باشگاه کاربران روماک

نسخه‌ی کامل: تفاوت کوچینگ و منتورینگ
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
در دنیا بحث‌های زیادی بین تفاوت منتورینگ و کوچینگ مطرح شده و مقالات زیادی در این‌خصوص نوشته شده و این موضوع قبل از این‌که وارد فضای استارتاپی شود از سال‌های قبل در دنیا مطرح بوده. اما حرف آخر را اول بزنم. به‌نظرم در این مقطع نیازی نیست گرفتار تفاوت تعاریف بشویم و بهتر است روی موضوع اصلی متمرکز باشیم. 

برای رشد در هرکاری همواره نیاز به کمک گرفتن به افرادی با تجربه هست که در سه جنبه ما کمک کنند:
  • اول نیاز است تا تجربه در زمینه کار تخصصی یا روال‌های عمومی کار را به‌دست آوریم. مثلا ریزه‌کاری‌های درباره بازاریابی، مدل کسب و کار، نوع تحلیل بازار و یا حتی روش‌های ثبت شرکت و تقسیم و سهم و …
  • دوم نگاه، رویکرد و منش ما در کاری که انجام می‌دهیم است. مثلا فردی با تجربه‌تر به ما کمک کند که چطور منابع انسانی را مدیریت کنیم. چطور اعتبار بسازیم، چطور خطاهایمان را ببینیم و درس بگیریم.
  • سوم برای انجام بهینه امور نیاز است تا شایستگی‌هایی در ما تقویت شود تا با کیفیت بهتری کار کنیم و به اهداف برسیم. مثل انگیزه، هدف‌گذاری، شناخت توانایی‌ها و ضعف‌ها و …
این سه جنبه از آموزش لازمه موفقیت در هر کاری است و هیچ‌کدام هم سرکلاس درس به‌دست نمی‌آید. یعنی شما مادامی که درگیر پیشبرد کارها هستید با مسائل و پرسش‌هایی روبرو می‌شوید که نیاز دارید از افراد با تجربه‌تر کمک بگیرید و این یک الزام در پیشبرد کسب و کار است. بنابراین فرای تعریف‌ها بهتر است افرادی را به‌عنوان منتور یا کوچ کنار خودتان داشته باشید.

کوچینگ و منتورینگ
معمولا منتورها افرادی هستند که در زمینه‌ی خاصی تخصص دارند (مثلا تجارت) و در کار خود به یک بینش و خرد رسیده‌اند و همزمان که تجربیات تخصصی را آزادانه به‌اشتراک می‌‌گذارند، روی منش و بینش فرد هم تاثیرگذار هستند. ما در گذشته این نقش را در بازار سنتی ایران زیاد می‌دیدم. افرادی که به‌اصطلاح اوستای کاری بوده‌اند و به شاگردهای خود هم اصول کار را یاد می‌دادند و هم منش انجام کار را.
در کوچینگ بیشتر تمرکز بر روی تقویت یک یا چند شایستگی فردی است و یک رابطه حمایتی است برای این‌که فرد تحت کوچینگ با کیفیت بالاتری کار کند و به هدف مشخصی که تعریف شده برسد. بنابراین کوچ‌ها معمولا روی قابلیت‌های فردی افراد و نگاهشان به مسائل کار می‌کنند و کمک می‌کنند تا این قابلیت‌ها پرورش پیدا کنند و تغییری پایدار در فرد شکل بگیرد. معمولا در کوچینگ یک تعهد بین کوچ و کوچی شکل می‌گیرد و هدفی مشخص می‌شود در حالی‌که در منتورینگ این رابطه آزادانه‌تر تعریف می‌شود و الزاما ممکن است منجر به رسیدن به هدف خاصی نشود بلکه هر جلسه از گفتگو و ارتباط خودش تاثیر ویژه و مشخصی می‌تواند داشته باشد.
کوچینگ گرایش‌های مختلفی دارد. مثلا کوچینگ رهبری، کوچینگ زندگی، کوچینگ کارایی، کوچینگ شغلی و …

