به دلیل شکل و شرایط خاص اجرا و حضور چهره های بازیگری مشهوری مثل سیامک صفری و بابک حمیدیان، توانست رکورد فروش تئاتر را که پیش از این در اختیار نمایش «آمدیم...» بود، جا به جا بکند و عنوان پرفروش ترین اثر تاریخ تئاتر ایران را به دست آورد.
فروش باورنکردنی این نمایش به گونه ای بود که بلیت ها چند هفته پی در پی فروخته می شد و علاقه مندان مجبور بودند برای خرید بلیت هر روز به سایت فروش بلیت سر بزنند. «می سی سی پی...» در طول اجرای خود، حدود یک میلیارد و 800 میلیون تومان فروش داشت، یعنی تقریبا چهل هزار تماشاگر از این نمایش دیدن کردند! هر چند که اغلب منتقدان نمایش را فاقد کیفیت های استاندارد و هنری دانستند و نظر مساعدی نسبت به آن نداشتند.

نمایش ها: لابی (طراح صحنه و لباس، 90)/ باغ آلبالو (طراح لباس، 92)/ بی انتخاب (بازیگر، 92)/ مترسک (طراح صحنه و لباس، 92)/ ملکه زیبایی لی نین (بازیگر، 92 و 93)/ می سی سی پی نشسته می میرد (بازیگر، 95)
 
 
حامد بهداد؛ برخاسته از تئاتر

عملکرد در سینما: با آن که فارغ التحصیل رشته بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد و از شاگردان استاد سمندریان بوده، از ابتدا کارش را در سینما شروع کرد و همان جا هم به شهرت رسید. با فیلم «آخر بازی» قدم به سینما گذاشت که برای آن فیلم، کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم شد. بهداد در طول فعالیت هنری اش با بسیاری از کارگردانان نام دار سینما نظیر احمد امینی، عبدالرضا کاهانی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و... همکاری داشته.

عملکرد در تئاتر: تاثیر حضور بهداد در سینما و دنیای بازیگری به قدری بود که حتی نمایشی با نام «عشق من، حامد بهداد» به نویسندگی افشین هاشمی و کارگردانی زهیر یاری روی صحنه رفت و در نمایش «جوادیه» به نویسندگی و کارگردانی کهبد تاراج نیز با نام بردن از او انتقاد شد. با این حال، مهم ترین نمایشی که او تاکنون بازی کرده، نمایش «سگ سکوت» به کارگردانی آروند دشت آرای در سال 88 است. پس از بازی در آن، با وجودی که تک اجراهای محدودی در برخی نمایش ها داشت و جریان تئاتر کشور را دنبال می کرد، خود از بازی در تئاتر دور بود تا این که امسال به دعوت حمیدرضا نعیمی، هم دوره دانشگاهی اش، پس از هشت سال دوری با نمایش «شرق دور، شرق نزدیک» به تئاتر برگشت. بهداد دوری اش از تئاتر در سال های گذشته را غیرمسئولانه می داند و با آن که حضورش پس از هشت سال در «شرق...»، مهم ترین نکته ای است که در رسانه ها مورد توجه قرار گرفت، از نظر خود بهداد، اهمیتی ندارد.

نمایش ها: معرکه در معرکه/ آدم های خیس/ سگ سکوت (88)/ درخت بلوط (تک اجرا، 91)/ آسید کاظم (دو شب اجرا، 92)/ شرق دور، شرق نزدیک (96)/ داوری بخش «بیرون از تئاتر» سومین جشنواره سراسری تئاتر تک نفره (92)

چاپ این مطلب

  جزیره هرمز، یاقوتی در خلیج همیشه فارس
ارسال کننده: tak - ۹۷/۱/۱۶، ۰۷:۵۰ عصر - انجمن: سفرهای داخلی - پاسخ (4)

جزیره هرمز یکی از مشهورترین جزایر خلیج فارس است. اغلب کسانی که هرگز گذارشان به این نقطه فوق العاده شگفت انگیز از خاک کشورمان نیفتاده نام این جزیره را با نام تنگه هرمز می شناسند، اما آن دسته از افرادی که لااقل یک بار به این جزیره افسانه ای سفر کرده اند، بی شک بعد از نام هرمز خواهندگفت سرزمین خاک های رنگی. جزیره هرمز یکی از جزایر جنوبی ایران واقع در خلیج فارس است که در 8 کیلومتری جنوب بندرعباس قرار گرفته است. این جزیره در مجاورت تنگه هرمز واقع شده و به همین دلیل اهمیت راهبردی و بازرگانی فراوانی دارد.

جزیره هرمز به دلیل ویژگی های طبیعی اش و داشتن خاک های رنگی به ویژه خاک سرخ، همه ساله گردشگران و هنرمندان زیادی را به سوی خود جل می کند. به همین دلیل هم همه ساله جشنواره هایی از فرش ها و تابلوهایی که با خاک های رنگی خلق می شوند برپا می شود که همین مساله هم سبب شده تا گردشگران بیشتری به این جزیره رویایی سفر کنند. این جزیره آن قدر کوچک است که می توان در یک سفر 2 روزه با پای پیاده به همه مکان های دیدنی اش سر زد. مهم ترین ویژگی هرمز خاک این جزیره است. در مسیر دریایی قشم به جزیره هرمز کوه هایی به رنگ زرد، سفید و قرمز دیده می شود.
 
