۹۶/۴/۱، ۰۷:۰۹ صبح
اصطلاحات رایج در استارتآپ
افرادی که با استارتآپ ها درگیر هستند معمولا از اصطلاحات خاصی برای بیان مقاصد خود استفاده میکنند. در ادامه به معرفی چند نمونه از این اصطلاحات میپردازیم.
Lean Startup
متودولوژی لین استارتاپ (Lean Startup) یا نوپای ناب به شما یاد میدهد که چگونه یک استارتآپ را هدایت کنید، چه موقع آن را تغییر دهید و از چه راههایی برای رشد آن استفاده کنید. لین استارتآپ یک رویکرد علمی برای ساختن و مدیریت کردن استارتآپ به شما میدهد و کمک میکند که محصول خودتان را سریعتر به دست مشتری برسانید. بسیاری از استارتاپها با ایدهی ساختن محصول مورد نیاز مردم راهاندازی میشوند. آنها ماهها و حتی سالها زمان صرف میکنند که محصول خود را به بهترین نحو شکل دهند بدون اینکه آن را به مشتری نشان بدهند. همین موضوع باعث شکست خوردن بسیاری از آنها میشود. زیرا آنها با مشتریها صحبت نمیکنند و در مورد محصولات خود از آنها بازخورد نمیگیرند. زمانی که مشتریها نتوانند با یک استارتآپ ارتباط برقرار کنند، به ایدهی آن اهمیتی نمیدهند و درنتیجه استارتاپ شکست میخورد.
Unicorn Startup
استارتآپ تک شاخ یا یونیکورن استارتآپ (Unicorn Startup) به استارتاپهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و به ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار میرسند. این لغت اولین بار در سال ۲۰۱۳ توسط سرمایهگذاری به نام آیلین لی ارائه شد و او از میان حیوانات افسانهای، تک شاخ را بهعنوان نماد این مدل استارتاپ انتخاب کرد. ازجمله بزرگترین استارتاپهایی که در این دسته جا میگیرند میتوان به Uber ،Xiaomi ،Airbnb ،Dropbox و Pinterest اشاره کرد.
بنیانگذار استارتاپ (Founder)
به شخصی که استارتاپ را راهاندازی میکند بنیانگذار گفته میشود. این اشخاص معمولا علاقهای به کار کردن برای دیگران ندارند و باور دارند که میتوانند با تلاشهای بیوقفهی خود دنیا را تغییر دهند. این افراد میتوانند با تعدادی از دوستان خود در این راه شریک شوند و وظایف سنگین را بین خودشان تقسیم کنند. راهاندازی یک استارتاپ به هیچ عنوان کار راحتی نیست و در طی آن، به بنیانگذاران آن فشار زیادی وارد خواهد شد. اما اگر فعالیتههای آنها موفقیتآمیز باشد، نتیجهی آن هم از نظر احساسی و هم از نظر مالی بسیار خوب خواهد بود.
شتابدهندهی استارتاپ (Startup Accelerators)
شتابدهندهها شرکتهایی هستند که روی استارتاپهایی با ایدههای جالب و البته کاربردی سرمایهگذاری میکنند. این شرکتها درصدی از مالکیت استارتاپ را میگیرند؛ اما در عوض خدماتی مانند آموزش توسط مربیها و آشنا کردن آنها با سرمایهگذاران و متخصصان آن رشته را برایشان فراهم میکنند. درواقع این شرکتها شانس موفقیت استارتاپها و پیدا کردن سرمایهی بالقوه برای فعالیتهایشان را بالا میبرند.
استارتاپ ویکند (Startup Weekend)
استارتاپ ویکند یک رویداد آموزشی-تجربی ۵۴ ساعته است که معمولا در آخر هفته برگزار میشود. در این رویداد افراد مختلفی مانند علاقهمندان به استارتاپ، توسعهدهندگان، برنامهنویسان، مدیران کسبوکارها، بازاریابها و طراحان گرافیک حضور دارند. ایدهها در این رویداد مطرح میشوند و افراد گروه تشکیل میدهند تا طرح اولیه یا دموی ایدهی خود را پیادهسازی کنند.
