۹۶/۹/۲۶، ۰۵:۰۲ صبح
یکی از سوالهایی که از شرکتها میتوان پرسید این است که آنها چگونه منابع نوآوری خود را مدیریت میکنند. آیا باید روی یک ایده ثابت اما با احتمال دستیابی به موفقیت سرمایه گذاری کنند؟ یا باید روی بهبود محصولاتی که دارند و میدانند که مورد نیاز و مورد پسند مشتریان است تمرکز کنند؟ یا شاید باید با محصولات فعلیشان در یک بازار دیگر نفوذ کنند؟
این سوال مهمی است. استیو بلانک (Steve Blank)، کارآفرین و سرمایه گذار موفق سیلیکونولی در مقالهای که در نشریه کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review) منتشر شد با اشاره به این موضوع گفت مشکلات جنرال الکتریک از تمرکز بیش از اندازه به «فرصتهای متفرقه» ناشی میشود.
خوشبختانه یک قاعده سرانگشتی وجود دارد که به آن قانون ۷۰-۲۰-۱۰ گفته میشود. بسیاری منشا اولیه این قانون را کتاب کیمیاگری رشد (The Alchemy of Growth) که ۱۵ سال قبل منتشر شد، میدانند و برخی دیگر قدمت این قانون را در حدود سالهای ۱۹۵۰ تخمین میزنند. در هر صورت، سازمانهای بسیاری، از جمله گوگل، این قانون را برای سرمایه گذاری فوق العاده میدانند و بر این باورند که یادگیری و اعمال آن در کسب و کار بسیار ساده است.
۷۰٪ - نوآوری پایدار
نوآوریهای پایدار توسعههایی هستند که به محصولات و خدمات فعلی سازمان و همراستا با استراتژیهای جاری، تعلق میگیرند. چنین نوآوریهایی را گاهی به استهزا با نام «نوآوری افزایشی» نیز میخوانند و در مقایسه با نوآوری «ساختارشکنانه» یا «رادیکال» شدت کمتری دارند؛ اما در نهایت به نظر میرسد که هیجان انگیزترند و در بطن هر تلاش نیرومند برای نوآوری قرار دارند.
حقیقت این است که نوآوریهای پایدار بیشترین ارزش را برای شرکت به وجود میآورند. برای آنکه به درک بهتری از این موضوع دریابید به قانون مور (Moore's Law) بیاندیشید. قانون مور که نخستین بار توسط گوردون مور، از بنیانگذاران شرکت اینتل، در سال ۱۹۶۵ ارائه شد بیان میکند که «تعداد ترانزیستورهای روی یک تراشه با مساحت ثابت هر دو سال، به طور تقریبی دو برابر میشود.» ممکن است چنین پیشرفتی در نسل جدید تراشههای کامپیوتری چندان هیجان انگیز به نظر نرسد اما اگر به پیشرفت آنها در طی ۵۰ سال گذشته نگاهی بیاندازیم میبینیم که آنچه به انقلاب دیجیتال منتهی شده همین نوآوریهای پایدار بوده که در نهایت یک نوآوری «رادیکال» را میسر کرده است.
یکی دیگر از جنبههای مثبت نوآوری پایدار این است که آنها به خوبی با فرآیندها و مشتریان فعلی سازگار میشوند و هزینه تغییر زیرساخت و سازگاری را کاهش میدهد. به همین دلیل است که حتی شرکتهای بزرگ و نوآوری همچون گوگل و اپل نیز ، بیشتر سرمایه خود را صرف بهبود محصولات فعلیشان میکنند. بیشترین منابع - حدود ۷۰٪ - باید صرف نوآوریهای پایدار شود.