[تصویر:  do.php?img=4747] 
 
در میان این کوه ها، کوه قرمز رنگی وجود دارد که خاکش خوراکی است. مردم محلی هم از خاک سرخ آن به عنوان ادویه در طبخ ماهی و نان و تهیه ترشی، مربا و شیر، استفاده می کنند. جزیره هرمز در میان زمین شناسان به علت این که از انواع خاک های مختلف تشکیل شده و تنوع بالایی دارد به بهشت زمین شناسی مشهور شده است. یکی دیگر از جاذبه های گردشگری این جزیره راهنمایان محلی آن هستند. شما با رفتن به هرمز به افرادی بر می خورید که جزیره را آن طور که باید به شما نشان می دهند. آن ها آن قدر به هرمز اهمیت می دهند که شما بدون دل نگرانی می توانید همه جای این منطقه توریستی را ببینید بی آن که نقطه ای را از قلم بیندازید.

چطور برویم؟

قطار یا هواپیما
برای سفر یا باید زمان بیشتری صرف کرد یا پول بیشتر؛ البته برای بسیاری به ویژه آنها که زندگی را با سفر معنی می کنند، زمان در سفر بودن خود سفر است. بنابراین وقتی قصد می کنید که مهمان جزیره هرمز شوید، گزینه قطار تهران- بندرعباس انتخاب مناسبی است. اگر حدود ساعت یک بعد از ظهر از تهران سوار قطار شوید آن گاه می توانید امیدوار باشید که فردا حدود ساعت 8 صبح به مقصد برسید؛ «بندرعباس». در بندرعباس هم می توانید بلیت بندرعباس- قشم را تهیه کنید و آن گاه خود را به جزیره هرمز برسانید. قیمت بلیت قطار تهران به بندرعباس هم بسته به نوع قطارها از 70 تا 80 هزار تومان است.

هواپیما
مسیر هوایی هم می تواند یکی دیگر از گزینه های سفر باشد. در این صورت می توانید با تهیه بلیت به طور مستقیم به جزیره قشم بروید و از آنجا هم خود را به جزیره هرمز برسانید. قیمت بلیت تهران به قشم 130 تا 180 هزار تومان است.

پیشنهاد
 
1. معدن خاک سرخ
معدن خاک سرخ معدنی کوچک برای تهیه خاکی به رنگ سرخ بود. این خاک مصرف خوراکی دارد. البته نه آن طور که شما تصور می کنید. نوعی ماهی خاص را بعد از پاک کردن و خشک کردن به وسیله نمک در ترکیبی از این خاک و نمک در یک خمره یا قوطی در معرض تابش آفتاب قرار می دهند تا گوشت ماهی توسط گرما و نمک متلاشی شود.
 

[تصویر:  do.php?img=4748]

 
2. پرتگاه غروب
این مکان یکی از معروف ترین و آرامش بخش ترین جاذبه های جزیره هرمز است که محلی ها علاقه عجیبی به آن دارند. شما هم لذت دیدن غروب زیبای خورشید را در اینجا از دست ندهید.
 
[تصویر:  do.php?img=4749]
 
3. دره سکوت
سکوتی که در این دره حکمفرماست تمام توریست ها را به فکر فرو می برد. از آنجا که سنگ نمک انرژی بسیار مثبتی از خود آزاد می کند بعد از این که بخشی از زمان خود را در این دره سپری کنید قطعا حال بسیار خوبی خواهید داشت. به همین خاطر به این دره، دره انرژی نیز گفته می شود.
 
[تصویر:  do.php?img=4750]
 
کجا بمانیم؟

هتل ها در تور جزیره هرمز
در تور جزیره هرمز به دلیل توریست پذیر بودن هتل های لوکس و شیک زیادی وجود دارد که شاید همه این هتل ها پنج ستاره نباشند اما دارای امکاناتی بسیار لاکچری هستند. در این جزیره هتل ارزان و هتل لوکس و هتل چارتری نیز وجود دارد و خیال گردشگران را بابت جا و نیز هزینه های جانبی آن راحت می کند. تمامی این هتل ها دارای امکانات حرفه ای هتل داری هستند و در رستوران های آنها انواع غذاهای دریایی و نیز غذاهای بین المللی سرو می شود.

هتل ساحل سرخ جزیره هرمز
هتل ساحل سرخ، هتلی نوساز واقع در منطقه مرکزی جزیره هرمز است. این هتل سه ستاره در عید سال 1395 افتتاح شد و هر سوییت آن شامل دو تختخواب و دارای آشپزخانه، حمام و دستشویی است. این مجموعه در حیاطی بزرگ واقع شده و آماده خدمت رسانی به مسافران است.
آدرس: ایران- هرمزگان- جزیره هرمز- خیابان ورزش

اقامتگاه بوم گردی جزیره هرمز
آدرس: هرمزگان- جزیره هرمز- پشت سوپر مرکزی

اقامتگاه بوم گردی خانه مادر حسن
اقامتگاه بوم گردی خانه مادر حسن اقامتگاهی سنتی و زیبا در استان هرمزگان و جزیره زیبای هرمز به شمار می آید که با دارا بودن فضایی بومی در تمامی ایام سال آماده خدمت رسانی به گردشگران این منطقه است. وعده های غذایی ناهار و شام در این اقامتگاه به صورت جداگانه حساب می شود. اقامتگاه امکان استفاده از اینترنت و سرویس چاپی رایگان برای گردشگران عزیز را نیز فراهم کرده است.
آدرس: هرمزگان، هرمز، جنب مسجد صاحب الزمان (عج)
 
[تصویر:  do.php?img=4751]

کجا برویم؟

با توجه به طبیعت جزیره هرمز فعالیت های تفرجی مختلفی در حوزه گردشگری متکی به طبیعت می توان در این جزیره تدارک دید. همچنین در کنار ظرفیت های بالقوه طبیعی جزیره هرمز ویژگی های تاریخی و فرهنگی متنوعی بر غنای فعالیت گردشگری در این جزیره تاثیرگذار است و می تواند تکمیل کننده طبیعت گردی محسوب شود. از منابع گردشگری تاریخی و فرهنگی جزیره هرمز می توان به قلعه پرتغالی ها، برج ناقوس، قصر صورت، قصر بی بی گل، ویرانه های دارالعلم قدیم، خانه زعفرانی برج تیرانداز، خرابه های شهر قدیم هرمز و زیارتخانه حضرت خضر اشاره کرد. همچنین دیدار از معدن خاک سرخ این جزیره را نیز می توان تجربه ای به یاد ماندنی توصیف کرد.

