۹۶/۱۱/۱۵، ۰۵:۰۶ عصر
پیدا کردن شغل ایدهآل بیشتر از این که به مدرک و مهارت نیاز داشته باشد تا حدود زیادی مستلزم گذشت زمان است.
بریتنی لارسن مدیر روابط عمومی سایت entrepreneur است. در این مطلب از زبان لارسن به بیان این موضوع پرداخته میشود که گاهی شغل ایدهآل ما در یک لحظه پیدا نمیشود بلکه برای رسیدن به آن باید مسیری را طی کنیم. لارسن تجربهی خود را اینگونه بیان میکند:
من خیلی خوش شانس بودم که توانستم پس از پایان دانشگاه، شغل مناسب خودم را پیدا کنم. به این ترتیب، به عنوان یک دبیر مطبوعاتی برای یک عضو برجستهی کنگرهی ایالات متحده آغاز به کار کردم. در آن زمان فکر میکردم که مدت کوتاهی در این جایگاه هستم تا زمانی که موقعیت بهتری پیدا کنم.
چند ماه بعد از تمام کردن دانشگاه درس جدیدی یاد گرفتم که هنوز هم به آن اعتقاد دارم: فرصتها به طور معمول زاییدهی ضرورتها هستند.
پس از مدتی مدیر ارتباطات تصمیم گرفت که کار خود را ترک کند و من کار او را هم انجام میدادم. در طول مدتی که سازمان به دنبال فرد جایگزین مدیر ارتباطات بود، کنگره تصمیم گرفت که جایگاه من را ارتقا دهد. به این ترتیب، ۶ ماه بعد از تمام کردن دانشگاه، من مدیر ارتباطات کنگره بودم!
گاهی اوقات ماجرا به همین خوبی و خوشی نیست و فشار زیادی به افراد میآید تا بتوانند پس از پایان دوران تحصیلشان شغل مناسب خود را پیدا کنند. به نظر من، این ترس پس از آن که شغل خود را هم پیدا میکنید، وجود دارد. چرا که اغلب احساس میکنید که شغل انتخابی شما باید در یک برنامهی کامل بلندمدت هم قابل توجیه باشد در حالی که این باور درست نیست. در ادامه به بیان دلایلی خواهم پرداخت که عنوان میکنند: شغلهایی که انتخاب میکنید لزوما شغل ایدهآل شما نخواهند بود.
پیدا کردن شغل رویایی زمان میخواهد
درست است! پیدا کردن شغل رویایی زمان میخواهد. چون این حقیقت که بفهمید در چه زمینهای خوب عمل خواهید کرد، نیاز به زمان دارد. ضمن این که ممکن است با گذر زمان، نظر شما هم تغییر کند. بارها در جلسههای مصاحبهی کاری از فارغالتحصیلان این سوال را پرسیدهام. سوال من این بود که در چه زمینهای خوب هستند و جوابهای آنها تجربههای زیادی را بیان میکند. صادقانه بگویم، هیچ کس تا زمانی که وارد محیط کار نشود، نمیداند که چه سودآوری و نتایج مثبتی را برای سازمان یا مجموعهاش رقم خواهد زد.
در پاسخهای فارغالتحصیلانی که استخدام شدهاند نکتهی جالبی وجود داشت. آنها پاسخ مبهمی به این سوال داشتند اما واضح بود که مشتاق کشف آن هستند! به عنوان یک مدیر به استخدام افرادی علاقه دارم که یادگیری خود را متوقف نمیکنند و کنجکاوی و اشتیاق خود را حفظ کردهاند. به نظر من این ویژگی بسیار مهمتر از مهارتهای فهرست شده در رزومه است.
این نکته را به خاطر بسپارید که بسیاری مواقع ممکن است بدانید چه کاری را دوست دارید و از انجامش لذت میبرید اما احتمال تغییر این علاقهمندی وجود دارد. اگر نمیخواهید در مسیر شغلی خود دچار رکود شوید، به این فکر نکنید که در چه کاری خوب هستید. بلکه بیشتر به این فکر کنید که در جایگاه فعلی تا چه حد میتوانید ارزشآفرینی کنید. با این حال، هماهنگی هر دوی این موارد (در چه کاری خوب بودن و در چه کاری سودآوری داشتن) به شما نشان میدهد که در مسیر درست قرار گرفتهاید.