۲۰٪ - بررسی فرصتهای مجاور
هر کسب و کاری، بدون در نظر گرفتن میزان موفقیت آن، در نهایت راه زوال را در پیش خواهد گرفت. شما ممکن است موفقترین تولید کننده یک محصول کم مشتری - مثلا شلاق - باشید و همچنان به اندازه کافی درآمد به دست نیاورید. تنها یک دلیل ساده برای این مساله وجود دارد: بازار این محصول بزرگ نیست و مشتریان زیادی برای آن وجود ندارد.
همیشه لازم است که بازارها و تواناییهای مجاور را نیز بررسی کنید. آمازون با کاوش در دسته بندی سایر محصولات - بجز کتاب - توانست کسب و کار خود را گسترش دهد و تولید کنندههای خودرو این روزها میلیارها دلار در تکنولوژی خودروهای الکترونیکی سرمایه گذاری میکنند تا بتوانند با دنیای بعد از کربن - خودروهای سوخت کربنی - رقابت کنند.
متاسفانه، فرصتهای مجاور بسیار مخاطره انگیزتر از نوآوریهای پایدار است. مثلا آمازون در زمینه اسپیکرهای هوشمند اکو بسیار موفق عمل کرد اما در بخش تلفنهای هوشمند فایر (fire) به طور کامل شکست خورد. بنابراین کاری نکنید که آینده مشتریها و تکنولوژیهایی که در حال حاضر به خوبی ظاهر شده و بسیار موفقیت آمیز بوده را به خطر بیاندازید.
۱۰٪ - ساخت یک پارادایم تازه
در صد سال گذشته، شرکت IBM در زمینههای مختلفی از جمله ماشینهای مرتب سازی خطی، ابر کامپیوترها، کامپیوترهای شخصی، خدمات IT و غیره سرآمد بوده است و البته لازم به یادآوری است که هر یک از این تکنولوژیها پس از حدود ۲۰ سال از صحنه به در شده و جای خود را به فناوریهای تازه دادهاند. با این وجود شرکت IBM همچنان یکی از ارزشمندترین شرکتهای دنیا است که در زمینه توسعه و ارتقا تکنولوژی فعالیت میکند. امروزه این شرکت، با توجه به افول تکنولوژیهای پیشین، فعالیت عمدهای در زمینه فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی و تراشههای نئوفورمیک دارد.
البته، ساخت محصولی که از نظر زیربنایی کاملا تازه باشد بسیار نظری است و به همین دلیل باید در زمینه سرمایه گذاری آن محتاط عمل کرد و نباید بودجه تحقیقات زیادی را به آن اختصاص داد. به همین دلیل است که سازمانها و شرکتها معمولا بخش عمده سرمایه خود را به نوآوریهای پایدار اختصاص میدهند.
تغذیه خط لوله (پایپلاین)
مهمترین چیزی که باید درباره قانون ۷۰-۲۰-۱۰ به خاطر سپرد این است که این قانون یک قاعده سرانگشتی است و نه یک قانون فیزیکی. پس سعی نکنید با چسبیدن به حسابها و نسبتهای دقیق خودتان را به دردسر بیاندازید اما در عین حال به خاطر بسپارید که باید آگاهانه و خردمندانه سرمایه گذاری کنید.
در بسیاری از شرکتها و سازمانها، سرمایه گذاری حداقل ۱۰ درصدی در زمینه تکنولوژیها و تجارتهای تازه، به طور چشمگیری نادیده گرفته میشود. زیرا معمولا مشاهده پیشرفت در زمینه محصولات موجود و خدمات فعلی آسانتر از تصویر سازی درباره یک ایده کاملا تازه است.
اما این اشتباه را تکرار نکنید، نوآوری نیازمند کاوش و تحقیق است و اگر برای گسترده کردن مرزهای کار و محصول خود تلاش نکنید، توانایی شما برای رقابت در طولانی مدت تحلیل خواهد رفت. پس از متخصصین دعوت کنید تا به محل کار شما بیایند و به قطب تولید شما بپیوندند، در کنفرانسهای بیرون از صنعت خود شرکت کنید و با لابراتورهای ملی و سازمانهای دولتی در تماس باشید.
