۹۵/۲/۱۴، ۰۶:۱۴ عصر
همه انسان ها مادی گرا نیستند، اما شاید بتوان با هر کسی به این تفاهم رسید که کسب درآمد بیشتر چیز بدی نیست. تعیین بودجه ای محدود، کاستن از هزینه ها، و پس انداز بیشتر می توانند در به حداکثر رساندن رشد شخصی شما از لحاظ مالی تأثیر زیادی داشته باشند، اما همه ی این استراتژی ها در برابر یک متغیر بزرگ زندگی رنگ می بازند؛ و آن چیزی نیست جز «میزان درآمد». در شرایط برابر، کسب درآمد بیشتر زندگی هر کسی را آسان تر خواهد کرد.
اغلب افراد این را می دانند، اما بسیاری چند اصل اساسی در این رابطه را نادیده می گیرند و در نتیجه پتانسیل سطح درآمد خود را محدود می کنند. به عنوان نمونه می توان از ۷ عادت زیر نام برد که می توانند میزان درآمد شما را با محدودیت هایی جدی روبرو کنند. توصیه می شود موارد زیر را مطالعه کنید و آنها را با هر کسی که می خواهد درآمد بیشتری داشته باشد به اشتراک بگذارید.
۱- عدم توانایی در مذاکره
بر سر هر چیزی می توان مذاکره کرد. این به آن معنا نیست که همیشه به خواسته های خود می رسید، اما قطعاً به خواسته ای که مطرح نکنید نمی رسید. به عنوان نمونه، مذاکره بر سر میزان حقوق را در نظر بگیرید. اولین حقوقی که اغلب کارفرما ها به شما پیشنهاد می دهند بیشترین میزانی نیست که حاضرند به شما بپردازند. اگر به مهارت ها و تجربه ی خود اعتماد دارید و با تحقیق از میزان ارزشی که کارتان دارد آگاه هستید، دلیلی ندارد درخواست حقوق بیشتر نکنید.
بدترین اتفاقی که ممکن است بیافتد این است که با درخواست شما مخالفت کنند، و پیشنهاد بینابینی دیگری به شما بدهند که این، باز هم از آنچه در غیر این صورت نصیب شما می شد بهتر است. کسانی که در کلاس های هنر مذاکره شرکت کرده باشند خوب می دانند که هیچ گاه نباید اولین پیشنهاد را قبول کرد.
۲- سرمایه گذاری نکردن روی خود
به قول سرمایه گذار شناخته شده، وارن بافت، «شما با اختلافی فاحش، بزرگ ترین دارایی خود هستید». افراد مختلف ممکن است در بورس و سهام، بازار مسکن و یا دارایی های مادی و فیزیکی دیگر سرمایه گذاری کنند، اما به یاد داشته باشید بهترین سرمایه گذاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است. شما همان نیرویی هستید که مسئولیت درآمد بیشتر بر عهده تان است؛ شمایید که باید تصمیم های بزرگ زندگی خود را بگیرید. تجهیز خود به دانش بیشتر، مهارت های بیشتر، سلامت بهتر، و تجربیات بیشتر به معنای آن است که برای کارفرماهای آینده، ارزش بیشتری خواهید داشت، تصمیمات ارزشمند تری خواهید گرفت، و در نهایت درآمد بیشتری کسب خواهید کرد.
این از جمله مواردی است که اغلب متقاضیان کار آن را نادیده می گیرند و بی دلیل انتظار درآمد بیشتر دارند.
۳- باریک بینی
بسیاری از کسانی که قصد سرمایه گذاری دارند ترجیح می دهند تمام و کمال روی یک چیز سرمایه گذاری کنند. این برای بخش بزرگی از مشاغل صدق می کند؛ اغلب کارمندان ساعت ها در دفاتر کار خود زحمت می کشند، به این امید که بتوانند پله های ترقی را طی کنند و ترفیع بگیرند. بسیاری از کارآفرینان نیز ممکن است تا ریال آخر پول خود را صرف استارتاپ تازه شان کنند. این قابل ستایش است، اما توجه بیش از حد به یک جنبه و دور نگه داشتن جنبه های دیگر از نظر، می تواند با توانایی بلند مدت شما در کسب درآمد بیشتر تداخل داشته باشد.