روستای هرمز
روستای کوچک هرمز از این جهت که هیچ کاری جز پرسه زدن در کوچه های پرپیچ و خم آن نمی توان انجام دارد جالب توجه است. در شمالی ترین نقطه روستا مسجد کوچک جامع قرار دارد.

موزه هرمز
دیدن موزه و نگارخانه دائمی دکتر احمد نادعلیان یکی از مهمترین پیشنهادهای ما در این سفر است. در این مکان می توانید آثار این هنرمند محیطی و همچنین کارهای مشترکش با زنان بومی جزیره را ببینید. تمامی خاک های رنگی جزیره و کانی ها در موزه دکتر نادعلیان جمع می شوند و برای مصارف هنری مورد استفاده قرار می گیرند. درواقع موزه محلی است که دکتر نادعلیان به زنان جزیره آموزش می دهد تا با خاک های رنگی نقاشی کنند.

تاریخی

قلعه پرتغالی ها
 
[تصویر:  do.php?img=4752] 

در 750 متری بندرگاه جزیره هرمز قلعه مشهور پرتغالی ها قرار گرفته است. این قلعه شاید عظیم ترین دژ استعماری باشد که در تاریخ سرزمین پارس بنا شده است. با وجود قرن ها سهل انگاری در نگهداری از این قلعه که باعث شده بخشی از دیواره های آن به دریا فرو ریزد، هنوز هم دیواره های ضخیم، توپ های زنگ زده و عظمت بنا، زیبایی خاص این قلعه را حفظ  کرده اند.
 
کلیسای پرتغالی ها
 
[تصویر:  do.php?img=4753] 

پس از ورود پرتغالی ها به جزیره هرمز، ابتدا آنها اقدام به ساخت یک کلیسا کردند. سقف این کلیسا را با سنگ های مرجانی زیبایی که در جزیره یافتند، تزیین کردند. سقف زیبا و حیرت انگیز این بنا نشان دهنده هنر و ذوق معماران پرتغالی است. جالب تر از سقف این کلیسا، ستون های آن است که با الهام گرفتن از سبک معماری منطقه به صورت درخت های نخل و به سه رنگ سبز و سفید و قرمز ساخته شده است.
 
طبیعی

تماشای گله آهو
دشت کوچک هرمز زیستگاه آهوهای زیادی است و در صورتی که به آنها آسیبی نزنیم می توانیم تا نزدیکی شان پیش برویم. حتی می توانیم با دادن خوراکی آنها را لمس و بغل کنیم. حتی می توانیم با بره آهوها عکس یادگاری بگیریم.

ساحل و پرندگان
هرمز به جهت تنوع ساحلی نیز قابل توجه است، ترکیبی است از ساحل های ماسه ای با رنگ های مختلف که بستری نرم و راحت را برای علاقه مندان به شنا و ورزش های آبی فراهم می کنند و در کنار آن از ساحل های صخره ای نیز بی نصیب نیست که نما ستبری و سترگی این سرزمین است. مطمئن باشید که اگر آذر، دی یا بهمن ماه به هرمز سفر کنید آنقدر هوا بهاری است که دریا شما را به سمت خود می کشد و در هوایی منحصر به فرد می توانید خود را در میان امواج خلیج فارس آرامش بخشید.
 
آبسنگ های مرجانی
یکی از جاذبه های طبیعی هرمز آبسنگ های مرجانی هستند. این آبسنگ ها در آب های کم عمق گرمسیری و نیمه گرمسیری یافت می شوند. این زیستگاه، مکان مناسبی برای تغذیه و فعالیت لاک پشتان دریایی است و تنوع آبزیان در آن بالاست. این مرجان ها در زمان جزر از آب خارج می شوند و یکی از جاذبه های جزیره هرمز برای طبیعت گردان محسوب می شوند.
 
جنگل های مانگرو
اجتماعات حرای جزیره هرمز، اجتماعی دشت کاشت است که با وسعت 16 هکتار بر یک پهنه گلی قرار دارد و این محدوده زیستگاه حدود 1000 قطعه از 20 گونه پرنده آبزی و کنار آبزی از قبیل اگرت ها، پرستوهای دریایی و کاکایی هاست.

[تصویر:  do.php?img=4754]

دره مجسمه ها
یکی از جاذبه های گردشگری جزیره هرمز که افراد بسیاری را به خود جلب می کند دره مجسمه هاست.

[تصویر:  do.php?img=4755]

غارهای دریایی
یکی دیگر از جذابیت های هرمز وجود غارهای دریایی است که در جنوب و جنوب غرب آن دیده می شوند. تماشای این منظره های بکر با صدای موج ها و تابش نور گرم آفتاب می تواند به ماجراجویی هایتان در این سفر کمک کند.

سواحل شنی و ماسه ای
این دسته از سواحل اغلب به صورت باریکه هایی در سمت شرق جزیره تا جنوب دیده می شوند که مورد توجه لاک پشت های دریایی برای تخمگذاری هستند. لذا در ردیف مناطق حساس ساحلی جزیره قرار دارد. در سواحل شنی و ماسه ای معمولا در تمام فصول سال می توان حضور انواع پرندگان دریایی را مشاهده کرد.