به طور قاطع میتوان گفت که هر کسب و کاری نیاز دارد تا خط لوله تولید خود را به طور مدام با ایدههای تازه به روز رسانی کند چرا که اگر چنین نباشد به زودی رو به زوال خواهد گذاشت.
این سوال مهمی است. استیو بلانک (Steve Blank)، کارآفرین و سرمایه گذار موفق سیلیکونولی در مقالهای که در نشریه کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review) منتشر شد با اشاره به این موضوع گفت مشکلات جنرال الکتریک از تمرکز بیش از اندازه به «فرصتهای متفرقه» ناشی میشود.
خوشبختانه یک قاعده سرانگشتی وجود دارد که به آن قانون ۷۰-۲۰-۱۰ گفته میشود. بسیاری منشا اولیه این قانون را کتاب کیمیاگری رشد (The Alchemy of Growth) که ۱۵ سال قبل منتشر شد، میدانند و برخی دیگر قدمت این قانون را در حدود سالهای ۱۹۵۰ تخمین میزنند. در هر صورت، سازمانهای بسیاری، از جمله گوگل، این قانون را برای سرمایه گذاری فوق العاده میدانند و بر این باورند که یادگیری و اعمال آن در کسب و کار بسیار ساده است.
۷۰٪ - نوآوری پایدار
نوآوریهای پایدار توسعههایی هستند که به محصولات و خدمات فعلی سازمان و همراستا با استراتژیهای جاری، تعلق میگیرند. چنین نوآوریهایی را گاهی به استهزا با نام «نوآوری افزایشی» نیز میخوانند و در مقایسه با نوآوری «ساختارشکنانه» یا «رادیکال» شدت کمتری دارند؛ اما در نهایت به نظر میرسد که هیجان انگیزترند و در بطن هر تلاش نیرومند برای نوآوری قرار دارند.
حقیقت این است که نوآوریهای پایدار بیشترین ارزش را برای شرکت به وجود میآورند. برای آنکه به درک بهتری از این موضوع دریابید به قانون مور (Moore's Law) بیاندیشید. قانون مور که نخستین بار توسط گوردون مور، از بنیانگذاران شرکت اینتل، در سال ۱۹۶۵ ارائه شد بیان میکند که «تعداد ترانزیستورهای روی یک تراشه با مساحت ثابت هر دو سال، به طور تقریبی دو برابر میشود.» ممکن است چنین پیشرفتی در نسل جدید تراشههای کامپیوتری چندان هیجان انگیز به نظر نرسد اما اگر به پیشرفت آنها در طی ۵۰ سال گذشته نگاهی بیاندازیم میبینیم که آنچه به انقلاب دیجیتال منتهی شده همین نوآوریهای پایدار بوده که در نهایت یک نوآوری «رادیکال» را میسر کرده است.
یکی دیگر از جنبههای مثبت نوآوری پایدار این است که آنها به خوبی با فرآیندها و مشتریان فعلی سازگار میشوند و هزینه تغییر زیرساخت و سازگاری را کاهش میدهد. به همین دلیل است که حتی شرکتهای بزرگ و نوآوری همچون گوگل و اپل نیز ، بیشتر سرمایه خود را صرف بهبود محصولات فعلیشان میکنند. بیشترین منابع - حدود ۷۰٪ - باید صرف نوآوریهای پایدار شود.
۲۰٪ - بررسی فرصتهای مجاور
هر کسب و کاری، بدون در نظر گرفتن میزان موفقیت آن، در نهایت راه زوال را در پیش خواهد گرفت. شما ممکن است موفقترین تولید کننده یک محصول کم مشتری - مثلا شلاق - باشید و همچنان به اندازه کافی درآمد به دست نیاورید. تنها یک دلیل ساده برای این مساله وجود دارد: بازار این محصول بزرگ نیست و مشتریان زیادی برای آن وجود ندارد.
