۹۴/۱۲/۱۳، ۰۲:۰۹ صبح
مطالعهای که در ادامه خواهید خواهند از زبان Mindy Mackenzie، مشاور مدیرعامل و نویسنده کتاب The Courage Solution: The Power of Truth-Telling است. وی میگوید:
من بسیاری از کسب و کارهای متوسط را میشناسم که فکر میکنند کسانی نردبان موفقیت را بالا میروند که شبیه به یک مبارز تنها باشند. اما من با بسیاری از مدیران کسب و کارهای موفق کار کردهام و همه آنها این حقیقت را پذیرفتهاند که هر مدیری برای موفقیت به گروهی از افراد نزدیک خود برای کمک در مسائل کاری و زندگی نیازمند است
مایندی مکنزی، نام این گروه کوچک مشاور و مراقب را «گروه شخصی دلسوز» نام گذاری میکند و معتقد است که هر کسب و کاری که بخواهد حتی به درجهای از موفقیت برسد، به اینچنین گروهی نیازمند است. وی در ادامه حرفههای خود میگوید: «شما میتوانید بهترین ماشین و بهترین راننده را داشته باشید، اما بدون یک حلقه از اشخاص دلسوز هیچگاه به سمت پیروزی حرکت نمیکنید.»
اما چگونه میشود یک «گروه شخصی دلسوز» برای خود داشت؛
۱. از طرز فکری صحیح شروع کنید
دریافت کمک با دانستن اینکه نیاز به کمک دارید شروع میشود و باید بگذارید دیگران نیز این موضوع را بدانند. «آسیبپذیر باشید و برای کمک درخواست کنید.» این موضوع را بدانید که شما نیاز به کمک دارید و همه جوابها را در اختیار ندارید و در آینده هم همه جوابها را بدست نخواهید آورد که البته این یک موضوع کاملا طبیعی است.
درست کردن طرز فکر خود برای شروع درخواست کمک، بسیار مهم است. دلیل بسیار متداولی که مردم نمیتوانند کمک دریافت کنند، نتوانستن در درخواست صحیح آن است.
۲. افرادی را انتخاب کنید که به آنها اعتماد دارید
آیا کسی هست که برای مدت زمان زیادی میشناسید، برای مثال یک تامین کننده، یک شریک یا حتی مشاور و دوست خود که هم برای هوش و خوشفکری و هم بخاطر شخصیت وی آن شخص را بشناسید؟ چنین شخصیتی میتواند اعتماد به نفس شما را نگه دارد و مشورتهای بسیار خوبی به شما دهد.
البته حلقه مشاورانی که مسائل مهم را با آنها در میان میگذارید نباید هر کسی از اطراف زندگی و محل کار شما باشد. نگاه آنها به مسائل مهم است اما زمانی که به مهمترین مشورتها نیاز دارید، شیوهی فکر آنها نمیتواند به شما کمک کند.
۳. وقت خود را سرمایه گذاری کنید
شبیه به هر چیز دیگری در کار و زندگی، شما فایدههای زیادی از ارتباط با افراد دلسوز و آیندهنگر اطراف خود دریافت خواهید کرد. بنابراین همواره با تک تک این حلقه از افراد نزدیک خود در ارتباط باشید، نگذارید ارتباط شما مدت زمان زیادی طول بکشد و در زمانهایی که نیاز به کمک دارید فقط به ایمیل و تماس گرفتن قانع شوید.
گروه نزدیک شما میتوانند با پشتیبانی، توصیههای کاربردی و نگاهی تازه، جان تازهای به کاری که در حال انجام آن هستید، بدهند. اما اگر در ارتباط با آنها نباشید، نمیتوانید این فایدههای لازم و مفید را از این افراد دریافت کنید.
مدیران طراز اول در برخورد با مشکلات چه میکنند؟
۱. در محل کار خود جوی حاکی از اعتماد و اطمینان به وجود بیاورید تا کارکنانتان شکستهای خود را با صداقت و صراحت بیان کنند
مدیران باید قبول کنند که آنها نیز ممکنالخطا هستند.آنها قصد دارند نشان دهند که چگونه بعضی از این شکستها نهایتا به موفقیتهای بعدی آنها کمک کرده است. مدیران موفق لازم میدانند که چند مورد از خطاها و شکستهای شخصی خود را با کارکنان در میان بگذارند. در واقع با این کار خود، دیگران را تشویق میکنند که صراحت و صداقت بیشتری داشته باشند. این رویه به سرعت باعث خواهد شد که کارکنانتان در مورد شکستها و اشتباهاتی که در حال حاضر در شرکت شما در حال شکلگیری است صداقت و صراحت بیشتری داشته باشند.