استراتژی منطقی تر این است که تعداد جریان های درآمدی خود را افزایش دهید، و هیچ گاه بیش از اندازه به یک منبع درآمد وابسته نباشید؛ هر کسب و کار یا موقعیت شغلی ممکن است با مشکلات غیر منتظره ای مواجه شود. اگر استراتژی های احتیاطی درستی مثل کسب درآمد از اجاره ی یک ملک، یا یک کسب و کار جانبی داشته باشید، چنین اتفاق هایی شما را به نابودی نمی کشاند.
۴- عادت به شرایط موجود
هر کسی با گذشت چند سال در یک مسیر شغلی ممکن است حس کند در آستانه ی از دست دادن اشتیاق یا انگیزه ی خود قرار دارد. در این صورت با خودتان، کار و جایگاه سازمانی تان احساس راحتی می کنید، به آن رضایت می دهید و بی خیالی در پیش می گیرید. این بی خیالی خود را در حوزه های مختلفی نشان می دهد. برای مثال، ممکن است زمان و انرژی کمتری برای کار خود بگذارید، که این به ارزش آفرینی کمتر برای شرکت تان منجر خواهد شد. یا اینکه ممکن است با همان درآمد بسازید و علی رغم افزایش تجربه و مهارت های خود، دیگر درخواست افزایش حقوق نکنید. بنابراین اگر فکر می کنید دچار فرسودگی شغلی هستید، حتماً به آن رسیدگی کنید.
۵- محدود شدن به واسطه ی هدف گذاری
داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت حیاتی است، اما هدف گذاری ممکن است اثر محدود کننده ای نیز داشته باشد. برای نمونه، وقتی یک دونده ی ماراتن برای خود هدفی ۴۰ کیلومتری در نظر می گیرد، قطعاً از پس ۴۱ کیلومتر نیز بر می آید، اما اغلب دوندگان با رسیدن به نقطه ی هدفگذاری خود دست از تلاش می کشند؛ چون به هدف شان رسیده اند.
هدف گذاری در جنبه های مختلف زندگی اعم از تحصیلات، مهارت ها، موقعیت شغلی، یا میزان درآمد می تواند باعث شود به بخش کوچکی از پتانسیل خود رضایت دهید و خود را از تلاش بیشتر باز بدارید. پس همیشه برای کسب دستاوردهای بیشتر عطش داشته باشید.
۶- وفاداری افراطی
بسیاری از ما حداقل یک بار تجربه ی قرار گرفتن در موقعیت هایی را داریم که در آن حس می کنیم می خواهیم بنا بر وفاداری صرف و نه ارزشی عینی، همان جا باقی بمانیم. در این حالت فرد حتی وقتی شغلش جای پیشرفت ندارد و هیچگاه پتانسیلی که به دنبالش است را برآورده نمی کند، باز هم به خاطر وفاداری افراطی به کارفرما در آن موقعیت باقی می ماند. این تصمیم راحتی است و لزوماً تصمیم بدی هم نیست؛ زیرا وفاداری ویژگی قابل تحسینی محسوب می شود. با این وجود، فدا کردن اهداف به پای وفاداری، برای شما آسیب رسان خواهد بود.
۷- راکد نگه داشتن پول
این مورد نیز از منطقی مشابه رویکرد سوم بهره می گیرد. اگر پس انداز قابل اتکایی فراهم کردید، اجازه ندهید پول تان در بانک بماند؛ آن را به کار بیاندازید. در بازار بورس یا اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید، یا کاری کنید این پول خودش درآمد ثابت و بی دردسری برایتان داشته باشد. می توانید این پول را برای سرمایه گذاری بیشتر روی خودتان نیز به کار بگیرید؛ مثلاً تحصیلات بیشتر یا هر فرصت دیگری. پول، می تواند پول بیاورد، بنابراین پول خود را راکد نگه ندارید.
