۹۶/۱۲/۵، ۱۱:۲۵ عصر
اخیرا دو مطالعه در مورد اینکه آیا واقعا میتوان از تحریک مغزی عمیق و تحریک مغناطیسی فراجمجمهای برای بهبود حافظه و شناخت استفاده کرد، انجام شده است.
اگر برای اولین بار است که در مورد تحریک الکتریکی مغز میشنوید، احتمالا بیشتر استفاده از این روش برای شکنجه برایتان تداعی شود. چیزی که در فیلمها زیاد نشان داده میشود. اما جالب است بدانید که این تکنیکها نه تنها مخرب و زجر آور نیستند بلکه حتی چیزی نیستند که مربوط به آینده باشند. تحریک عمقی مغز (DBS) دههها برای درمان بیماریهای عصبی مانند پارکینسون و صرع مورد استفاده قرار گرفته است. تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (TMS) از سال ۱۹۸۰ به عنوان درمانی برای افسردگی عمده (major depression) مطرح بوده است.
در تکنیک TMS، از پالسهای مغناطیسی استفاده میشود و این روش نسبت به تکنیک دیگر کمتر تهاجمی است؛ ولی اساس هر دو روش، هدف قرار دادن بخشهای خاصی از مغز است. این موضوع به ویژه در روش DBS مهم است که در آن از الکترودهای وارد شده به مغز بیمار برای هدف قرار دادن مناطق خاص استفاده میشود. آشکار است که با وارد کردن الکترود به مغز فرد، میتوان جریان الکتریسیته را به آن ارسال کرد. تحقیقات حاضر روی افرادی که برای درمان از این روشها استفاده کرده اند، انجام شده است.
در دو مطالعهی اخیر، که یکی در کلینیک مایو (Mayo clinic) و دیگری در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شده است، این پرسش که آیا درمانها میتوانند پتانسیلهای ناشناختهای داشته باشند، مورد بررسی قرار گرفته است. قطعا بیماران مبتلا به شرایط دژنراتیو عصبی (بیماریهایی مثل آلزایمر، پارکینسون و هانتینگتون که نتیجه تخریب تدریجی سلولهای عصبی در دستگاه مرکزی هستند) دارای مشکلاتی در زمینه حافظهی خود هستند.
اما سوال این جاست که آیا میتوان این درمانها را در بیمارانی که لزوما مبتلا به اختلال عصبی نیستند، نیز بهکار برد؟
محققان در کلینیک مایو به منظور مطالعهی تاثیر مکان اعمال امواج الکتریکی در مغز روی حافظه، از گروههای بیمار خواسته بودند در حالیکه مکانهای مختلفی از مغز آنها شوک داده میشد، سعی کنند تا کلماتی را که به آنها گفته شده است، بهخاطر بیاورند. از ۲۲ بیمار مورد مطالعه، چهار نفر که منطقهی قشر جانبی گیجگاهی آنها تحریک شده بود، نسبت به دیگران کلمات بیشتری را به یاد آوردند. این موضوع احتمالا تصادفی نیست، زیرا این قسمت، بخشی از مغز ما است که به ما در پردازش زبان کمک میکند.
در این خلال، محققان دانشگاه پنسیلوانیا بیشتر نگران زمان اعمال امواج بودند و به محل اعمال آن کمتر توجه داشتند. پژوهشهای قبلی آنها نشان داده بود که وارد کردن شوک به مغز طی دورهی زمانی اشتباه میتواند تأثیر منفی روی توانایی بیمار برای یادآوری داشته باشد. در ادامه برای کنترل این موضوع از یک مدل کامپیوتری استفاده شد که در آن زمان دقیق با ارزیابی میزان یادگیری بیمار در هر زمان، قابل تعیین شد.
بر اساس فعالیت مغز بیمار، این مدل کامپیوتری میتواند بگوید آنها چه زمانی میتوانند کلمات را یادآوری کنند و چه زمانی نمیتوانند. مطالعه نشان داد که محققان با کنترل زمان و محل اعمال جریان الکتریکی در مغز توانستند یادگیری و حافظهی بیمار را تا ۱۵ درصد افزایش دهند.
