۹۶/۲/۹، ۰۲:۱۷ صبح
شاید گاهی اوقات صدای خودتون رو ضبط کردید و بعد از شنیدن صدای خودتون به این فکر کردید چرا صدای من اینقد بد هست و حس تنفری در شما بوجود میاید که صدای من ناخوشایند هست اگه برای شما هم اینجور اتفاقی افتاده پیشنهاد میکنم با ما همراه باشید تا علت تنفر افراد از صدای ضبط شده خودشون رو مورد بررسی قرار دهیم .
در طول روز همه مقدار قابل توجهی حرف میزنیم و هیچ چیز غیرعادیای حس نمیکنیم. پس چرا وقتی که صدای ضبط شدهمان را میشنویم، همه چیز برایمان غیرعادی میشود؟ و چرا چنین موقعیتی به هنگام شنیدن صدای ما برای بقیه پیش نمیآید؟
این سوال پاسخی ساده دارد: صدایی که ما از خودمان میشنویم، با چیزی که دیگران میشوند یکسان نیست. این چیزیست که دکتر یِیل کوهن (Dr. Yale Cohen) مدیر مرکز علمی شنوایی در دانشکدهی داروسازی دانشگاه پنسیلوانیا در این باره گفته است.
به گفتهی او «صدایی که ما از فایل یا نوار ضبطشده میشنویم صدای واقعیای ماست.»
در سر ما استخوانهای کوچکی به نام Ossicle وجود دارد که در گوش میانی قرار دارند. وظیفهی این استخوانها، ایجاد اختلاف بین صدای خودتان و چیزی که دیگران میشوند است. بدینترتیب امکان بازشناسی صدای خودتان به وجود خواهد آمد. این استخوانها، کلید پردازش صداهای اطراف و حذف انها هستند. لرزشهای اضافهی پردهی گوش توسط این استخوانها خنثی میشود و لرزشها برای پردازش به بخش حلزونی گوش میرود. در بخش حلزونی گوش انرژی جنبشی حاصل از صداهای اطراف ما به انرژی الکتریکی تبدیل میشود تا مغز امکان شنیدن صداها را برای ما مهیا کند.
آگاهی از صداهای اطراف به شکلی که سلولهای مغز امکان پردازش و ارتباط در خصوص آنها را داشته باشند، هدایت نامیده میشود و این همان چیزیست که ما آن را صدا -و نه نویز- مینامیم. پردازش اصوات از طریق استخوانهای ossicles ، انتقال استخوانی نامیده میشود و زمانی اتفاق میافتد که هوای اطراف گوشهای شما به واسطهی امواج صوتی به حرکت در میآید. به این خاطر است که زمانی که شما حرف میزنید، مغز با کمک انتقال اصوات امکان پردازش الکتریکی اطلاعات دریافتی را دارد و حس شنیدن صدا را برای ما ایجاد میکند.
لرزش استخوانهای گوش میتواند با هر ارتعاش صوتی نیز اتفاق بیفتد. اما صدای خود ما همیشه بلندتر از چیزیست که از بیرون میشنویم. دلیل آن هم نزدیکی دهان و گوشهاست و همین عامل باعث حرکت بیشتر استخوانهای گوش میشود. این مساله باعث درهم و برهم شدن اصوات میشود و در نتیجهی آن ما صدای خود را متفاوت از آنچه واقعا باید باشد میشنویم. پس در زمان شنیدن صدای خود تصوری متفاوت از آنچه به صورت عادی میشنویم خواهیم داشت.
اما چرا ما باید به هنگام حرف زدن صدای خودمان را متفاوت بشنویم. کوهن معتقد است که افراد فکر میکنند صدای خود را میشناسند و انتظار شنیدن همان چیزی را دارند که در حافظهشان وجود دارد و سراغ دارند.
تحقیقات متعدد نشان میدهد افراد تلاش میکنند صدای خود را طوری دستخوش تغییر کنند که بین صدای واقعی و ضبطشدهشان -از نظر خودشان- یکپارچگی ایجاد شود. به اعتقاد کوهن این مساله باعث میشود افراد به هنگام صحبت در برابر میکروفون به صورت ناخودآگاه متفاوت از حالت عادی صحبت کنند. او اضافه میکند که زمینهی درک افراد از آنچه آنها در مورد صدای خود میشناسند، دلیلی است که عامل ایجاد تغییر نوع صدا و صحبت کردن به هنگام ضبط صداشان میشود.