استارتاپ گرایند (Startup Grind)
استارتاپ گرایند یک برنامهی جهانی است که در آن از کارآفرینان موفق دعوت میشود تا داستان موفقیت و چالشهای استارتاپ خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. افراد میتوانند در این برنامه با پروژههای یکدیگر آشنا شوند و از تجربیات هم استفاده کنند.
تجارت B2B
این اصطلاح کوتاه شدهی عبارت Business to Business است و به کسبوکاری گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به یک کسبوکار دیگر ارائه میدهد. این نوع تجارت در مقابل تجارت بی تو سی (B2C) قرار دارد.
تجارت B2C
تجارت B2C مخفف عبارت Business to customers است و به کسبوکارهایی گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به مشتریهای عرضه میکنند.
تجارت C2C
نوعی از سرویس است که کاربران با استفاده از آن، خدمات و کالاهای خود را به دیگر کاربران عرضه میکنند. وبسایتها و سرویسهای خرید و فروش اجناس دست دوم، از نمونههای تجارت Customer to Customer هستند.
سرمایهی بذری (Seed Funding)
همانطور که یک گیاه از یک بذر شروع به رشد میکند، یک استارتاپ نیز از یک سرمایهی اولیه شروع میشود. به سرمایهای که در مرحلهی اولیه راهاندازی استارتاپ در اختیارش قرار میگیرد، سرمایهی بذری گفته میشود.
واگذاری (Vesting)
به نوعی تخصیص سهامی گفته میشود که طی آن بعد از گذشت مدت زمانی، مقدار سهم تعیینشده به کارمندان داده میشود. بهعنوان مثال اگر به یک کارمند ۲۰۰ سهام طی ۱۰ سال داده شود، یعنی بعد از گذشت هر سال ۲۰ سهم به او اختصاص پیدا میکند. این کار به کارمندان انگیزه میدهد که عملکرد خوبی داشته باشند و برای مدت زمان زیادی در شرکت کار کنند.
بنچمارک (Benchmark)
به فرآیندی گفته میشود که یک استارتاپ برای اندازهگیری موفقیت فعلی خود از آن استفاده میکند. سرمایهگذاران میزان موفقت استارتاپها را بر اساس بنچمارکها میسنجند. بهعنوان مثال وقتی میگوییم شرکت A به بنچمارک درآمد X در طی ۲ سال رسیده است یعنی این استارتاپ توانسته است طی ۲ سال میزان فروش خود را به X برساند.
بوتاسترپ (Bootstrapped)
زمانی که گفته میشود یک شرکت بوتاسترپ است، یعنی بودجهی آن توسط خود کارآفرین یا بودجهی خود شرکت تأمین شده است.
وام موقت (Bridge loan)
این نوع وام به Swing loan نیز معروف است و به مساعدههایی گفته میشود که بر اساس میزان درآمد به یک شخص داده میشود و فاصلهی بین درآمدهای عمده را پر میکند.
فروش (Buyout)
یک استراتژی معمول برای خروج است که طی آن سهام شرکت به فروش میرسد و به خریداران آن اجازهی کنترل شرکت داده میشود.
سرمایه (Capital)
به داراییهای مالی گفته میشود که در حال حاضر برای استفاده در دسترس هستند. کارآفرینان از سرمایه برای آغاز استارتاپ استفاده میکنند و مقدار آن را افزایش میدهند تا به رشد استارتاپ کمک کنند.
دو دلیجنس (Due diligence)
به ارزیابی و تحلیل سرمایهگذاران از وضعیت و پتانسیلهای سرمایهگذاری گفته میشود. این ارزیابی میتواند شامل بررسی سوابق مالی و اندازهگیری ROI باشد.
بازده سرمایهگذاری یا بازگشت سرمایه (ROI)
همانطور که از نامش پیدا است، برگشت سرمایه را مورد بررسی قرار میدهد. درواقع به پولی گفته میشود که به یک سرمایهگذار بهعنوان درصدی از سرمایهگذاری خود در استارتاپ برگشت داده میشود. بهعنوان مثال اگر یک سرمایهگذار مبلغ ۲ میلیون دلار برای خرید ۲۰ درصد سهام یک شرکت خرج کند و شرکت با مبلغ ۴۰ میلیون دلار به فروش برسد، این یعنی آن سرمایهگذار مبلغ ۸ میلیون دلار از فروش شرکت دریافت خواهد کرد.