[تصویر:  do.php?img=4756]

چی بخوریم؟
 
غذاهای مردم جنوب یکی از متنوع ترین غذاهای ایرانی به شمار می آید که نظیر آنها را کمتر جایی می توان سراغ گرفت. به دلیل اینکه دریا مهم ترین منبع غذایی ساکنان این منطقه است. اغلب غذاهای جنوب و مردم این جزیره را می توان در ردیف غذاهای دریایی قرار داد. شما می توانید در دو رستوران «هرموز» و رستوران سنتی «بانوان» جزیره انواع غذاهای محلی را تهیه کنید.
 
ماهی برشته
مردم جزیره برای تهیه ماهی برشته ابتدا شکم ماهی را خالی می کنند و ترکیبی از گشنیز، شوید، پیاز خردشده، فلفل، ادویه و فلفل سبز داخل آن می گذارند. سپس ماهی را روی ورقه فلزی که روی آتش گاز یا زغال آماده کرده اند، می گذارند تا کبابی شود. سپس ماهی ها را در ظرفی دردار قرار داده و چند قطره آب به آن می پاشند تا در اثر بخار ماهی های داغ، روغن در زیر پوست آن ها بچسبد و هنگام مصرف، پوست ماهی ها به راحتی کنده شود.

کلمبا
این غذای خوشمزه با گندم پرک، ماهی، سبزی (گشنیز و شوید خردشده) تهیه می شود. اهالی جزیره گندم های پرک شده را در آب جوش می ریزند تا قوام بیاید. ماهی ها را هم در آب نمک و زردچوبه می جوشانند تا استخوان هایش را جدا کنند. سپس گوشت ماهی را با سبزی مخلوط و به گندم در حال جوش اضافه می کنند. اهالی این غذا را با روغن حیوانی تهیه می کنند و در زبان محلی به این روغن «جونون» (روغن خوب) می گویند.

زیبون
برای تهیه این غذا سیب زمینی ها را درشت و خلالی سرخ می کنند. به ماهی ادویه و زردچوبه اضافه و در روغن سرخ می کنند. پیاز خردشده را در گوجه فرنگی رنده شده تفت می دهند. سپس درون قابلمه روغن ریخته و روی آن نان حلی (توموشی) گذاشته و مواد را روی نان می ریزند. سپس برنج پخته شده را روی مواد ریخته و می گذارند تا دم بکشد.

موفلک
برای پخت این غذا گندم یا جوی پرک شده را در دیگ برشته می کنند تا رنگ آن قهوه ای شود. سپس این گندم ها را مانند برنج در آب خیس می کنند. سپس ماهی ها را در آب نمک و زردچوبه می جوشانند تا استخوان های آن جدا شود و گوش ماهی ها را با پیاز سرخ می کنند و دوباره در همان آبی که جوشانده بودند، اضافه می کنند. زمانی که آب به جوش آمد، گندم های خیس شده به غذا اضافه می شود تا کاملا آب آن بخار شود و دم بکشد.
 
هواری ماهی
برای تهیه این غذای خوشمزه ابتدا پیاز را کمی تفت داده، سپس سبزی یعنی گشنیز، شوید، شنبلیله و سیر را در روغن سرخ می کنند. بعد ماهی را نیز به سبزی ها اضافه می کنند تا سرخ شود و فلفل، ادویه و زردچوبه را می افزایند. بعد از این که ماهی کاملا سرخ شد، برنجی را که از قبل خیس خورده است به این مواد اضافه می کنند تا کاملا دم بکشد.

[تصویر:  do.php?img=4757]

برنج دیشو
برای تهیه این غذا مقداری شیره خرما را در آب حل می کنند تا رقیق شود؛ سپس آن را روی گاز می گذارند تا به جوش آید و برنج خیسانده شده را در این محلول می ریزند تا آب آن بخار شده و برنج دم بکشد. این برنج را به همراه ماهی برشته سرو می کنند.
 
نان توموشی
قشمی ها این نان محلی بسیار نازک را به همراه سس مخصوصی می پزند. در این نان تخم مرغ و پنیر می ریزند که همزمان با نان می پزد.

[تصویر:  do.php?img=4758]

چی بخریم؟

ماهی و میگو
یکی از مواد غذایی که از منابع شهرهای حاشیه ای و جزایر خلیج فارس تامین می شود ماهی، میگو و آبزیان است. به همین خاطر، اغلب بومیان به شغل ماهیگیری مشغولند. برخی به صورت سنتی و برخی به شکل مدرن در این زمینه کار می کنند. شما هر وقت اراده کنید می توانید در جزیره ماهی های تازه و صید روز را از ماهیگیران بخرید و در کنار آب های نیلگون خلیج فارس یک ماهی لذیذ را نوش جان کنید و از ماهی و میگوهای بندر برای عزیزان خود سوغات آورید.
 
صنایع دریایی
اگر در ساحل جزیره قدم بزنید، تعداد بسیاری از انواع صدف ها، حلزون ها و بقایای آبزیان خلیج فارس را خواهید دید که حاصل جزر و مد است. اهالی جزیره، این رهاورد دریا را جمع و از آن بهترین استفاده را می کنند تا انواع تابلوها، مجسمه ها، تزیینات، زیورآلات و... را تولید کنند.

خوس دوزی
در استان هرمزگان، بانوان، نوعی سوزن دوزی انجام می دهند به نام خوس دوزی. خوس، نوعی پلاستیک با انواع رنگ هاست که در جزیره بیشتر از رنگ طلایی و نقره ای آن استفاده می شود. روی پارچه توری ریزبافت و مخمل با نوارهای نقره ای نقش هایی خیالی و ذهنی را ایجاد و با آن، مقنعه و چادر زنانه (دستار) و البسه دیگر را تزیین می کنند. این هنر برای مردم منطقه بسیار مهم است و گاهی برای هدیه، اسم عروس و داماد را بر پارچه ای خوس دوزی می کنند و شب عروسی به آن ها می دهند.
 