هرچند این مطالعات محدودیتهایی نیز دارند و بسیاری از دانشمندان به دنبال این هستند که بدانند آیا در صورتی که به بخش مربوط به حافظه در مغز آسیبی وارد شده باشد، چنین درمانیهایی میتواند مفید واقع شود یا خیر.
اگر برای اولین بار است که در مورد تحریک الکتریکی مغز میشنوید، احتمالا بیشتر استفاده از این روش برای شکنجه برایتان تداعی شود. چیزی که در فیلمها زیاد نشان داده میشود. اما جالب است بدانید که این تکنیکها نه تنها مخرب و زجر آور نیستند بلکه حتی چیزی نیستند که مربوط به آینده باشند. تحریک عمقی مغز (DBS) دههها برای درمان بیماریهای عصبی مانند پارکینسون و صرع مورد استفاده قرار گرفته است. تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (TMS) از سال ۱۹۸۰ به عنوان درمانی برای افسردگی عمده (major depression) مطرح بوده است.
در تکنیک TMS، از پالسهای مغناطیسی استفاده میشود و این روش نسبت به تکنیک دیگر کمتر تهاجمی است؛ ولی اساس هر دو روش، هدف قرار دادن بخشهای خاصی از مغز است. این موضوع به ویژه در روش DBS مهم است که در آن از الکترودهای وارد شده به مغز بیمار برای هدف قرار دادن مناطق خاص استفاده میشود. آشکار است که با وارد کردن الکترود به مغز فرد، میتوان جریان الکتریسیته را به آن ارسال کرد. تحقیقات حاضر روی افرادی که برای درمان از این روشها استفاده کرده اند، انجام شده است.
در دو مطالعهی اخیر، که یکی در کلینیک مایو (Mayo clinic) و دیگری در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شده است، این پرسش که آیا درمانها میتوانند پتانسیلهای ناشناختهای داشته باشند، مورد بررسی قرار گرفته است. قطعا بیماران مبتلا به شرایط دژنراتیو عصبی (بیماریهایی مثل آلزایمر، پارکینسون و هانتینگتون که نتیجه تخریب تدریجی سلولهای عصبی در دستگاه مرکزی هستند) دارای مشکلاتی در زمینه حافظهی خود هستند.
اما سوال این جاست که آیا میتوان این درمانها را در بیمارانی که لزوما مبتلا به اختلال عصبی نیستند، نیز بهکار برد؟
محققان در کلینیک مایو به منظور مطالعهی تاثیر مکان اعمال امواج الکتریکی در مغز روی حافظه، از گروههای بیمار خواسته بودند در حالیکه مکانهای مختلفی از مغز آنها شوک داده میشد، سعی کنند تا کلماتی را که به آنها گفته شده است، بهخاطر بیاورند. از ۲۲ بیمار مورد مطالعه، چهار نفر که منطقهی قشر جانبی گیجگاهی آنها تحریک شده بود، نسبت به دیگران کلمات بیشتری را به یاد آوردند. این موضوع احتمالا تصادفی نیست، زیرا این قسمت، بخشی از مغز ما است که به ما در پردازش زبان کمک میکند.
در این خلال، محققان دانشگاه پنسیلوانیا بیشتر نگران زمان اعمال امواج بودند و به محل اعمال آن کمتر توجه داشتند. پژوهشهای قبلی آنها نشان داده بود که وارد کردن شوک به مغز طی دورهی زمانی اشتباه میتواند تأثیر منفی روی توانایی بیمار برای یادآوری داشته باشد. در ادامه برای کنترل این موضوع از یک مدل کامپیوتری استفاده شد که در آن زمان دقیق با ارزیابی میزان یادگیری بیمار در هر زمان، قابل تعیین شد.
بر اساس فعالیت مغز بیمار، این مدل کامپیوتری میتواند بگوید آنها چه زمانی میتوانند کلمات را یادآوری کنند و چه زمانی نمیتوانند. مطالعه نشان داد که محققان با کنترل زمان و محل اعمال جریان الکتریکی در مغز توانستند یادگیری و حافظهی بیمار را تا ۱۵ درصد افزایش دهند.
هرچند این مطالعات محدودیتهایی نیز دارند و بسیاری از دانشمندان به دنبال این هستند که بدانند آیا در صورتی که به بخش مربوط به حافظه در مغز آسیبی وارد شده باشد، چنین درمانیهایی میتواند مفید واقع شود یا خیر.