کوهن در ادامه برای ایجاد درک بهتر این مساله در قالب یک مثال میگوید، تصور کنید شما برای شش ماه خود را در آینه نبینید. پس از این دوره اگر پرخوری کرده و دچار افزایش وزن شوید و ناگهان دربرابر آینه ظاهر شوید، قطعا شگفتزده خواهید شد.
در حالی که افراد به صورت کلی درک درستی از صدای خود دارند، تغییر صدای آنها نیز ممکن است برای خودشان دستخوش تغییر شود. افراد، بسته به تغییراتی که در اطرافشان اتفاق میافتد، تمایل به ایجاد تغییر اندک در صدای خود در موقعیتهای اجتماعی مختلف دارند.
سایر فاکتورهای موثر بر نوع صدا نیز در این پروسه دخیل هستند. برای مثال لهجهها قابلیت یادگرفتهشدن دارند و مربیان و متخصصان گفتاردرمانگر هم میتوانند روی سرعت حرفزدن افرادی که تند حرف میزنند، کار کنند تا روند صحبت کردن این افراد را بهبود بخشند.
اما آهنگ صدا و ریتم حرف زدن شما هم بر این مساله موثر است. احتمالا شما آهنگ صدای خود را بر اساس محل زندگی و آنچه تجربه کردهاید فرا گرفتهاید و تغییر آن احتمالا بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
و زمانی که صدای ضبط شدهی شما به نظر سایر افراد هم ناخوشایند است، اگر شما به طور معمول صدای ضبط شدهی خود را شنیده باشید، احتمالا به صدای ضبطشدهتان عادت کردهاید و متوجه تغییرات صدای خود و نسخهی ضبطشدهی آن نخواهید شد. هر چند که در این مواقع هم صدای ضبطشده تفاوتهایی با صدایی دارد که میشنوید، اما این تفاوت و عکسالعملتان در قبال آن چندان جدی نیست.
در کل، مغز نقشی اساسی در قبال فیلتر کردن، پردازش و یکپارچهسازی اصوات دارد.
برای مثال به این فکر کنید که مشغول گوش کردن صدای یک گروه موسیقی به صورت زنده هستید. به طور معمول یک نوازندهی گیتار، یک درامر و یک خواننده در صحنه هستند که هر یک صدای ساز یا خودشان را به گوش شما میرسانند. اما بسیاری از افراد با شناسایی اصوات و همگامسازی آن با اعضای گروه موسیقی مشکلی ندارند و به خوبی از پس این کار برمیآیند.
در واقع اصوات در مغز ما به صورت کاملا مجزا شناسایی و پردازش میشوند و این قدرت جادویی مغز ما در مواجهه با این مساله است.
در طول روز همه مقدار قابل توجهی حرف میزنیم و هیچ چیز غیرعادیای حس نمیکنیم. پس چرا وقتی که صدای ضبط شدهمان را میشنویم، همه چیز برایمان غیرعادی میشود؟ و چرا چنین موقعیتی به هنگام شنیدن صدای ما برای بقیه پیش نمیآید؟
این سوال پاسخی ساده دارد: صدایی که ما از خودمان میشنویم، با چیزی که دیگران میشوند یکسان نیست. این چیزیست که دکتر یِیل کوهن (Dr. Yale Cohen) مدیر مرکز علمی شنوایی در دانشکدهی داروسازی دانشگاه پنسیلوانیا در این باره گفته است.
به گفتهی او «صدایی که ما از فایل یا نوار ضبطشده میشنویم صدای واقعیای ماست.»
در سر ما استخوانهای کوچکی به نام Ossicle وجود دارد که در گوش میانی قرار دارند. وظیفهی این استخوانها، ایجاد اختلاف بین صدای خودتان و چیزی که دیگران میشوند است. بدینترتیب امکان بازشناسی صدای خودتان به وجود خواهد آمد. این استخوانها، کلید پردازش صداهای اطراف و حذف انها هستند. لرزشهای اضافهی پردهی گوش توسط این استخوانها خنثی میشود و لرزشها برای پردازش به بخش حلزونی گوش میرود. در بخش حلزونی گوش انرژی جنبشی حاصل از صداهای اطراف ما به انرژی الکتریکی تبدیل میشود تا مغز امکان شنیدن صداها را برای ما مهیا کند.
آگاهی از صداهای اطراف به شکلی که سلولهای مغز امکان پردازش و ارتباط در خصوص آنها را داشته باشند، هدایت نامیده میشود و این همان چیزیست که ما آن را صدا -و نه نویز- مینامیم. پردازش اصوات از طریق استخوانهای ossicles ، انتقال استخوانی نامیده میشود و زمانی اتفاق میافتد که هوای اطراف گوشهای شما به واسطهی امواج صوتی به حرکت در میآید. به این خاطر است که زمانی که شما حرف میزنید، مغز با کمک انتقال اصوات امکان پردازش الکتریکی اطلاعات دریافتی را دارد و حس شنیدن صدا را برای ما ایجاد میکند.
