۹۶/۱۱/۲۷، ۰۸:۳۱ عصر
گاهی با مشاغل درآمدزایی مواجه میشویم که علاقهای به انجام آنها نداریم اما بسیار وسوسه انگیز هستند. دلایلی وجود دارد که نشان میدهد پرداختن به این دسته کارها برای سلامت شخص مضر است.
تمایل پیدا کردن به مشتری دیگری که برای خدمت مورد دریافت خود هزینه پرداخت میکند، در زمان شروع کردن یک کار بسیار ساده است. ممکن است چشم انداز بزرگی برای شرکت خود داشته باشید و همچنین باید صورتحسابهای خود را نیز بهزودی پرداخت کنید. ایجاد تعادل بین عمل و اشتیاق در یک کسب و کار جدید، کار دشواری است. اولویت اول شما وقتی کسب و کاری را راه اندازی میکنید، بازده دادن است. کارآفرینان تازهکار معمولا کسب و کاری را که به آن علاقهای ندارند یا خارج از حیطهی مورد توجهشان است، شروع نمیکنند. بعد از اینکه کسب و کار را بهخوبی رشد داده و محصول را برای ارائه و کشف هدف آن بهصورت دقیق و برنامهریزی شده معرفی کردید، نیاز به تغییر دادن مسیر به سمت حیطهی مورد علاقهی خود پیدا میکنید.
جوردن شلتگن، موسس و مدیر Cave Social است؛ یک آژانس تبلیغاتی دیجیتال که به برندهای مختلف کمک میکند تا بتوانند داستان شکلگیری و نحوهی عملکرد موفقیت آمیز خود را از طریق رسانههای اجتماعی و بازاریابی محتوا برای دنیا تعریف کنند. او از تجربهی راهاندازی شرکت خود و دلیل اینکه باید پس از کمی رشد، به سمت حیطههای مورد علاقه حرکت کرد، سخن میگوید. در ادامه با داستان او همراه میشویم.
اگر به زمان راهاندازی آژانس بازاریابی محتوای خود برمیگشتم، به استقبال تمام مشتریانی میرفتم که از هر صنعت دیگری به من رو میآوردند؛ اینکار اغلب اوقات درآمد کمی برای من داشت و در عین حال نیاز به اختصاص دادن زمان زیادی داشت. در آن زمان به عملی کردن همین دو مورد نیاز بود. با رشد شرکت و بیشتر شدن مشتریان، خدمترسانی به برخی از مشتریان که سود کم در قبال دردسر زیاد داشتند را قطع کردیم. این تصمیم بسیار راحت گرفته و عملی شد. اما اخیرا با شرایط پیچیدهتری مواجه شدیم که تصمیمگیری را برای شرکت دشوار کرد.
ماه پیش شرکت را به نهاییترین مراحل برای حضور در لیست ۵۰۰ فورچون رساندیم. این لیست، لیستی از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی از نظر درآمدزایی است که سالانه تهیه میشود. اگر موفق به امضای قرارداد میشدیم، قادر می شدیم سالانه حداقل صدها هزار دلار درآمدزایی کنیم. تنها پای یک مسئله در میان بود: شرکت ما باید کاری را انجام میداد که توانایی عملی کردنش را داشت اما علاقهای به کار کردن در این حیطه نداشت. تعهد به این قرارداد از نظر مالی بسیار سودآور بود اما منجر میشد که از زمینهی کاری مورد نظر و چشم انداز نهایی خود دور شویم. من با این تصمیم موافقت نکردم. شاید دیوانگی بهنظر برسد اما نمیتوان روی کار کردن در حوزهای که به آن علاقهای ندارید قیمت گذاشت. بهخصوص زمانیکه موقعیت برای پرداختن به کاری که حقیقتا به آن عشق میورزید را داشته باشید. در واقع وقتی اوضاع اقتصادی در کاری که به آن مشغول هستید خوب باشد و نرخ رشد هم ثابت باشد، دیگر پول در خدمت علاقهمندیهای شما است و شما مجبور نیستید در خدمت آن باشید.