خروج (Exit)
برخی بنیانگذاران و سرمایهگذاران استارتاپ اینگونه پولدار میشوند؛ Exit به متدی گفته میشود که یک سرمایهگذار و یک کارآفرین سرمایهی خودشان را از شرکت خارج میکنند. خروج معمولا در زمان IPO و M&A اتفاق میافتد.
آیپیاو (IPO)
زمانی است که یک استارتاپ سهام خودش را در یک فراخوان بورس برای فروش به مردم پیشنهاد میدهد. در این حالت یک شرکت خصوصی تبدیل به سهامی عام میشود و دیگر یک استارتاپ نیست.
مالکیت و ادغام (Merge & Acquisition)
زمانی است که استارتاپ توسط یک شرکت بزرگتر خریداری یا با آن ادغام میشود. این اتفاق به صورت دوستانه (همراه با توافقنامه) یا خصمانه (بدون توافقنامه) صورت میگیرد.
توافقنامه عدم افشاگری (NDA)
NDA مخفف عبارت Non-disclosure agreement است و به توافقنامهای گفته میشود که طی آن هر ۲ طرف از اطلاعات حساس و محرمانه مانند اسرار تجارت محافظت میکنند و آن را با شخص سوم به اشتراک نمیگذارند.
پیوت (Pivot)
زمانی است که استارتاپ جهت استراتژیهای خودش را سریعا تغییر میدهد. معمولا این تغییرات به دلیل عدم بازدهی اتفاق میافتند و طی آن بر ویژگیهای دیگر محصولات یا مشتریها تمرکز میشود.
مذاکره در آسانسور (Elevator Pitch)
فرض کنید در یک آسانسور با یک سرمایهگذار هم مسیر شدهاید و تنها ۳۰ تا ۱۲۰ ثانیه فرصت دارید او را متقاعد کنید که روی ایدهی شما سرمایهگذاری کند. به عبارتی شما باید در این چند ثانیه مشکل، راهحل آن و بازار مشتریها را برای سرمایهگذار توضیح بدهید و او را متقاعد کنید.
نرمافزار بهعنوان سرویس (SaaS)
به یک محصول نرمافزاری گفته میشود که از راه دور به وسیلهی اینترنت یا سیستم رایانش ابری کنترل میشود.
افرادی که با استارتآپ ها درگیر هستند معمولا از اصطلاحات خاصی برای بیان مقاصد خود استفاده میکنند. در ادامه به معرفی چند نمونه از این اصطلاحات میپردازیم.
Lean Startup
متودولوژی لین استارتاپ (Lean Startup) یا نوپای ناب به شما یاد میدهد که چگونه یک استارتآپ را هدایت کنید، چه موقع آن را تغییر دهید و از چه راههایی برای رشد آن استفاده کنید. لین استارتآپ یک رویکرد علمی برای ساختن و مدیریت کردن استارتآپ به شما میدهد و کمک میکند که محصول خودتان را سریعتر به دست مشتری برسانید. بسیاری از استارتاپها با ایدهی ساختن محصول مورد نیاز مردم راهاندازی میشوند. آنها ماهها و حتی سالها زمان صرف میکنند که محصول خود را به بهترین نحو شکل دهند بدون اینکه آن را به مشتری نشان بدهند. همین موضوع باعث شکست خوردن بسیاری از آنها میشود. زیرا آنها با مشتریها صحبت نمیکنند و در مورد محصولات خود از آنها بازخورد نمیگیرند. زمانی که مشتریها نتوانند با یک استارتآپ ارتباط برقرار کنند، به ایدهی آن اهمیتی نمیدهند و درنتیجه استارتاپ شکست میخورد.
Unicorn Startup
استارتآپ تک شاخ یا یونیکورن استارتآپ (Unicorn Startup) به استارتاپهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و به ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار میرسند. این لغت اولین بار در سال ۲۰۱۳ توسط سرمایهگذاری به نام آیلین لی ارائه شد و او از میان حیوانات افسانهای، تک شاخ را بهعنوان نماد این مدل استارتاپ انتخاب کرد. ازجمله بزرگترین استارتاپهایی که در این دسته جا میگیرند میتوان به Uber ،Xiaomi ،Airbnb ،Dropbox و Pinterest اشاره کرد.
