۹۴/۹/۱۶، ۰۴:۴۹ صبح
درود
این تاپیک رو نوشتم برای درس عبرت گرفتن نسل حوان
که رو به این حرفه اوردند
واقعیت علاقه ای به درد و دل کردن و حاشیه نویسی ندارم
و واقعیت هیچ نمیتوانم بگم جز یکسری موارد کلی
به دوستان جوانمون که قصد کار کردن در این فضا رو دارن
دوست ندارم انگیزشون رو از دست بدن
واقعیت علاقه من سینما و تئاتر بود
حتی از سمت دوستان پدر
دعوت برای دوبلوری هم داشتیم که
به خاطر یک علاقه گذرا و خوب اینکه دوس نداشتم از پدر هزینه بگیرم
و به قول معروف روی پای خودمان باشیم
نت را شروع کردیم
از ده سالی که که شروعش
با اینترنت حلزونی تلفن و صدای خشش شبانه
و کانکت شدن و قبض های سنگین هرماه
تا دو سال بعدش (8سال پیش ) که کار طراحی وب رو به صورت تجربی
و.... با هزار زحمت شروع کردیم
و کارت اینترنت و بعدها
با اینترنت افتضاح جی پی ار اس ایرانسل و پی سی سوئیت و....
خلاصه
یک اسکریپت اوپن سورس را پشتیبانی کردیم
رایگان شبانه روزی مفت مفت کار کردیم برای مردم
و قید درس و علاقه مان را زدیم
به خیال اینکه مردم استفاده میکنند و راضی اند
در این بین عده ای دوره مارو گرفتن و استاد استاد کردن
و ما به حساب اینکه قصد کمک به مردم دارن
اعتماد کردیم
سایتمان را
مطالبمان
یوزرها
و .... را دز..دیند
و گفتن هه تو مثل یه وسیله ای بودی که ازت استفاده کردیم !!!
اما این اصلا مهم نبود بالاخره یه خدایی جای حق نشسته
و مطمئنم بی جواب نمیمونه
که باعث شدن همان مردمی که برایشان زحمت کشیدیم
به جای تشکر , بی تفاوت به زحمت هایمان به کسانی سوق پیدا کنند که از ما د...زدی کردند
در کل اصلا مهم نیست
مهم انگیزه و ذوق و شوق ما در این کار بود
که بدترین شکل ممکن از بین رفت.....
خواستیم با کسی برای دفتر طراحی وب به حساب رفاقت قدیمی (9ساله) شروع کنیم
سرمایه را گذاشتیم کارهایش را بکند (بدون گرفتن هیچ رسید و سفته و... )
یک هفته رفتیم شمال برگشتیم
دیدیم گوشی خاموش و...
خلاصه از طریق پدرش پیگیر شدیم...جوابش چی بود؟
علیرضا 40 تومنم از عموش ورداشته و 4 روزه ازش خبری نداریم !!!
خب این را هم به خدا سپردیم
رفتیم استخدام جایی شویم
که یک مشت..... را در بازار دیدیم
کسانی که سواد حرف زدن
و حتی شعور حرف زدن هم نداشتند (دور از جان همکاران کهنه کار و باشخصیت در این بازار )
خلاصه رفتیم
به صورت پیمانکاری با جایی کاری کنیم
طرف یکسال مارا اینور اونور کرد برای یک مدیر فروش !!!!
هرهفته به دروغ که من اگهی همشهری دادم و... پیگیر میشدیم میدیدم مارو مسخره کرده
با طرحی که من داشتم
هم سود بالا برای شرکت بود هم برای ان کسی که کار فروش میکرد
بگذریم یکسال به ریش ما و هفت جدمان خندید !!!!
خلاصه و خلاصه
9ماه پیش ماشین را هم فروختیم
و ما ماندیم و ما و سیگار
واقعا غرور نیست اما اینقدر بدبین شدم که حتی نمیتوانم با کسی کار کنم....
و واقعا بعد 8 سال کار
باید برم همشهری بخرم و...؟؟؟؟؟؟؟
. سایت هایی که کلی پتاسنیل و هزینه روشون شده و اینده دارن
اما انگیزه برای بالا اوردنشون نداریم
برای فروشش هم یک مشت گرگ میخوان به قیمت یک سایت تازه تاسیس بخرند
فقط به خاطر چندماه افت رنک الکسا !!!
که ترجیح میدم شیفت دیلیت کنم تا مفت بفروشم !!!!
و کلی استعداد و طرح و شوق و ذوق و.... که کور شد
خلاصه گذشت از ما و گذشت انچه با ما کردند....
کلام اخر
در این بازار هیچکس به شما رحم نمیکند
هیچکس دوست نیست
هیچکس قدر خوبی شمارا نمیداند
هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست عزیزانم
مفت کار نکنید برای ملتی که 90 درصد فقط اسما مسلمون هستند !!
و.......