بادله دوزی
در پایین شلوارهای بانوان هرمزگانی به ویژه نوعروسان، دوخت تزیینی زیبا و چشمگیری دیده می شود که ترکیبی از انواع سوزن دوزی و شک بافی است که به آن بادله دوزی می گویند. در بادله دوزی چند نوع زری و شَک را با هم ترکیب می کنند و شک را در وسط و زری های ظریف در دور آن می دوزند. این شلوارهای زیبای پرآب و رنگ، دکمه هایی در کنار برای باز و بسته کردن دارد که از جنس نخ ابریشمی است.

[تصویر:  do.php?img=4759]

چادرشب بافی
چادرشب بافی یک صنعت اصیل و سنتی است که سابقه ای بس طولانی دارد. براساس گفته کارشناسان، چون در قدیم از آن در شب برای رو انداز استفاده می شد آن را چادرشب نامیده اند. مواد اولیه دستگاه های چادرشب بافی در سابق به علت گسترش نیافتن جمعیت به وسیله کشت پنبه و یا پشم گوسفند و کرک شتر در محل تهیه می شد، ولی اکنون مواد اولیه مصرفی تغییر کرده است.

چاپ این مطلب

  بهترین شیرینی‌فروشی‌های تهران
ارسال کننده: tak - ۹۷/۱/۱۶، ۰۷:۲۳ عصر - انجمن: سفرهای داخلی - پاسخ (6)

شیرین تر از این نیست! شیرین تر از این خوردنی های لذیذی که قرار است در این سری مطالب شکم گردی در تهران برایتان معرفی کنیم. شیرینی فروشی ها، قنادی ها و کافه هایی که به شیرینی های خوشمزه و لذیذ شهره اند و با طبخ و ارائه شیرینی ها و کیک های خوشمزه و با کیفیت توانسته اند نام خود را بر سر زبان شیرینی دوست ها بیاندازند و برای یک جعبه شیرینی هر شهروندی را از آن سر تهران به مغازه شان بکشاند.

[تصویر:  do.php?img=4746]

آن چه که در تهران زیاد است، قنادی و شیرینی پزی است، ولی تعداد معدودی از این قنادی ها توانسته اند در این لیست جای بگیرند. آن هایی که در طول سال ها با ثبات کیفیت و طعمِ خوب تولیدی هایشان و همچنین خلاقیت های مختلف در شیرینی و کیک ها، خود را در دل مردم جای کنند و سلیقه سخت پسند ایرانی جماعت را به خود جلب کنند. انواع شیرینی های ایرانی، شیرینی های خارجی، کاپ کیک ها، کیک های تولد کلاسیک و مدرن، ماکارون ها، دونات ها و انواع نان های فوق العاده خوشمزه در این سری جدید از مطالبمان در انتظار شما هستند.
خلاصه اینکه در این مطلب شیرینی‌های ویژه بهترین شیرینی‌فروشی‌های تهران در کنار هم صف کشیده اند و از شما دلربایی می‌کنند. اگر مبتلا به چاقی مفرط، دیابت و یا آلرژی به خوردنی های شیرین هستید، بهتر است که در همین جای کار مطلب را ببندید و خودتان را به دردسر نیاندازید!
در تهران قنادی ها و شیرینی فروشی های زیادی در حال فعالیت هستند و فضای رقابتیِ خیلی خوبی در بین این مراکز وجود دارد و همین موضوع انتخاب بهترین ها را کار واقعاً سختی کرده است. ما سعی خود را کرده ایم که با نگاهی منصفانه و معیار های استانداردِ خود و بر اساس رای مشتری ها و کسانی که طعم این شیرینی ها را چشیده اند و به ان امتساز داده اند، بهترین شیرین های تهران را به شما معرفی کنیم، مطلبی که به صورت سریالی و در 7 بخش تهیه شده است و ترتیب چینش شیرینی فروشی ها، ربطی به امتیاز و خوب و بد بودن آن ندارد. پس مثل همیشه ما را در این شکم گردی همراهی کنید.

خانه کیک پلاتین
خانه کیک پلاتین همراه با طیف وسیعی از شیرینی های بهداشتی و کیفیت بالا، در سال 1389 تاسیس شد و خیلی زود توانست نام خود را به عنوان یکی از بهترین و لوکس ترین تولید کنندهی کیک های متنوع و زیبابر سر زبان ها بیاندازد. محصولات خانه کیک پلاتین تولید انبوه و از پیش آماده نیستند و همگی با سفارش قبلی و پخت روز آماده می شوند.
این خانه کیک با استفاده از مواد آلی، طبیعی و ایمن، محصولاتی با طعم های منحصر به فرد و متناسب با انواع ذائقه ها و رژیم های مختلف برای شما عزیزان آماده می کند و توجه به کیفیت و مواد اولیه خوب و سالم و هنر و خلاقیت در تزئین کیک ها شعار اصلی اش است، شعاری که به آن جامه عمل پوشانده است. اگر هوس یک کیک توت فرنگی کرده اید و یا میخواهید یکی از عزیزان را با یک کیک توت فرنگی هیجان انگیز سورپرایز کنید، بهترین و خوشمزه ترین کیک توت فرنگی تهران در خانه کیک پلاتین انتظار شما را میکشد!

