۹۶/۱۲/۲۰، ۰۲:۳۵ صبح
بازاریابی داخلی و خارجی دارای مزایا و معایب متفاوتی برای برند هستند که باید بر اساس یکسری معیارها اندازهگیری شوند. هر برندی معیار خودش را دارد اما یکسری اهداف در همه یکسان هستند.
بازاریابی خارجی نوعی از بازاریابی است که در آن از تکنیکهای معمول مانند تبلیغات رادیویی و بیلبوردهای تبلیغاتی برای بازاریابی برند استفاده میشود. در مقابل بازاریابی داخلی به بررسی تکنیکهایی برای ارائهی محصول میپردازد و باعث میشود مشتریها به صورت طبیعی به سمت برند جذب شوند. بهعنوان مثال استفاده از محتوای آموزنده برای معرفی محصول نوعی بازاریابی داخلی به شمار میرود. این روزها اغلب بازاریابان معتقدند بازاریابی داخلی اهمیت بیشتری نسبت به بازاریابی خارجی دارد. هر کدام از این دو روش مزایا و معایب خودشان را دارند. هدف هر دوی آنها یکسان است و کمک میکنند مشتریهای بیشتری به سمت برند جذب شوند.
اما سوالی که مطرح میشود این است که کدامیک از آنها بهتر جواب میدهند؟ در ادامهی این مقاله به بررسی دقیقتر بازاریابی داخلی و خارجی و پاسخ این سوال میپردازیم.
بازاریابی خارجی نوعی از بازاریابی است که در آن از تکنیکهای معمول مانند تبلیغات رادیویی و بیلبوردهای تبلیغاتی برای بازاریابی برند استفاده میشود. در مقابل بازاریابی داخلی به بررسی تکنیکهایی برای ارائهی محصول میپردازد و باعث میشود مشتریها به صورت طبیعی به سمت برند جذب شوند. بهعنوان مثال استفاده از محتوای آموزنده برای معرفی محصول نوعی بازاریابی داخلی به شمار میرود. این روزها اغلب بازاریابان معتقدند بازاریابی داخلی اهمیت بیشتری نسبت به بازاریابی خارجی دارد. هر کدام از این دو روش مزایا و معایب خودشان را دارند. هدف هر دوی آنها یکسان است و کمک میکنند مشتریهای بیشتری به سمت برند جذب شوند.
اما سوالی که مطرح میشود این است که کدامیک از آنها بهتر جواب میدهند؟ در ادامهی این مقاله به بررسی دقیقتر بازاریابی داخلی و خارجی و پاسخ این سوال میپردازیم.
بررسی کیفیت جذب مشتری
پیش از هر کاری باید ببینیم کیفیت جذب مشتری چگونه تعریف میشود و چه معیارهایی باعث میشود یک روش کیفیت بالاتری نسبت به سایر روشها داشته باشد. برای انجام این کار چهار معیار زیر را در نظر میگیریم:
هزینه: زمانی که هر دو روش تعداد مشتریهای یکسانی را به سمت برند جذب کرده باشند معیار هزینه باید مورد بررسی قرار بگیرد. روشی که هزینهی کمتری برای انجام آن پرداخت شده باشد بهتر خواهد بود.
زمان: زمان نیز یکی از دیگر از معیارهایی است که باید هنگام بررسی روشهای جذب مشتری در نظر گرفته شود. مطمئنا هر روشی که زودتر به درآمد برسد بهتر خواهد بود.
حجم/ پایداری: اگر یک استراتژی بتواند مشتریهای بیشتری را در طول زمان به سمت برند جذب کند یا مقیاسپذیرتر باشد ، بهتر است.
احتمال بسته شدن: این معیار بهعنوان یکی از مهمترین معیارها باید در نظر گرفته شود. زمانی که هر دو روش عملکرد مشابهی داشته باشند، روشی که احتمال بسته شدن بیشتری داشته باشد بهتر است زیرا درآمد بیشتری برای کسبوکار به همراه خواهد داشت.
حال به بررسی عملکرد بازاریابی داخلی و خارجی روی هر یک از معیارها میپردازیم.