شاید بدیهی به نظر برسد اما کسب درآمد بیشتر، اولین قدم برای کسب ثروت است. هر کسی برای پول درآوردن باید پول داشته باشد. هدف شما صاف کردن بدهی ها، استقلال مالی، پیشرفت شغلی، کسب موقعیت مالی بهتر یا هر چیز دیگری که باشد، اول باید خودتان را از شر این ۷ عادت خلاص کنید. انتخاب حوزه ای با پتانسیل درآمدی بالا و یا ورود به حوزه ای با این ویژگی می تواند جزو انتخاب های پیش روی شما باشد، اما بنیان آینده ی بلند مدت مالی شما را همین اصول اساسی رقم خواهند زد.
اغلب افراد این را می دانند، اما بسیاری چند اصل اساسی در این رابطه را نادیده می گیرند و در نتیجه پتانسیل سطح درآمد خود را محدود می کنند. به عنوان نمونه می توان از ۷ عادت زیر نام برد که می توانند میزان درآمد شما را با محدودیت هایی جدی روبرو کنند. توصیه می شود موارد زیر را مطالعه کنید و آنها را با هر کسی که می خواهد درآمد بیشتری داشته باشد به اشتراک بگذارید.
۱- عدم توانایی در مذاکره
بر سر هر چیزی می توان مذاکره کرد. این به آن معنا نیست که همیشه به خواسته های خود می رسید، اما قطعاً به خواسته ای که مطرح نکنید نمی رسید. به عنوان نمونه، مذاکره بر سر میزان حقوق را در نظر بگیرید. اولین حقوقی که اغلب کارفرما ها به شما پیشنهاد می دهند بیشترین میزانی نیست که حاضرند به شما بپردازند. اگر به مهارت ها و تجربه ی خود اعتماد دارید و با تحقیق از میزان ارزشی که کارتان دارد آگاه هستید، دلیلی ندارد درخواست حقوق بیشتر نکنید.
بدترین اتفاقی که ممکن است بیافتد این است که با درخواست شما مخالفت کنند، و پیشنهاد بینابینی دیگری به شما بدهند که این، باز هم از آنچه در غیر این صورت نصیب شما می شد بهتر است. کسانی که در کلاس های هنر مذاکره شرکت کرده باشند خوب می دانند که هیچ گاه نباید اولین پیشنهاد را قبول کرد.
۲- سرمایه گذاری نکردن روی خود
به قول سرمایه گذار شناخته شده، وارن بافت، «شما با اختلافی فاحش، بزرگ ترین دارایی خود هستید». افراد مختلف ممکن است در بورس و سهام، بازار مسکن و یا دارایی های مادی و فیزیکی دیگر سرمایه گذاری کنند، اما به یاد داشته باشید بهترین سرمایه گذاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است. شما همان نیرویی هستید که مسئولیت درآمد بیشتر بر عهده تان است؛ شمایید که باید تصمیم های بزرگ زندگی خود را بگیرید. تجهیز خود به دانش بیشتر، مهارت های بیشتر، سلامت بهتر، و تجربیات بیشتر به معنای آن است که برای کارفرماهای آینده، ارزش بیشتری خواهید داشت، تصمیمات ارزشمند تری خواهید گرفت، و در نهایت درآمد بیشتری کسب خواهید کرد.
این از جمله مواردی است که اغلب متقاضیان کار آن را نادیده می گیرند و بی دلیل انتظار درآمد بیشتر دارند.
۳- باریک بینی
بسیاری از کسانی که قصد سرمایه گذاری دارند ترجیح می دهند تمام و کمال روی یک چیز سرمایه گذاری کنند. این برای بخش بزرگی از مشاغل صدق می کند؛ اغلب کارمندان ساعت ها در دفاتر کار خود زحمت می کشند، به این امید که بتوانند پله های ترقی را طی کنند و ترفیع بگیرند. بسیاری از کارآفرینان نیز ممکن است تا ریال آخر پول خود را صرف استارتاپ تازه شان کنند. این قابل ستایش است، اما توجه بیش از حد به یک جنبه و دور نگه داشتن جنبه های دیگر از نظر، می تواند با توانایی بلند مدت شما در کسب درآمد بیشتر تداخل داشته باشد.
استراتژی منطقی تر این است که تعداد جریان های درآمدی خود را افزایش دهید، و هیچ گاه بیش از اندازه به یک منبع درآمد وابسته نباشید؛ هر کسب و کار یا موقعیت شغلی ممکن است با مشکلات غیر منتظره ای مواجه شود. اگر استراتژی های احتیاطی درستی مثل کسب درآمد از اجاره ی یک ملک، یا یک کسب و کار جانبی داشته باشید، چنین اتفاق هایی شما را به نابودی نمی کشاند.