آدرس: خیابان نیاوران، خیابان مژده، خیابان مقدسی، احمدی زمانی، کوچه محمودی ۲، پلاک ۳۱

کافه قنادی لرد
اکثر قنادی‌های خوب و محصولاتشان محبوب ایرانیان هستند و در ارائه کیفیت بهتر با هم رقابت می‌کنند ولی یکی از قنادی‌های قدیمی که در طول سال ها یکی از بهترین ها و محبوب ترین ها بوده است، قنادی لرد در ابتدای خیابان ویلا در محله کریمخان است. این قنادی از سال 1344 دایر است و مشتریان پروپاقرص و شیرینی‌های متنوع و خوبی دارد.
هروقت که به کافه قنادی لرد سر بزنید آنجا را خالی از مشتری نمی‌بینید. تارت‌های قنادی لرد از محبوب‌ترین شیرینی‌های این قنادی هستند و علاوه بر این نان‌ خامه‌ای‌های خوشمزه‌ای هم می‌توانید از آنجا تهیه کنید. قنادی لرد صاحب کافه‌ای در طبقه دومش است که قهوه ترک خوب و مرغوبی برای مشتریان تهیه می‌کنند. می‌توانید شیرینی‌ای را که مایل به خوردنش هستید به هر تعداد انتخاب کنید و در کافه با قهوه‌تان نوش جان کنید.

آدرس: خیابان ویلا (استاد نجات الهی)، نرسیده به خیابان کریمخان زند، پلاک ۱۸۶

شیرینی VIP سورینت
یکی دیگر از قنادی ها و شیرینی فروشی های لوکس تهران که در مدت زمان کوتاهی به یکی از غول های شیرینی پزی در غرب تهران تبدیل شد. یک قنادی شیک در مجموعه تجاری لوکس سورینت که بر خلاف مالکشان که در زندان اوین است، با بهترین کیفیت و بالاترین سطح رضایت مشتریان در حال فعالیت است و روز به روز دارد موفق تر میشود.
در وی آی پی هر مدل شیرینی ای که بخواهید خواهید یافت. همگی آن ها با بهترین مواد اولیه و زیبا ترین تزئینات برای شما تهیه شده اند. خلاقیت در خلق شیرینی های تازه و تزئین انواع خوردنی ها یکی از مهم ترین نقاط قوت وی آی پی است، البته قیمت شیرینی های آن بالاست ولی حین پرداخت هزینه خیالتان راحت است که دارید یک شیرینی فوق العاده با کیفیت و با اعلاترین متریال را خریداری میکنید. شیرینی های وی آی پی برای میهمانی ها و مناسبت ها و پذیرایی از میهمان های رودربایستی دار کاملاً مناسب هستند.

آدرس: شهرك غرب، خيابان مهستان، نبش کوچه دوم، ساختمان وي اي پي

شیرینی کوک
شورینی، شیرینی، پورینی، نونینی، کوکینی، کوکلوچه، کیکوک، پایکوک، دسر و کوک‌ناتس. به محض ملاحظه این اسامی در منوی شیرینی کوک مطمئن خواهید شد که با یک تیم خلاق و حرفه ای طرف هستید که علایق و سلایق مردم را درک میکند و تمام هنر و ذوق خود را صرف در خلق انواع خوردنی های خوشمزه و خواستنی کرده است. دلیل موفقیتش هم چیزی جز همین نیست، یعنی توجه به نیاز ها و سلیقه مردم و تامین و خلق آن ها به بهترین نحو.
کوک چند شعبه موفق در سرتاسر تهران دارد که همگی آن ها درجه یک و اعلا هستند و شما را با یک محصول بینظیر بدرقه خواهند کرد. کیک های سفارشی کوک یکی دیگر از نکته های مثبت این مجموعه است، هر طرحی و هر شکلی و با هر مواد اولیه ای، فرقی نمیکند؛ سفارش از شما، کیکش از کوک! اخلاق خوب فروشنده های شیرینی کوک در تایید حرفه ای بودن این تیم است و هر کسی را مشتری دائمی خود میکند.

آدرس ها:
بلوار میرداماد ، ساختمان اسکان ، طبقه همکف
ولنجک، انتهای یمن ، ابتدای خیابان اعرابی ( پروانه ) ، پلاک 19
میدان هروی ،خیابان وفا منش، مکران شمالی ، نبش گل، پلاک1.
قیطریه ، بلوار 35 متری قیطریه ، نبش شبتاب
سعادت آباد ، بلوار 24 متری ، خیابان دشت بهشت ، نبش پیر بسطامی
شهرک غرب، بلوار دادمان ، نبش بوستان دادمان ، پلاک 112

شیرینی دانمارکی
سال ها پیش باز شدن اولین شیرینی فروشی دانماركی در خیابان ویلا، اتفاق مهمی برای شیرینی‌خوران حرفه‌ای بود. این قنادی هنوز هم با کیفیت خوبی شیرینی دانماركی را عرضه می‌کند و اگر صبح حدود ساعت ده آنجا باشید، می‌توانید آنرا داغ داغ بخرید. دانماركی، شاید ارزان‌ترین شیرینی‌فروشی در بین قنادی‌های خوب تهران است. «دانماركی شكری» محصول ویژه این قنادی است.
كافی است عصرها ساعت 4 سری به این شیرینی‌فروشی بزنید تا صفی كه برای خرید شیرینی شكری و داغ تازه از تنور درآمده را ببینید و بنابراین اگر دیر به قنادی برسید ممکن است با ویترین خالی از شیرینی مواجه شوید. چون شیرینی‌ها بلافاصله تمام می‌شود. دانمارکی شعبه دوم خودش را در خیابانِ خوشمزه ی پاسداران هم افتتاح کرده است که توانسته با سربلندی موفقیت های برادر بزرگترش را تکرار کند و حتی محبوب تر از آن شود. باز هم تکرار می کنم، اگر میخواهید خوشمزه ترین شیرینی دانمارکی تهران را بخورید، صبح زود خود را به خیابان پاسداران یا ویلا برسانید، قبل از آن که تمام شوند!