بنیانگذار استارتاپ (Founder)
به شخصی که استارتاپ را راهاندازی میکند بنیانگذار گفته میشود. این اشخاص معمولا علاقهای به کار کردن برای دیگران ندارند و باور دارند که میتوانند با تلاشهای بیوقفهی خود دنیا را تغییر دهند. این افراد میتوانند با تعدادی از دوستان خود در این راه شریک شوند و وظایف سنگین را بین خودشان تقسیم کنند. راهاندازی یک استارتاپ به هیچ عنوان کار راحتی نیست و در طی آن، به بنیانگذاران آن فشار زیادی وارد خواهد شد. اما اگر فعالیتههای آنها موفقیتآمیز باشد، نتیجهی آن هم از نظر احساسی و هم از نظر مالی بسیار خوب خواهد بود.
شتابدهندهی استارتاپ (Startup Accelerators)
شتابدهندهها شرکتهایی هستند که روی استارتاپهایی با ایدههای جالب و البته کاربردی سرمایهگذاری میکنند. این شرکتها درصدی از مالکیت استارتاپ را میگیرند؛ اما در عوض خدماتی مانند آموزش توسط مربیها و آشنا کردن آنها با سرمایهگذاران و متخصصان آن رشته را برایشان فراهم میکنند. درواقع این شرکتها شانس موفقیت استارتاپها و پیدا کردن سرمایهی بالقوه برای فعالیتهایشان را بالا میبرند.
استارتاپ ویکند (Startup Weekend)
استارتاپ ویکند یک رویداد آموزشی-تجربی ۵۴ ساعته است که معمولا در آخر هفته برگزار میشود. در این رویداد افراد مختلفی مانند علاقهمندان به استارتاپ، توسعهدهندگان، برنامهنویسان، مدیران کسبوکارها، بازاریابها و طراحان گرافیک حضور دارند. ایدهها در این رویداد مطرح میشوند و افراد گروه تشکیل میدهند تا طرح اولیه یا دموی ایدهی خود را پیادهسازی کنند.
استارتاپ گرایند (Startup Grind)
استارتاپ گرایند یک برنامهی جهانی است که در آن از کارآفرینان موفق دعوت میشود تا داستان موفقیت و چالشهای استارتاپ خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. افراد میتوانند در این برنامه با پروژههای یکدیگر آشنا شوند و از تجربیات هم استفاده کنند.
تجارت B2B
این اصطلاح کوتاه شدهی عبارت Business to Business است و به کسبوکاری گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به یک کسبوکار دیگر ارائه میدهد. این نوع تجارت در مقابل تجارت بی تو سی (B2C) قرار دارد.
تجارت B2C
تجارت B2C مخفف عبارت Business to customers است و به کسبوکارهایی گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به مشتریهای عرضه میکنند.
تجارت C2C
نوعی از سرویس است که کاربران با استفاده از آن، خدمات و کالاهای خود را به دیگر کاربران عرضه میکنند. وبسایتها و سرویسهای خرید و فروش اجناس دست دوم، از نمونههای تجارت Customer to Customer هستند.
سرمایهی بذری (Seed Funding)
همانطور که یک گیاه از یک بذر شروع به رشد میکند، یک استارتاپ نیز از یک سرمایهی اولیه شروع میشود. به سرمایهای که در مرحلهی اولیه راهاندازی استارتاپ در اختیارش قرار میگیرد، سرمایهی بذری گفته میشود.
واگذاری (Vesting)
به نوعی تخصیص سهامی گفته میشود که طی آن بعد از گذشت مدت زمانی، مقدار سهم تعیینشده به کارمندان داده میشود. بهعنوان مثال اگر به یک کارمند ۲۰۰ سهام طی ۱۰ سال داده شود، یعنی بعد از گذشت هر سال ۲۰ سهم به او اختصاص پیدا میکند. این کار به کارمندان انگیزه میدهد که عملکرد خوبی داشته باشند و برای مدت زمان زیادی در شرکت کار کنند.
بنچمارک (Benchmark)
به فرآیندی گفته میشود که یک استارتاپ برای اندازهگیری موفقیت فعلی خود از آن استفاده میکند. سرمایهگذاران میزان موفقت استارتاپها را بر اساس بنچمارکها میسنجند. بهعنوان مثال وقتی میگوییم شرکت A به بنچمارک درآمد X در طی ۲ سال رسیده است یعنی این استارتاپ توانسته است طی ۲ سال میزان فروش خود را به X برساند.