۲. برای درس گرفتن از شکستها باید بدانید که چه اتفاقی افتاده است
هر عقل سلیمی این اصل را میپذیرد؛ اما اگر صادق باشیم باید بگوییم که این اصل چندان هم توسط عامهی مردم به کار بسته نمیشود. اگر امیدوارید که از شکستهای خود درس بگیرید، زمانی این امیدواری شما منطقی به نظر میرسد که برای فهم علت شکست تلاش کنید؛ سپس میتوانید به یک عامل مشترک و مورد توافق دست پیدا کنید که دلایل شکستتان را توضیح دهد.
۳. برای کارکنان خود مشخص نمایید که از این بررسیها به کجا خواهید رسید
حتی زمانی که رئیس شرکت به لزوم بررسی دلایل شکست پی میبرد این بدان معنا نیست که کارکنان او نیز لزوم این بررسیها را درک خواهند کرد. دور از انتظار نخواهد بود که کارکنان شرکت تصور کنند که هدف از بررسی دلایل شکست این است که انگشت اتهام به سوی آنها نشانه برود. همچنین ممکن است کارکنان نگران از دست دادن شغلشان نیز باشند.
بنابراین همانطور که مولنی توضیح میدهد شما باید صراحتا اعلام کنید که قرار نیست این اقدام به یک مسابقه برای یافتن مقصر تبدیل شود. باید به کارکنان خود اطمینان خاطر دهید که قرار نیست انگشت اتهام به سوی کسی نشانه برود؛ بلکه منظور از این بررسیها یادگیری و تجربهاندوزی است.
۴. بدون پیشداوری از کارکنان خود سوال کنید
سوالات شما باید بازتابی از استراتژی کلی شما باشد. با سوالات مهمتر و با استفاده از کلمات پرسشی چه چیزی، کجا، چگونه و چرا بررسی خود را شروع کنید. به جای اینکه به دنبال متهم بگردید یک پرسش و پاسخ صادقانه با کارمندان خود داشته باشید.
سوالات شما باید بازتابی از استراتژی کلی شما باشد. با سوالات مهمتر و با استفاده از کلمات پرسشی چه چیزی، کجا، چگونه و چرا بررسی خود را شروع کنید. به جای اینکه به دنبال متهم بگردید یک پرسش و پاسخ صادقانه با کارمندان خود داشته باشید.
این روش، باعث افزایش اعتماد کارکنان شما میشود و باعث میشود آنها با صراحت در مورد اشتباهات خود صحبت کنند. چنین رویکردی باعث خواهد شد که در مورد تغییرات ضروری که باید در خط مشی و استراتژی شرکت ایجاد کنید، به درک درستی برسید.
۵. به خاطر داشته باشید که به احتمال زیاد کارهای مثبت و نتیجهبخشی نیز در شرکت شما انجام شده است
از موفقیتها هم میتوان درسهای زیادی گرفت. بهتر است پس از پروژههای موفق نیز جلسات بررسی و سوال و جواب برگزار شود. همانند بررسیهایی که برای پی بردن به دلایل شکست یک پروژه انجام میدهید، در صورت موفقیت نیز باید همان سوالات پرسیده شود تا مشخص گردد که کارکنان از چه پروسههایی برای رسیدن به این موفقیتها استفاده کردهاند.
شکستهایی که با آنها روبرو میشوید منابع ارزشمندی برای شما هستند که به اندازهی افرادی که به استخدام خود در آوردهاید، سرمایهای که برای شرکتتان صرف میکنید و امکانات و تکنولوژیهایی که به کار میبرید ارزشمند و مهم هستند و استراتژی و برنامهی بعدی شما را تعیین میکنند.
اگر شما به اندازه کافی صراحت و ذکاوت داشته باشید تا شکستتان را به خوبی مدیریت کنید قطعا به ارزش این شکستها و تجربهی کسب شده از آنها پی خواهید برد. این شکستها سر آغاز پیروزیهای آینده شما خواهند بود. برای به دست آوردن برخی تجربیات باید بهای سنگینی پرداخت.
آرامشت را به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نکن تا همواره در آرامش باشی...