آدرس ها:
خیابان ویلا، بالاتر از طالقانی
خیابان پاسداران، پایین تر از نیستان چهارم، پلاک 226

چاپ این مطلب

  پل معلق مشگین شهر، طولانی‌ترین پل معلق خاورمیانه
ارسال کننده: tak - ۹۷/۱/۱۶، ۰۵:۴۲ عصر - انجمن: سفرهای داخلی - بدون پاسخ

وقتی حرف از سفر و گشت و گذار می شود، هر کس بنا به سلیقه و تفکراتش، خواسته های متفاوتی را مطرح می سازد؛ یک نفر به دنبال آرامش است، دیگری جاذبه های طبیعی همچون کوه های سر به فلک کشیده را جستجو می کند، کودکان شهربازی ها را ترجیح می دهند و کسانی هم به دنبال رستوران ها و کافه های خاص هستند. در این میان، افرادی هستند که مقاصد هیجان انگیز را ترجیح می دهند و می خواهند گشت و گذارشان چاشنیِ متفاوتی داشته باشد. اگر از این دسته از افراد هستید در ادامه حتما همراه ما باشید تا یکی از مقاصد پر هیجان ایران عزیزمان را بشناسید.

می خواهیم سفری متفاوت را آغاز کنیم و به سوی شمال غربی سرزمینمان برویم؛ جایی که طولانی ترین پل معلق خاورمیانه را در خود دارد و قرار است لحظات هیجان انگیزی را برایمان خلق کند. به عبور از روی دره ای سر سبز فکر کنید که با جلوه اش شگفت زده تان می کند و به پلی شیشه ای که به شما اجازه می دهد تمام آنچه را در زیر پایتان می گذرد ببینید. اینها تنها گوشه ای از آن چیزی است که انتظارتان را می کشد.

معطل نکنید و کوله بارتان را ببندید تا به پل معلق مشگین شهر در اردبیل برویم...

[تصویر:  do.php?img=4736]

چرا بازدید از پل معلق مشگین شهر؟
  • پل معلق مشگین شهر یکی از بلندترین پل های معلق خاورمیانه است.
  • قسمتی از این پل به صورت شیشه ای است که هیجان عبور از روی آن را دوچندان می کند.
  • در اطراف پل امکان انجام فعالیت های هیجان انگیز دیگری همچون زیپ لاین نیز وجود دارد.
  • وجود امکانات رفاهی مناسب و قرارگیری این پل در یک پارک جنگلی از دیگر دلایل محبوب شدن این جاذبه ی گردشگری است.
پل معلق مشگین شهر در شب

[تصویر:  do.php?img=4737] 

آشنایی با پل معلق مشگین شهر ، اولین پل معلق ایران
آنچه که در گوشه ای از طبیعت زیبای مشگین شهر اردبیل انتظارمان را می کشد پلی معلق است که بر روی رودخانه خیاوچایی و بر روی پارک جنگلی مشگین شهر قرار گرفته و عبور از روی آن می تواند به فراموش نشدنی ترین هیجان زندگیتان تبدیل شود. این پل ۲ متر عرض و با توجه به تعداد روزهای سال، ۳۶۵ متر طول دارد و به عنوان طولانی ترین پل معلق خاورمیانه شناخته می شود. احداث آن در ارتفاع ۸۰ متری باعث شده تا به گذرگاهی سرشار از هیجان بدل گردد و طرفداران بسیاری از سنین مختلف پیدا کند.

پل معلق مشگین شهر نخستین پل معلق ایران می باشد و ایده ی ساخت آن توسط مهندس گنجعلی بیگ مطرح شده است. او با توجه به زیبایی چشم نواز دره ی سرسبز این منطقه و با الهام از پل کاپیلانوی ونکوور کانادا اقدام به طراحی این پل نمود و چنین شاهکاری را خلق کرد.
این پل در تاریخ بیست و ششم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ با حضور آقای مسعود سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران رونمایی شده و توانسته به یکی از جاذبه های پرطرفدار اردبیل تبدیل شود.

[تصویر:  do.php?img=4738]
 
 [تصویر:  do.php?img=4739]
 
دیدنی ها و تفریحات
لحظاتی متفاوت و سرشار از هیجان در این پل و حوالی آن چیزی است که در سفر به پل معلق مشگین شهر نصیب شما خواهد شد چرا که دیدنی ها و تفریحاتی متنوع در اینجا وجود دارد:

۱- عبور از روی پل | اوج هیجان در عبور از روی شیشه
شنیدن ارتفاع ۸۰ متر ی این پل کافیست تا بسیاری از قدم گذاشتن بر روی آن منصرف شوند اما اگر دل به دریا بزنید و به این سازه اعتماد کنید می توانید در میان دره ای سرسبز قرار گیرید که رودخانه ای در میان آن جریان دارد. در اینجا می توانید از تماشای مناظر اطراف در کنار قامت شکوهمند سبلان لذت ببرید و تصاویری به یاد ماندنی را در گوشه ذهنتان ثبت کنید.

از همان قدم اول از میان درزهای باریکی که زیر پایتان قرار دارد می توانید سرسبزی دره را ببینید اما اوج هیجان عبور از روی این پل زمانی است که به قسمت شیشه ای آن می رسید. حالا می توانید قدم بزنید و از منظره ی حیرت انگیزی که در زیر پاهایتان می بینید شگفت زده شوید. اینجا نقطه ی اوج هیجان این پل است پس تا می توانید از آن لذت ببرید.

۲- مجموعه گردشگری خیاو تا گیردولی | فرصتی برای خوشگذرانی بیشتر
پل معلق مشگین شهر در بخشی از یک مجموعه ی گردشگری به نام منطقه نمونه گردشگری خیاو تا گیردولی که با نام نور سبلان نیز شناخه می شود،  قرار دارد که به عنوان بزرگ‌ترین پروژه گردشگری استان اردبیل شناخته می شود. این مجموعه امکانات مختلفی را در بر دارد که هر یک می توانند رنگی متفاوت به سفر شما ببخشند و گشت و گذارتان را کامل کنند.
 