چه نکاتی در منتورینگ و کوچینگ مهم است؟
کسی که در جایگاه هدایت‌گر قرار می‌گیرد به چند شایستگی مهم نیاز دارد. اول وجود تخصص در آن کار است. این تخصص برای منتورها در حرفه‌ی خودشان تعریف می‌شود و برای کوچ‌ها خود تخصص کوچینگ مورد نظر است. اما چه در کوچینگ و چه در منتورینگ قدرت هدایت با پرسش و حمایت در مسیر دو قابلیت مهم است که باید افراد به آن آگاه باشند. اگر قرار است شخصی رشد کند و رشدش پایدار باشد، صرفا در اختیار گذاشتن پاسخ‌های آماده و مسکن‌های مقطعی به آن فرد کمک نمی‌کند که باعث شکل‌گیری وابستگی آسیب‌زننده‌ای هم می‌شود. مهم‌ترین هنر کوچ و منتور ایجاد پرسش و حمایت از مراجع در مسیر برای یافتن پاسخ باید باشد. بنابراین نه کوچ و نه منتور بهتر است خودش را در جایگاه دانای کل قرار ندهد و صرفا غذای آماده ارائه ندهد و کمک کند فرد در طول مسیر قابلیت‌های خود را افزایش دهد.
حمایت هم در این روابط یعنی در دسترس بودن، نشان دادن نشانه‌ها، گوش دادن موثر و فراتر از آن درک مراجع و همدلی با او به‌شکلی که مراجع درک کند که می‌تواند در فضایی امن با مربی خود گفتگو کند. مسئله مهم دیگری که منتورها و کوچ‌ها باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند صادقانه حضور داشتن در جلسات و صادقانه بازخورد دادن است. در واقع ممکن است گفتگوی صادقانه گاهی دردناک باشد اما این هنر یک منتور و کوچ است که همواره که صادقانه گفتگو می‌کند، جایگاه حمایتی خود را هم حفظ کند و بتواند مثبت‌ترین تاثیر ممکن را بر مراجع خود بگذارد.

آیا در هر مقطع زمانی ققط باید یک منتور یا کوچ داشت؟
در هر مقطع زمانی بسته به موضوع مهم برای مراجع، او می‌تواند یک یا چند منتور در زمینه‌های مختلف داشته باشد. مثلا یک منتور برای بازاریابی، یک منتور طراحی خدمات و … اما در کوچینگ چون تمرکز بیشتر روی شایستگی‌های فردی است معمولا باید در هر مقطع زمانی فقط با یک کوچ کار کرد. بنابراین در زمینه‌های تخصصی می‌توان مربی‌های مختلف داشت اما در زمینه رشد فردی، افزایش کارایی و شناخت توانایی‌ها و ضعف‌ها بهتر است در هر مقطع زمانی با یک کوچ کار را ادامه داد.

آیا کوچینگ و منتورینگ شغل است؟
در تمام دنیا کوچینگ به‌عنوان یک عنوان شغلی پذیرفته شده است و کوچ‌ها با توجه به گرایش‌هایی که دارند یا به‌شکل مستقل فعالیت می‌کنند یا با یک سازمان همکاری می‌کنند.
اما منتورینگ معمولا به دو صورت رسمی و غیر رسمی شناخته می‌شود. منتورینگ رسمی یک برنامه از پیش طراحی شده سازمانی است که برای افزایش ارتقاء کیفیت کارکرد پرسنل یک شرکت با استفاده از به‌اشتراک‌گذاری و هدایت کارکنان باتجربه تعریف می‌شود و مشخصا از سمت سازمان حمایت و هدایت می‌شود. منتورینگ غیر رسمی شاید همواره برای هرکدام از اما تفاق می‌افتد و تکرار می‌شود به این صورت که معمولا هرشخصی افراد با تجربه‌ای را می‌شناسد که پرسش‌هایش را پیش او می‌برد و این فرمی از منتورینگ غیر رسمی است که هم در سازمان‌ها اتفاق می‌افتد و هم خارج از سازمان‌ها در انجمن‌ها و گروه‌های تخصصی.
در حوزه استارتاپ معمولا منتورها با چند انگیزه فعالیت می‌کنند. اولا اگر افراد با تجربه‌ای باشند که خودشان مسیری را طی کرده باشند براساس مسئولیت‌های اجتماعی و باورهای خودشان تصمیم می‌گیرند که با حمایت از نیروهای جوان به فضای کسب و کار کشورشان کمک کنند. عده‌ی دیگری از طرف یک سازمان یا مثلا سرمایه‌گذار استخدام می‌شوند تا گروه‌ها را هدایت کنند و عده‌ای دیگر هم منتورینگ را به‌عنوان سرمایه‌گذاری بر روی یک کسب و کار نوپا می‌بینند و سهمی از آن کسب و کار را در ازای زمانی که صرف می‌کنند دریافت می‌کنند.