به دلایل زیر، بهتر است به کاری که به آن علاقهای ندارید نپردازید:
۱. کار شما بیروح و کسلکننده خواهد شد
اگر به کاری که مشغول آن هستید بی علاقه باشید، کیفیت کارتان بدون شک پایین میآید. طبق پژوهشی که در دانشگاه وارویک انجام شد، بهرهوری با علاقه داشتن به شغل به میزان ۱۲ درصد افزایش پیدا میکند. اما اگر به کارتان علاقهمند باشید، میزان بهرهوری بهسادگی افزایش پیدا میکند.
۲. سلامتی شما در معرض خطر قرار میگیرد
کسب و کار بخشی از زندگی شما است، اما همهی آن نیست. اگر به کاری مشغول هستید که از انجامش لذت نمیبرید، سطح استرستان افزایش پیدا میکند.
ثابت شده است که استرس، اثرات منفی بسیاری داشته و منجر به ابتلا به بیماریهای قلبی، افسردگی و اضطراب میشود. آرامش ذهنی و سلامت بدنی را با هیچ میزان ثروتی نمیتوان تعویض کرد.
۳. زمان برای انجام دادن کاری که حقیقتا از آن لذت میبرید را از دست خواهید داد.
با نه گفتن در برابر پرداختن به کاری که از آن لذت نمیبرید، زمان خود را برای انجام دادن کاری که حقیقتا به آن علاقهمند هستید آزاد کنید. اصل پارتو یا قانون ۸۰ به ۲۰ در اینجا کاربرد پیدا میکند. اصل پارتو میگوید ۲۰ درصد از کار کردن شخص، منجر به رخ دادن ۸۰ درصد نتیجهگیری در زندگی میشود. این میتواند در مورد مشغولیت روزانه یا دردسرهای ایجاد شده برای شما عینیت پیدا کند. اگر به شرایط فعلی خود نگاهی بیاندازید، این احتمال وجود دارد که ۲۰ درصد از کارتان، ایجاد کنندهی ۸۰ درصد از دردسرهایتان باشد.
این موارد را از زندگی خود حذف کنید؛ به این صورت، زمان بیشتری برای پرداختن به کار مورد علاقهی خود پیدا خواهید کرد.
تمایل پیدا کردن به مشتری دیگری که برای خدمت مورد دریافت خود هزینه پرداخت میکند، در زمان شروع کردن یک کار بسیار ساده است. ممکن است چشم انداز بزرگی برای شرکت خود داشته باشید و همچنین باید صورتحسابهای خود را نیز بهزودی پرداخت کنید. ایجاد تعادل بین عمل و اشتیاق در یک کسب و کار جدید، کار دشواری است. اولویت اول شما وقتی کسب و کاری را راه اندازی میکنید، بازده دادن است. کارآفرینان تازهکار معمولا کسب و کاری را که به آن علاقهای ندارند یا خارج از حیطهی مورد توجهشان است، شروع نمیکنند. بعد از اینکه کسب و کار را بهخوبی رشد داده و محصول را برای ارائه و کشف هدف آن بهصورت دقیق و برنامهریزی شده معرفی کردید، نیاز به تغییر دادن مسیر به سمت حیطهی مورد علاقهی خود پیدا میکنید.
جوردن شلتگن، موسس و مدیر Cave Social است؛ یک آژانس تبلیغاتی دیجیتال که به برندهای مختلف کمک میکند تا بتوانند داستان شکلگیری و نحوهی عملکرد موفقیت آمیز خود را از طریق رسانههای اجتماعی و بازاریابی محتوا برای دنیا تعریف کنند. او از تجربهی راهاندازی شرکت خود و دلیل اینکه باید پس از کمی رشد، به سمت حیطههای مورد علاقه حرکت کرد، سخن میگوید. در ادامه با داستان او همراه میشویم.