لرزش استخوانهای گوش میتواند با هر ارتعاش صوتی نیز اتفاق بیفتد. اما صدای خود ما همیشه بلندتر از چیزیست که از بیرون میشنویم. دلیل آن هم نزدیکی دهان و گوشهاست و همین عامل باعث حرکت بیشتر استخوانهای گوش میشود. این مساله باعث درهم و برهم شدن اصوات میشود و در نتیجهی آن ما صدای خود را متفاوت از آنچه واقعا باید باشد میشنویم. پس در زمان شنیدن صدای خود تصوری متفاوت از آنچه به صورت عادی میشنویم خواهیم داشت.
اما چرا ما باید به هنگام حرف زدن صدای خودمان را متفاوت بشنویم. کوهن معتقد است که افراد فکر میکنند صدای خود را میشناسند و انتظار شنیدن همان چیزی را دارند که در حافظهشان وجود دارد و سراغ دارند.
تحقیقات متعدد نشان میدهد افراد تلاش میکنند صدای خود را طوری دستخوش تغییر کنند که بین صدای واقعی و ضبطشدهشان -از نظر خودشان- یکپارچگی ایجاد شود. به اعتقاد کوهن این مساله باعث میشود افراد به هنگام صحبت در برابر میکروفون به صورت ناخودآگاه متفاوت از حالت عادی صحبت کنند. او اضافه میکند که زمینهی درک افراد از آنچه آنها در مورد صدای خود میشناسند، دلیلی است که عامل ایجاد تغییر نوع صدا و صحبت کردن به هنگام ضبط صداشان میشود.
کوهن در ادامه برای ایجاد درک بهتر این مساله در قالب یک مثال میگوید، تصور کنید شما برای شش ماه خود را در آینه نبینید. پس از این دوره اگر پرخوری کرده و دچار افزایش وزن شوید و ناگهان دربرابر آینه ظاهر شوید، قطعا شگفتزده خواهید شد.
در حالی که افراد به صورت کلی درک درستی از صدای خود دارند، تغییر صدای آنها نیز ممکن است برای خودشان دستخوش تغییر شود. افراد، بسته به تغییراتی که در اطرافشان اتفاق میافتد، تمایل به ایجاد تغییر اندک در صدای خود در موقعیتهای اجتماعی مختلف دارند.
سایر فاکتورهای موثر بر نوع صدا نیز در این پروسه دخیل هستند. برای مثال لهجهها قابلیت یادگرفتهشدن دارند و مربیان و متخصصان گفتاردرمانگر هم میتوانند روی سرعت حرفزدن افرادی که تند حرف میزنند، کار کنند تا روند صحبت کردن این افراد را بهبود بخشند.
اما آهنگ صدا و ریتم حرف زدن شما هم بر این مساله موثر است. احتمالا شما آهنگ صدای خود را بر اساس محل زندگی و آنچه تجربه کردهاید فرا گرفتهاید و تغییر آن احتمالا بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
و زمانی که صدای ضبط شدهی شما به نظر سایر افراد هم ناخوشایند است، اگر شما به طور معمول صدای ضبط شدهی خود را شنیده باشید، احتمالا به صدای ضبطشدهتان عادت کردهاید و متوجه تغییرات صدای خود و نسخهی ضبطشدهی آن نخواهید شد. هر چند که در این مواقع هم صدای ضبطشده تفاوتهایی با صدایی دارد که میشنوید، اما این تفاوت و عکسالعملتان در قبال آن چندان جدی نیست.
در کل، مغز نقشی اساسی در قبال فیلتر کردن، پردازش و یکپارچهسازی اصوات دارد.
برای مثال به این فکر کنید که مشغول گوش کردن صدای یک گروه موسیقی به صورت زنده هستید. به طور معمول یک نوازندهی گیتار، یک درامر و یک خواننده در صحنه هستند که هر یک صدای ساز یا خودشان را به گوش شما میرسانند. اما بسیاری از افراد با شناسایی اصوات و همگامسازی آن با اعضای گروه موسیقی مشکلی ندارند و به خوبی از پس این کار برمیآیند.
در واقع اصوات در مغز ما به صورت کاملا مجزا شناسایی و پردازش میشوند و این قدرت جادویی مغز ما در مواجهه با این مساله است.