من به کوچ نیاز دارم یا منتور؟
شاید بهتر است بگوییم هر دو. تمرکز کوچ بر روی شایستگی‌های شماست و تمرکز منتور بر روی تخصص و خرد کاری. حداقل من با استانداردی آشنا نیستم که بگوید در چه شرایطی باید کدام را انتخاب کرد و واقعیت اینست که در عمل مرز بین منتور و کوچ بسیار کمرنگ می‌شود. مثلا اگر منتوری بر اصول کوچینگ آگاه باشد می‌تواند همزمان هر دو نقش را بازی کند یا شاید کوچی براساس تجربیاتش در صنعتی خاص بتواند منتور هم باشد. بنابراین سخت است که مرزی قائل شد. اما شاید به‌صورت کلی بتوان گفت برای شروع یک کسب و کار نقش منتور پررنگ می‌تواند باشد و برای ادامه دادن کسب و کار نقش کوچ موثرتر می‌شود.

چقدر هزینه کنم؟
شما برای استفاده از خدمات منتورینگ و کوچینگ باید هزینه کنید و زمان حداقل هزینه‌ای است که باید پرداخت کنید. در منتورینگ غیررسمی یا رسمی سازمانی معمولا مناسبات مالی تعریف نمی‌شود اما خدمات کوچینگ و حتی منتورینگ در هیچ‌کجای دنیا جزو خدمات ارزان نیست و دلیلش هم واضح است شما چیزی را قرار است به‌دست آورید که به‌تنهایی با صرف زمان و آزمون و خطای بیشتری باید بهش برسید.

تجربه و حرف شخصی
با توجه به تجربه‌ای که در چندسال گذشته بیشتر در زمینه کوچینگ داشته‌ام و اتفاقا مرز آن با منتورینگ همواره از بین رفته و بسته به ماهیت هر جلسه و موضوع هر مراجع ( و به دلیل آشنایی خودم با حوزه IT) یکی از نقش‌ها یا هر دویشان را همزمان داشته‌ام، مهمترین عاملی که به‌نظرم باعث می‌شود یک منتور یا کوچ تاثیر بهتری بگذارد و با کیفیت کار کند، نگاه به خودش و تقویت شایستگی‌هایی مثل گوش دادن، همدلی کردن، حمایت کردن و پرسش کردن است که می‌تواند نقش او را پررنگ کند. و مهم‌ترین برداشتی که از هر رابطه منتورینگ و کوچینگ داشته‌ام این است که تو وارد بخشی از انسان‌ها می‌شوی که به‌راحتی آشکار نخواهد شد، بنابراین باید امین آنها باشی و دوم این‌که در هر مقطی که به دیگری کمک می‌کنی رشد کند همواره خودت هم رشد می‌کنی. خیلی وقت‌ها مراجع‌ها سوالی را از من پرسیده است که درست پرسش خودم در کار و زندگی بوده و می‌ماندم که چطور پاسخ بدهم و همواره به این نتیجه می‌رسم که بهتر است کاری کنم که خودم پاسخ پرسش را بدست آورم. واقعا گاهی احساس می‌کنم که آنهایی که می‌آیند برای مشورت گرفتن انگار پیامی دارند برای این‌که تو خودت باید رشد کنی و بهتر از قبل بشوی. تجربه‌ام در این ایام به من می‌گوید که اگر مسئولیت هدایت کسی را برعهده می‌گیری تو مسئولی که بهترین خودت را برای هدایتش بذاری و فرای مناسبات مالی بدانی که بخشی از قدم‌های آن فرد وابسته به حرف‌هایی است که تو می‌زنی و همینطور این را هم بدانی که هرکسی مسئول موفقیت و شکست خودش است و تو فراتر از بهترین راهنمایی‌ها کاری برای مراجع نمی‌توانی انجام بدهی مگر این‌که خودش به مسیری که در آن قدم می‌گذارد باور داشته باشد و همین مسئله هم خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که در فرآیند کوچینگ به این نتیجه می‌رسیم که فرد هدفش را اشتباه انتخاب کرده و باید مسیر دیگری برود.