اگر به زمان راهاندازی آژانس بازاریابی محتوای خود برمیگشتم، به استقبال تمام مشتریانی میرفتم که از هر صنعت دیگری به من رو میآوردند؛ اینکار اغلب اوقات درآمد کمی برای من داشت و در عین حال نیاز به اختصاص دادن زمان زیادی داشت. در آن زمان به عملی کردن همین دو مورد نیاز بود. با رشد شرکت و بیشتر شدن مشتریان، خدمترسانی به برخی از مشتریان که سود کم در قبال دردسر زیاد داشتند را قطع کردیم. این تصمیم بسیار راحت گرفته و عملی شد. اما اخیرا با شرایط پیچیدهتری مواجه شدیم که تصمیمگیری را برای شرکت دشوار کرد.
ماه پیش شرکت را به نهاییترین مراحل برای حضور در لیست ۵۰۰ فورچون رساندیم. این لیست، لیستی از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی از نظر درآمدزایی است که سالانه تهیه میشود. اگر موفق به امضای قرارداد میشدیم، قادر می شدیم سالانه حداقل صدها هزار دلار درآمدزایی کنیم. تنها پای یک مسئله در میان بود: شرکت ما باید کاری را انجام میداد که توانایی عملی کردنش را داشت اما علاقهای به کار کردن در این حیطه نداشت. تعهد به این قرارداد از نظر مالی بسیار سودآور بود اما منجر میشد که از زمینهی کاری مورد نظر و چشم انداز نهایی خود دور شویم. من با این تصمیم موافقت نکردم. شاید دیوانگی بهنظر برسد اما نمیتوان روی کار کردن در حوزهای که به آن علاقهای ندارید قیمت گذاشت. بهخصوص زمانیکه موقعیت برای پرداختن به کاری که حقیقتا به آن عشق میورزید را داشته باشید. در واقع وقتی اوضاع اقتصادی در کاری که به آن مشغول هستید خوب باشد و نرخ رشد هم ثابت باشد، دیگر پول در خدمت علاقهمندیهای شما است و شما مجبور نیستید در خدمت آن باشید.
به دلایل زیر، بهتر است به کاری که به آن علاقهای ندارید نپردازید:
۱. کار شما بیروح و کسلکننده خواهد شد
اگر به کاری که مشغول آن هستید بی علاقه باشید، کیفیت کارتان بدون شک پایین میآید. طبق پژوهشی که در دانشگاه وارویک انجام شد، بهرهوری با علاقه داشتن به شغل به میزان ۱۲ درصد افزایش پیدا میکند. اما اگر به کارتان علاقهمند باشید، میزان بهرهوری بهسادگی افزایش پیدا میکند.
۲. سلامتی شما در معرض خطر قرار میگیرد
کسب و کار بخشی از زندگی شما است، اما همهی آن نیست. اگر به کاری مشغول هستید که از انجامش لذت نمیبرید، سطح استرستان افزایش پیدا میکند.
ثابت شده است که استرس، اثرات منفی بسیاری داشته و منجر به ابتلا به بیماریهای قلبی، افسردگی و اضطراب میشود. آرامش ذهنی و سلامت بدنی را با هیچ میزان ثروتی نمیتوان تعویض کرد.
۳. زمان برای انجام دادن کاری که حقیقتا از آن لذت میبرید را از دست خواهید داد.
با نه گفتن در برابر پرداختن به کاری که از آن لذت نمیبرید، زمان خود را برای انجام دادن کاری که حقیقتا به آن علاقهمند هستید آزاد کنید. اصل پارتو یا قانون ۸۰ به ۲۰ در اینجا کاربرد پیدا میکند. اصل پارتو میگوید ۲۰ درصد از کار کردن شخص، منجر به رخ دادن ۸۰ درصد نتیجهگیری در زندگی میشود. این میتواند در مورد مشغولیت روزانه یا دردسرهای ایجاد شده برای شما عینیت پیدا کند. اگر به شرایط فعلی خود نگاهی بیاندازید، این احتمال وجود دارد که ۲۰ درصد از کارتان، ایجاد کنندهی ۸۰ درصد از دردسرهایتان باشد.
این موارد را از زندگی خود حذف کنید؛ به این صورت، زمان بیشتری برای پرداختن به کار مورد علاقهی خود پیدا خواهید کرد.