معیار هزینه
طبق اعلام سایت Hubspot، سازمانهایی که از تکنیکهای بازاریابی داخلی استفاده میکنند ۶۱ درصد هزینهی کمتری نسبت به سازمانهایی دارند که از بازاریابی خارجی استفاده میکنند. به طور کلی تکنیکهای بازاریابی خارجی به اجزای بیشتری احتیاج دارند و حتی گاهی اوقات برای پیادهسازی آن به فروشندگان خارجی نیاز پیدا میکنند. بهعنوان مثال زمانی که روی تبلیغات آنلاین سرمایهگذاری میکنید مجبور هستید به ازای هر کلیکی که رو تبلیغات شما میشود هزینهای را پرداخت کنید. همچنین زمانی که میخواهید از بیلبوردهای تبلیغاتی استفاده کنید باید با یک شرکت رسانهای همکاری داشته باشید و هزینههای سنگینی را بابت تبلیغات پرداخت کنید. درصورتیکه تکنیکهای بازاریابی داخلی مانند تولید محتوا و استفاده از شبکههای اجتماعی هزینهی سنگینی برای برند به همراه نخواهد داشت.
معیار زمان
وقتی که صحبت از زمان مورد نیاز برای جذب مشتری به میان میآید، بازاریابی داخلی بهعنوان یک روش ضعیف شناخته میشود. اغلب استراتژیهای بازاریابی خارجی میتوانند مشتریها را در کمترین زمان ممکن به سمت برند جذب کنند درصورتیکه این زمان در بازاریابی داخلی بسیار بیشتر است. بهعنوان مثال اغلب شرکتهایی که کارهای مرتبط با سئو انجام میدهند به مشتریهای خود میگویند بین چهار تا ۶ ماه زمان میبرد تا نتیجهی بهینهسازی شدن سایتشان را مشاهده کنند. بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی هر دو از روشهای بازاریابی داخلی هستند و زمان زیادی طول میکشد تا مشتریهای جدیدی را به سمت برند جذب کنند.
معیار حجم و پایداری
از آنجایی که در تکنیکهای بازاریابی داخلی مخاطبان تکراری بیشتری به سمت برند جذب میشوند و مجموعهی داراییها افزایش پیدا میکند، درنتیجه به ازای هر دلاری که هزینه شده مشتری های بیشتری به سمت برند جذب میشوند. بازاریابی خارجی نیز مقیاسپذیر است اما از آنجایی که به ازای هر کلیک باید هزینهای پرداخت شود درنتیجه در طولانی مدت هزینهی بالایی برای شرکت به همراه خواهند داشت. همچنین بیش از ۸۴ درصد افراد به دلیل مزاحمتهای مکرر تبلیغات، بازدید از سایت محبوب خود را کنار میگذارند. شما اگر فقط از تکنیکهای بازاریابی خارجی استفاده کرده باشید مطمئنا حجم زیادی از مشتریهای بالقوه را از دست دادهاید.
معیار احتمال بسته شدن
۳۵ درصد متخصصان فروش معتقدند بستن معاملات نسبت به دو تا سه دههی گذشته بسیار سخت شده است. بنابراین این معیار باید بهعنوان یکی از اصلیترین معیارهای سنجش عملکرد این دو روش بازاریابی قرار بگیرد. احتمال بسته شدن جذب مشتری میتواند توسط نزدیک بودن ویژگیهای مشتری به مخاطب هدف، علاقهمندی مشتری به محصولات برند و میزان اطلاعات شما از مشتری اندازهگیری شود. اگر از اقدام به عملهای یکسانی در تکنیکها بازاریابی داخلی و خارجی استفاده کرده باشید، در پایان اطلاعات مشابهی از مشتری به دست خواهید آورد. روشهای بازاریابی خارجی گزینههای بیشتری را در اختیار برند قرار خواهند داد. اما زمانی که مردم توسط روشهای بازاریابی داخلی به سمت برند جذب میشوند استقبال گرمتری از برند میکنند. این افراد شما را در شبکههای اجتماعی دنبال کردهاند، محتوایی که تولید کردهاید را خواندهاند و آماده هستند که از برندتان خرید کنند.
صحبتهای پایانی
شرایط کاری هر برندی متفاوت است و نمیتوان به طور دقیق گفت کدامیک از روشهای بازاریابی عملکرد بهتری دارند. هرکدام از آنها دارای مزایا و معایب متفاوتی هستند اما به طور کلی میتوان گفت بازاریابی داخلی نتیجهی بهتری در جذب مشتری خواهد داشت. این روش برخورد گرمتری با مشتریها دارد، مقرونبهصرفهتر است و در طولانی مدت نتیجهی بهتری خواهد داشت. بنابراین اگر بودجهتان محدود است بهتر است سراغ بازاریابی داخلی بروید. تکنیکهای بازاریابی خارجی لزوما بد نیستند اما زمانی کاربرد دارند که برند بخواهد در اسرع وقت مشتری جذب کند. تکنیکهای این روش همچنین هزینههای بیشتری برای برند به همراه خواهند داشت.