همیشه لازم است که بازارها و تواناییهای مجاور را نیز بررسی کنید. آمازون با کاوش در دسته بندی سایر محصولات - بجز کتاب - توانست کسب و کار خود را گسترش دهد و تولید کنندههای خودرو این روزها میلیارها دلار در تکنولوژی خودروهای الکترونیکی سرمایه گذاری میکنند تا بتوانند با دنیای بعد از کربن - خودروهای سوخت کربنی - رقابت کنند.
متاسفانه، فرصتهای مجاور بسیار مخاطره انگیزتر از نوآوریهای پایدار است. مثلا آمازون در زمینه اسپیکرهای هوشمند اکو بسیار موفق عمل کرد اما در بخش تلفنهای هوشمند فایر (fire) به طور کامل شکست خورد. بنابراین کاری نکنید که آینده مشتریها و تکنولوژیهایی که در حال حاضر به خوبی ظاهر شده و بسیار موفقیت آمیز بوده را به خطر بیاندازید.
۱۰٪ - ساخت یک پارادایم تازه
در صد سال گذشته، شرکت IBM در زمینههای مختلفی از جمله ماشینهای مرتب سازی خطی، ابر کامپیوترها، کامپیوترهای شخصی، خدمات IT و غیره سرآمد بوده است و البته لازم به یادآوری است که هر یک از این تکنولوژیها پس از حدود ۲۰ سال از صحنه به در شده و جای خود را به فناوریهای تازه دادهاند. با این وجود شرکت IBM همچنان یکی از ارزشمندترین شرکتهای دنیا است که در زمینه توسعه و ارتقا تکنولوژی فعالیت میکند. امروزه این شرکت، با توجه به افول تکنولوژیهای پیشین، فعالیت عمدهای در زمینه فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی و تراشههای نئوفورمیک دارد.
البته، ساخت محصولی که از نظر زیربنایی کاملا تازه باشد بسیار نظری است و به همین دلیل باید در زمینه سرمایه گذاری آن محتاط عمل کرد و نباید بودجه تحقیقات زیادی را به آن اختصاص داد. به همین دلیل است که سازمانها و شرکتها معمولا بخش عمده سرمایه خود را به نوآوریهای پایدار اختصاص میدهند.
تغذیه خط لوله (پایپلاین)
مهمترین چیزی که باید درباره قانون ۷۰-۲۰-۱۰ به خاطر سپرد این است که این قانون یک قاعده سرانگشتی است و نه یک قانون فیزیکی. پس سعی نکنید با چسبیدن به حسابها و نسبتهای دقیق خودتان را به دردسر بیاندازید اما در عین حال به خاطر بسپارید که باید آگاهانه و خردمندانه سرمایه گذاری کنید.
در بسیاری از شرکتها و سازمانها، سرمایه گذاری حداقل ۱۰ درصدی در زمینه تکنولوژیها و تجارتهای تازه، به طور چشمگیری نادیده گرفته میشود. زیرا معمولا مشاهده پیشرفت در زمینه محصولات موجود و خدمات فعلی آسانتر از تصویر سازی درباره یک ایده کاملا تازه است.
اما این اشتباه را تکرار نکنید، نوآوری نیازمند کاوش و تحقیق است و اگر برای گسترده کردن مرزهای کار و محصول خود تلاش نکنید، توانایی شما برای رقابت در طولانی مدت تحلیل خواهد رفت. پس از متخصصین دعوت کنید تا به محل کار شما بیایند و به قطب تولید شما بپیوندند، در کنفرانسهای بیرون از صنعت خود شرکت کنید و با لابراتورهای ملی و سازمانهای دولتی در تماس باشید.
به طور قاطع میتوان گفت که هر کسب و کاری نیاز دارد تا خط لوله تولید خود را به طور مدام با ایدههای تازه به روز رسانی کند چرا که اگر چنین نباشد به زودی رو به زوال خواهد گذاشت.