بوتاسترپ (Bootstrapped)
زمانی که گفته میشود یک شرکت بوتاسترپ است، یعنی بودجهی آن توسط خود کارآفرین یا بودجهی خود شرکت تأمین شده است.
وام موقت (Bridge loan)
این نوع وام به Swing loan نیز معروف است و به مساعدههایی گفته میشود که بر اساس میزان درآمد به یک شخص داده میشود و فاصلهی بین درآمدهای عمده را پر میکند.
فروش (Buyout)
یک استراتژی معمول برای خروج است که طی آن سهام شرکت به فروش میرسد و به خریداران آن اجازهی کنترل شرکت داده میشود.
سرمایه (Capital)
به داراییهای مالی گفته میشود که در حال حاضر برای استفاده در دسترس هستند. کارآفرینان از سرمایه برای آغاز استارتاپ استفاده میکنند و مقدار آن را افزایش میدهند تا به رشد استارتاپ کمک کنند.
دو دلیجنس (Due diligence)
به ارزیابی و تحلیل سرمایهگذاران از وضعیت و پتانسیلهای سرمایهگذاری گفته میشود. این ارزیابی میتواند شامل بررسی سوابق مالی و اندازهگیری ROI باشد.
بازده سرمایهگذاری یا بازگشت سرمایه (ROI)
همانطور که از نامش پیدا است، برگشت سرمایه را مورد بررسی قرار میدهد. درواقع به پولی گفته میشود که به یک سرمایهگذار بهعنوان درصدی از سرمایهگذاری خود در استارتاپ برگشت داده میشود. بهعنوان مثال اگر یک سرمایهگذار مبلغ ۲ میلیون دلار برای خرید ۲۰ درصد سهام یک شرکت خرج کند و شرکت با مبلغ ۴۰ میلیون دلار به فروش برسد، این یعنی آن سرمایهگذار مبلغ ۸ میلیون دلار از فروش شرکت دریافت خواهد کرد.
خروج (Exit)
برخی بنیانگذاران و سرمایهگذاران استارتاپ اینگونه پولدار میشوند؛ Exit به متدی گفته میشود که یک سرمایهگذار و یک کارآفرین سرمایهی خودشان را از شرکت خارج میکنند. خروج معمولا در زمان IPO و M&A اتفاق میافتد.
آیپیاو (IPO)
زمانی است که یک استارتاپ سهام خودش را در یک فراخوان بورس برای فروش به مردم پیشنهاد میدهد. در این حالت یک شرکت خصوصی تبدیل به سهامی عام میشود و دیگر یک استارتاپ نیست.
مالکیت و ادغام (Merge & Acquisition)
زمانی است که استارتاپ توسط یک شرکت بزرگتر خریداری یا با آن ادغام میشود. این اتفاق به صورت دوستانه (همراه با توافقنامه) یا خصمانه (بدون توافقنامه) صورت میگیرد.
توافقنامه عدم افشاگری (NDA)
NDA مخفف عبارت Non-disclosure agreement است و به توافقنامهای گفته میشود که طی آن هر ۲ طرف از اطلاعات حساس و محرمانه مانند اسرار تجارت محافظت میکنند و آن را با شخص سوم به اشتراک نمیگذارند.
پیوت (Pivot)
زمانی است که استارتاپ جهت استراتژیهای خودش را سریعا تغییر میدهد. معمولا این تغییرات به دلیل عدم بازدهی اتفاق میافتند و طی آن بر ویژگیهای دیگر محصولات یا مشتریها تمرکز میشود.
مذاکره در آسانسور (Elevator Pitch)
فرض کنید در یک آسانسور با یک سرمایهگذار هم مسیر شدهاید و تنها ۳۰ تا ۱۲۰ ثانیه فرصت دارید او را متقاعد کنید که روی ایدهی شما سرمایهگذاری کند. به عبارتی شما باید در این چند ثانیه مشکل، راهحل آن و بازار مشتریها را برای سرمایهگذار توضیح بدهید و او را متقاعد کنید.
نرمافزار بهعنوان سرویس (SaaS)
به یک محصول نرمافزاری گفته میشود که از راه دور به وسیلهی اینترنت یا سیستم رایانش ابری کنترل میشود.