بیشتر از عنوان شغل به فرصت شغلی توجه کنید
من تا به حال در شرکتهایی کار کردم که در ظاهر جایگاه شغلی موجود در آنها از قابلیتهای من پایینتر بود اما در نهایت نوعی فرصت شغلی برایم فراهم کرد. گاهی اوقات کار کردن در محیطی که امکان رشد و توسعه وجود داشته باشد مهمتر از عنوان شعلی به خصوصی است که در آن مشغول به کار میشوید. وقتی که تصمیم گرفتم که خیلی به عنوان کاری اهمیت ندهم و بیشتر پتانسیل شرکت برای رشد را مد نظر قرار دهم، گزینههای بیشتری پیش رو داشتم.
بارها و بارها، متوجه شدهام که تمرکز بر آنچه که میتوانم از یک نقش جدید یاد بگیرم بسیار مهمتر از عنوان شغلی من است. بنابراین اجازه ندهید که یک عنوان بیخاصیت شغلی مانع از کار کردن شما در مجموعههای عالی شود.
شغل شما ارتباطی به حرف دیگران ندارد
نکتهی پایانی آن که کار شما در مورد شخص شما است. گاهی اوقات ممکن است شغل یا صنعتی که در آن مشغول به کار هستید از نظر دیگران چندان مناسب و قابل درک نباشد. بنابراین شغل خود را بر این اساس انتخاب کنید که انجام چه کاری برای شما بیشترین معنا را دارد و به مشاورههای ناخواسته یا انتخابهای سنتی بهایی ندهید.
وقتی در خصوص مسیر حرفهای خود تصمیم میگیرید، بیشتر از آن که به مسیر ایدهآل تمرکز کنید، مسیر درست را در نظر بگیرید. مسیرهای شغلی مانند گذشته چندان خطی و قابل پیشبینی نیستند. وقتی در اولین شغل خود مشغول به کار شدم، فکرش را هم نمیکردم که روزی در این جایگاه کار کنم. ضمن این که رویاهای ما هم در حال تغییر هستند.
بریتنی لارسن مدیر روابط عمومی سایت entrepreneur است. در این مطلب از زبان لارسن به بیان این موضوع پرداخته میشود که گاهی شغل ایدهآل ما در یک لحظه پیدا نمیشود بلکه برای رسیدن به آن باید مسیری را طی کنیم. لارسن تجربهی خود را اینگونه بیان میکند:
من خیلی خوش شانس بودم که توانستم پس از پایان دانشگاه، شغل مناسب خودم را پیدا کنم. به این ترتیب، به عنوان یک دبیر مطبوعاتی برای یک عضو برجستهی کنگرهی ایالات متحده آغاز به کار کردم. در آن زمان فکر میکردم که مدت کوتاهی در این جایگاه هستم تا زمانی که موقعیت بهتری پیدا کنم.
چند ماه بعد از تمام کردن دانشگاه درس جدیدی یاد گرفتم که هنوز هم به آن اعتقاد دارم: فرصتها به طور معمول زاییدهی ضرورتها هستند.
پس از مدتی مدیر ارتباطات تصمیم گرفت که کار خود را ترک کند و من کار او را هم انجام میدادم. در طول مدتی که سازمان به دنبال فرد جایگزین مدیر ارتباطات بود، کنگره تصمیم گرفت که جایگاه من را ارتقا دهد. به این ترتیب، ۶ ماه بعد از تمام کردن دانشگاه، من مدیر ارتباطات کنگره بودم!
گاهی اوقات ماجرا به همین خوبی و خوشی نیست و فشار زیادی به افراد میآید تا بتوانند پس از پایان دوران تحصیلشان شغل مناسب خود را پیدا کنند. به نظر من، این ترس پس از آن که شغل خود را هم پیدا میکنید، وجود دارد. چرا که اغلب احساس میکنید که شغل انتخابی شما باید در یک برنامهی کامل بلندمدت هم قابل توجیه باشد در حالی که این باور درست نیست. در ادامه به بیان دلایلی خواهم پرداخت که عنوان میکنند: شغلهایی که انتخاب میکنید لزوما شغل ایدهآل شما نخواهند بود.