و داستان را با حکایتی تمام میکنم
روزی روباهی نزد گرگ رفت
گفت درس زندگی را یادم بده
گرگ اورا به لب دره ای برد و گفت بپر
روباه گفت بپرم ممکنه بمیرم
گرگ گفت بپر میگیرمت
روباه پرید و دست و پایش شکست
گرگ بالا سرش رفت و گفت
درس اول
اعتماد یعنی مرگ
پی نوشت
برادرانه خواهش میکنم حتی اگر از ما یا تاپیک خوشتان نمی اید
حاشیه و توهین و انحراف ایجاد نکنید
این تاپیک صرفا برای عبرت گیری نسل جدید است نه هیچ چیز
این تاپیک رو نوشتم برای درس عبرت گرفتن نسل حوان
که رو به این حرفه اوردند
واقعیت علاقه ای به درد و دل کردن و حاشیه نویسی ندارم
و واقعیت هیچ نمیتوانم بگم جز یکسری موارد کلی
به دوستان جوانمون که قصد کار کردن در این فضا رو دارن
دوست ندارم انگیزشون رو از دست بدن
واقعیت علاقه من سینما و تئاتر بود
حتی از سمت دوستان پدر
دعوت برای دوبلوری هم داشتیم که
به خاطر یک علاقه گذرا و خوب اینکه دوس نداشتم از پدر هزینه بگیرم
و به قول معروف روی پای خودمان باشیم
نت را شروع کردیم
از ده سالی که که شروعش
با اینترنت حلزونی تلفن و صدای خشش شبانه
و کانکت شدن و قبض های سنگین هرماه
تا دو سال بعدش (8سال پیش ) که کار طراحی وب رو به صورت تجربی
و.... با هزار زحمت شروع کردیم
و کارت اینترنت و بعدها
با اینترنت افتضاح جی پی ار اس ایرانسل و پی سی سوئیت و....
خلاصه
یک اسکریپت اوپن سورس را پشتیبانی کردیم
رایگان شبانه روزی مفت مفت کار کردیم برای مردم
و قید درس و علاقه مان را زدیم
به خیال اینکه مردم استفاده میکنند و راضی اند
در این بین عده ای دوره مارو گرفتن و استاد استاد کردن
و ما به حساب اینکه قصد کمک به مردم دارن
اعتماد کردیم
سایتمان را
مطالبمان
یوزرها
و .... را دز..دیند
و گفتن هه تو مثل یه وسیله ای بودی که ازت استفاده کردیم !!!
اما این اصلا مهم نبود بالاخره یه خدایی جای حق نشسته
و مطمئنم بی جواب نمیمونه
که باعث شدن همان مردمی که برایشان زحمت کشیدیم
به جای تشکر , بی تفاوت به زحمت هایمان به کسانی سوق پیدا کنند که از ما د...زدی کردند
در کل اصلا مهم نیست
مهم انگیزه و ذوق و شوق ما در این کار بود
که بدترین شکل ممکن از بین رفت.....
خواستیم با کسی برای دفتر طراحی وب به حساب رفاقت قدیمی (9ساله) شروع کنیم
سرمایه را گذاشتیم کارهایش را بکند (بدون گرفتن هیچ رسید و سفته و... )
یک هفته رفتیم شمال برگشتیم
دیدیم گوشی خاموش و...
خلاصه از طریق پدرش پیگیر شدیم...جوابش چی بود؟
علیرضا 40 تومنم از عموش ورداشته و 4 روزه ازش خبری نداریم !!!
خب این را هم به خدا سپردیم
رفتیم استخدام جایی شویم
که یک مشت..... را در بازار دیدیم
کسانی که سواد حرف زدن
و حتی شعور حرف زدن هم نداشتند (دور از جان همکاران کهنه کار و باشخصیت در این بازار )
خلاصه رفتیم
به صورت پیمانکاری با جایی کاری کنیم
طرف یکسال مارا اینور اونور کرد برای یک مدیر فروش !!!!
هرهفته به دروغ که من اگهی همشهری دادم و... پیگیر میشدیم میدیدم مارو مسخره کرده
با طرحی که من داشتم
هم سود بالا برای شرکت بود هم برای ان کسی که کار فروش میکرد
بگذریم یکسال به ریش ما و هفت جدمان خندید !!!!
خلاصه و خلاصه
9ماه پیش ماشین را هم فروختیم
و ما ماندیم و ما و سیگار
واقعا غرور نیست اما اینقدر بدبین شدم که حتی نمیتوانم با کسی کار کنم....
و واقعا بعد 8 سال کار
باید برم همشهری بخرم و...؟؟؟؟؟؟؟
. سایت هایی که کلی پتاسنیل و هزینه روشون شده و اینده دارن
اما انگیزه برای بالا اوردنشون نداریم
برای فروشش هم یک مشت گرگ میخوان به قیمت یک سایت تازه تاسیس بخرند
فقط به خاطر چندماه افت رنک الکسا !!!
که ترجیح میدم شیفت دیلیت کنم تا مفت بفروشم !!!!
و کلی استعداد و طرح و شوق و ذوق و.... که کور شد
خلاصه گذشت از ما و گذشت انچه با ما کردند....
کلام اخر
در این بازار هیچکس به شما رحم نمیکند
هیچکس دوست نیست
هیچکس قدر خوبی شمارا نمیداند
هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست عزیزانم
مفت کار نکنید برای ملتی که 90 درصد فقط اسما مسلمون هستند !!
و.......
و داستان را با حکایتی تمام میکنم
روزی روباهی نزد گرگ رفت
گفت درس زندگی را یادم بده
گرگ اورا به لب دره ای برد و گفت بپر
روباه گفت بپرم ممکنه بمیرم
گرگ گفت بپر میگیرمت
روباه پرید و دست و پایش شکست
گرگ بالا سرش رفت و گفت
درس اول
اعتماد یعنی مرگ
پی نوشت
برادرانه خواهش میکنم حتی اگر از ما یا تاپیک خوشتان نمی اید
حاشیه و توهین و انحراف ایجاد نکنید
این تاپیک صرفا برای عبرت گیری نسل جدید است نه هیچ چیز