این امکانات عبارتند از: تالارهای پذیرایی، سوئیت‌های اقامتی، سایت بالن سواری و ورزش‌های هوایی، اسب و دوچرخه سواری، رستوران گردان و بازارچه‌های صنایع‌دستی، شهربازی و دیگر امکانات مختلف تفریحی.

[تصویر:  do.php?img=4740]

۳- پارک جنگلی مشگین شهر
این پل معلق هیجان انگیز بر روی پارک جنگلی مشگین‌شهر واقع شده و بخشی از این پارک نیز محسوب می شود. این پارک با وسعت ۳۰۰ هکتار در کناره غربی رود خیاوچایی و به موازات آن در بالا دست رودخانه قرار گرفته و شکلی تقریبا بیضوی به طول ۵ کیلومتر دارد. وجود تفرجگاه، شهربازی، زمین اسکیت و آبشار مصنوعی در ورودی پارک زیبایی و جذابیت آن را دوچندان کرده و گردشگران در اکثر فصول سال در آن مشاهده می شوند. یکی از تفریحات این پارک، سوار شدن بر ماشین های قدیم و گشت و گذار است که توجه برخی گردشگرا را به خود جلب می کند.
 
[تصویر:  do.php?img=4741]
 
[تصویر:  do.php?img=4743] 
 
۴- رودخانه خیاوچای
خیاوچای نام رودخانه ای در شهرستان مشگین شهر و از سرشاخه های مهم رودخانه قره سو است. پل معلق مشگین شهر بر فراز این رودخانه قرار گرفته و از روی دره ای می گذرد که این رودخانه در میان آن جریان دارد. رودخانه خیاوچای یا خیوچای از ارتفاعات هزار میخ، آیی قاری، دلی آلی، جنوار داغی سرچشمه می گیرد و و پس از طی کردن دره موئیل به قره سو می پیوندد. این رودخانه مهم ترین زیستگاه ماهی قزل آلای خال قرمز در استان اردبیل می باشد و از اهمیت بسزایی برخوردار است.
 
[تصویر:  do.php?img=4742]

۵- زیپ لاین پل معلق مشگین شهر | یک تیر و دونشان
همه ی هیجان پل مشگین شهر در عبور از آن و گذر از قسمت شیشه ای آن خلاصه نمی شود. کمی آن طرف تر از پل، امکان تفریحی هیجان انگیز به نام زیپ لاین فراهم شده تا بازدیدکنندگان لذت بیشتری را در این سفر تجربه کنند.
زیپ لاین یک سرگرمی سرشار از هیجان  است که امروزه طرفداران بسیاری به ویژه در میان جوانان دارد. از این تفریح به عنوان یک ورزش جدید یاد می شود که منشا آن به وسیله حمل و نقل در بعضی کوه های آمریکای مرکزی و جنوبی باز می گردد. در این نواحی، افراد برای رفتن از یک کوه یا تپه بزرگ به قسمتی دیگر، از یک کابل و آویزان شدن به آن استفاده می کردند.
حالا شما نیز می توانید در کنار پل معلق مشگین شهر این هیجان را نیز تجربه کنید و از روی دره ای عمیق عبور نمایید. پس از آنکه به پایان راه رسیدید می توانید با عبور از روی پل دوباره به نقطه شروع بازگردید و با یک تیر دو نشان را بزنید.

۶- پیک نیک و عکاسی
برای ثبت خاطره ای ماندگار از این پل معلق، عکاسی از آن را فراموش نکنید و تصاویری از خودتان و همراهانتان نیز ثبت نمایید تا ماندگارترین یادگاری را با خود از این سفر به همراه ببرید.
اطراف پل معلق و در مجموعه گردشگری آن فضاهای مناسبی برای به راه انداختن یک پیک نیک خانوادگی یا دوستانه وجود دارد پس برای خلق لحظات خوش وسایل و خوراکی های مورد نیاز را فراموش نکنید.

[تصویر:  do.php?img=4744]

کجا بمونیم؟
در سفر به پل معلق مشگین شهر به راحتی می توانید امکانات اقامتی را برای خود فراهم کنید. هتل ها و مهمان سراها و خانه های محلی گزینه های خوبی برای شما هستند و در عین حال می توانید به کمپینگ و اقامت در چادر نیز بیندیشید تا خاطره ای متفاوت را برای خود رقم بزنید.

امکانات رفاهی و گردشگری
همانگونه که اشاره کردیم، این پل در قسمتی از یک منطقه نمونه گردشگری واقع شده که امکاناتی همچون تالارهای پذیرایی، سوئیت‌های اقامتی، سایت بالن سواری و ورزش‌های هوایی، رستوران گردان و بازارچه صنایع دستی، شهربازی و ...را در خود دارد.

[تصویر:  do.php?img=4745]

بهترین فصل سفر
در هر زمانی می توانید راهی پل معلق مشگین شهر شوید اما بهترین زمان برای انجام این کار اوایل بهار تا اوایل پاییز است.

بهار و تابستان: در این فصول آب و هوای معتدلی در منطقه حکمرماست و خبری از گرمای سخت تابستانی نیست.
پاییز و زمستان: به دلیل کوهستانی بودن منطقه در این دو فصل، سرمای هوا می تواند آزار دهنده باشد.

راه دسترسی
آدرس: اردبیل، مشگین شهر، جاده موئیل، خیابان سعدی، پشت بیمارستان ولیعصر(عج)، منطقه نمونه گردشگری نور سبلان




چاپ این مطلب