پیدا کردن شغل رویایی زمان میخواهد
درست است! پیدا کردن شغل رویایی زمان میخواهد. چون این حقیقت که بفهمید در چه زمینهای خوب عمل خواهید کرد، نیاز به زمان دارد. ضمن این که ممکن است با گذر زمان، نظر شما هم تغییر کند. بارها در جلسههای مصاحبهی کاری از فارغالتحصیلان این سوال را پرسیدهام. سوال من این بود که در چه زمینهای خوب هستند و جوابهای آنها تجربههای زیادی را بیان میکند. صادقانه بگویم، هیچ کس تا زمانی که وارد محیط کار نشود، نمیداند که چه سودآوری و نتایج مثبتی را برای سازمان یا مجموعهاش رقم خواهد زد.
در پاسخهای فارغالتحصیلانی که استخدام شدهاند نکتهی جالبی وجود داشت. آنها پاسخ مبهمی به این سوال داشتند اما واضح بود که مشتاق کشف آن هستند! به عنوان یک مدیر به استخدام افرادی علاقه دارم که یادگیری خود را متوقف نمیکنند و کنجکاوی و اشتیاق خود را حفظ کردهاند. به نظر من این ویژگی بسیار مهمتر از مهارتهای فهرست شده در رزومه است.
این نکته را به خاطر بسپارید که بسیاری مواقع ممکن است بدانید چه کاری را دوست دارید و از انجامش لذت میبرید اما احتمال تغییر این علاقهمندی وجود دارد. اگر نمیخواهید در مسیر شغلی خود دچار رکود شوید، به این فکر نکنید که در چه کاری خوب هستید. بلکه بیشتر به این فکر کنید که در جایگاه فعلی تا چه حد میتوانید ارزشآفرینی کنید. با این حال، هماهنگی هر دوی این موارد (در چه کاری خوب بودن و در چه کاری سودآوری داشتن) به شما نشان میدهد که در مسیر درست قرار گرفتهاید.
بیشتر از عنوان شغل به فرصت شغلی توجه کنید
من تا به حال در شرکتهایی کار کردم که در ظاهر جایگاه شغلی موجود در آنها از قابلیتهای من پایینتر بود اما در نهایت نوعی فرصت شغلی برایم فراهم کرد. گاهی اوقات کار کردن در محیطی که امکان رشد و توسعه وجود داشته باشد مهمتر از عنوان شعلی به خصوصی است که در آن مشغول به کار میشوید. وقتی که تصمیم گرفتم که خیلی به عنوان کاری اهمیت ندهم و بیشتر پتانسیل شرکت برای رشد را مد نظر قرار دهم، گزینههای بیشتری پیش رو داشتم.
بارها و بارها، متوجه شدهام که تمرکز بر آنچه که میتوانم از یک نقش جدید یاد بگیرم بسیار مهمتر از عنوان شغلی من است. بنابراین اجازه ندهید که یک عنوان بیخاصیت شغلی مانع از کار کردن شما در مجموعههای عالی شود.
شغل شما ارتباطی به حرف دیگران ندارد
نکتهی پایانی آن که کار شما در مورد شخص شما است. گاهی اوقات ممکن است شغل یا صنعتی که در آن مشغول به کار هستید از نظر دیگران چندان مناسب و قابل درک نباشد. بنابراین شغل خود را بر این اساس انتخاب کنید که انجام چه کاری برای شما بیشترین معنا را دارد و به مشاورههای ناخواسته یا انتخابهای سنتی بهایی ندهید.
وقتی در خصوص مسیر حرفهای خود تصمیم میگیرید، بیشتر از آن که به مسیر ایدهآل تمرکز کنید، مسیر درست را در نظر بگیرید. مسیرهای شغلی مانند گذشته چندان خطی و قابل پیشبینی نیستند. وقتی در اولین شغل خود مشغول به کار شدم، فکرش را هم نمیکردم که روزی در این جایگاه کار کنم. ضمن این که رویاهای ما هم در حال تغییر هستند.