۴- عادت به شرایط موجود
هر کسی با گذشت چند سال در یک مسیر شغلی ممکن است حس کند در آستانه ی از دست دادن اشتیاق یا انگیزه ی خود قرار دارد. در این صورت با خودتان، کار و جایگاه سازمانی تان احساس راحتی می کنید، به آن رضایت می دهید و بی خیالی در پیش می گیرید. این بی خیالی خود را در حوزه های مختلفی نشان می دهد. برای مثال، ممکن است زمان و انرژی کمتری برای کار خود بگذارید، که این به ارزش آفرینی کمتر برای شرکت تان منجر خواهد شد. یا اینکه ممکن است با همان درآمد بسازید و علی رغم افزایش تجربه و مهارت های خود، دیگر درخواست افزایش حقوق نکنید. بنابراین اگر فکر می کنید دچار فرسودگی شغلی هستید، حتماً به آن رسیدگی کنید.
۵- محدود شدن به واسطه ی هدف گذاری
داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت حیاتی است، اما هدف گذاری ممکن است اثر محدود کننده ای نیز داشته باشد. برای نمونه، وقتی یک دونده ی ماراتن برای خود هدفی ۴۰ کیلومتری در نظر می گیرد، قطعاً از پس ۴۱ کیلومتر نیز بر می آید، اما اغلب دوندگان با رسیدن به نقطه ی هدفگذاری خود دست از تلاش می کشند؛ چون به هدف شان رسیده اند.
هدف گذاری در جنبه های مختلف زندگی اعم از تحصیلات، مهارت ها، موقعیت شغلی، یا میزان درآمد می تواند باعث شود به بخش کوچکی از پتانسیل خود رضایت دهید و خود را از تلاش بیشتر باز بدارید. پس همیشه برای کسب دستاوردهای بیشتر عطش داشته باشید.
۶- وفاداری افراطی
بسیاری از ما حداقل یک بار تجربه ی قرار گرفتن در موقعیت هایی را داریم که در آن حس می کنیم می خواهیم بنا بر وفاداری صرف و نه ارزشی عینی، همان جا باقی بمانیم. در این حالت فرد حتی وقتی شغلش جای پیشرفت ندارد و هیچگاه پتانسیلی که به دنبالش است را برآورده نمی کند، باز هم به خاطر وفاداری افراطی به کارفرما در آن موقعیت باقی می ماند. این تصمیم راحتی است و لزوماً تصمیم بدی هم نیست؛ زیرا وفاداری ویژگی قابل تحسینی محسوب می شود. با این وجود، فدا کردن اهداف به پای وفاداری، برای شما آسیب رسان خواهد بود.
۷- راکد نگه داشتن پول
این مورد نیز از منطقی مشابه رویکرد سوم بهره می گیرد. اگر پس انداز قابل اتکایی فراهم کردید، اجازه ندهید پول تان در بانک بماند؛ آن را به کار بیاندازید. در بازار بورس یا اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید، یا کاری کنید این پول خودش درآمد ثابت و بی دردسری برایتان داشته باشد. می توانید این پول را برای سرمایه گذاری بیشتر روی خودتان نیز به کار بگیرید؛ مثلاً تحصیلات بیشتر یا هر فرصت دیگری. پول، می تواند پول بیاورد، بنابراین پول خود را راکد نگه ندارید.
شاید بدیهی به نظر برسد اما کسب درآمد بیشتر، اولین قدم برای کسب ثروت است. هر کسی برای پول درآوردن باید پول داشته باشد. هدف شما صاف کردن بدهی ها، استقلال مالی، پیشرفت شغلی، کسب موقعیت مالی بهتر یا هر چیز دیگری که باشد، اول باید خودتان را از شر این ۷ عادت خلاص کنید. انتخاب حوزه ای با پتانسیل درآمدی بالا و یا ورود به حوزه ای با این ویژگی می تواند جزو انتخاب های پیش روی شما باشد، اما بنیان آینده ی بلند مدت مالی شما را همین اصول اساسی رقم خواهند زد.