باشگاه کاربران روماک

نسخه‌ی کامل: انجام فعالیت های خیریه برای پیشرفت شرکت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
تقویت فرهنگ مبتنی بر اعطا کردن و دریافت ثمره متناسب با آن در یک شرکت می‌تواند در نهایت به تقویت خود آن کسب‌وکار منتهی شود.
جاستین گری، کارآفرین و مشاور کسب و کار در مقاله‌ی اخیر خود در مجله‌ی INC،در مورد مزایای فعالیت‌های انسان‌دوستانه برای شرکت‌ها نوشته است: امروزه توسعه و به‌کار‌گیری خیریه در دنیای کسب‌وکار تبدیل به یک گرایش عمومی شده است. در واقع این کار همانند مسابقه‌ای برای شناساندن شرکت‌های ناشناس به مردم در زمان خاص است. من بعید می‌دانم کسی اعطا کردن را ایده بدی بداند. اما وقتی شما بدون تفکر قبلی و ذهنیتی قوی این کار را انجام دهید، تأثیر آن به‌شدت کم خواهد بود. اگر بخواهیم به‌طور خلاصه بگوییم، اعطا کردن کار راحتی است؛ ولی به حداکثر رساندن تأثیر این بخشش، کار بسیار سختی است. آیا اینکه کارمندان را تشویق کنیم به یک بچه عروسکی هدیه بدهند یا برای او غذا فراهم کنند، به‌تنهایی کافی است یا اینکه نیازمند استراتژی‌های خاص خودش است؟ آیا اعطا کردن، استراتژی منحصربه فرد خودش را دارد؟

عمل اعطا کردن، جدای از اینکه به مردم محتاج کمک می‌کند، می‌تواند تأثیر زیادی روی نام و نشان شرکت شما بگذارد. این کار هم مانند هر کار دیگری نیاز دارد قبل از پیاده‌سازی در موردش فکر شود. باید از قبل تصمیم گرفته شود که شرکت شما چرا و به چه هدفی باید آن کار را انجام دهد. ما در این مقاله قصد داریم به نکاتی بپردازیم که می‌توانند تأثیرات این عمل را به حداکثر برسانند.

برای شیوه حمایتی خود، فرهنگ‌سازی کنید
من سال‌ها است که از کارکنانم می‌خواهم در مورد اینکه ما چه مواردی را می‌توانیم به مردم بدهیم، نظر بدهند. این استراتژی من به‌خوبی جواب داده است و ما در جمع‌آوری کمک موفق عمل کرده‌ایم و توانسته‌ایم با کمک کارمندان مشتاق در این زمینه، سرمایه جذب کنیم. اما همیشه همه‌ی افراد در این کار شرکت نمی‌کنند و سهیم نمی‌شوند. معمولا کمتر از ۵۰ درصد از تیم ما با یک روش و ایده موافقت می‌کنند و در آن شرکت می‌کنند. از آنجایی که ما در مورد کاری که می‌خواهیم بکنیم، رأی‌گیری و نظرخواهی می‌کنیم، معمولا به سراغ مسائلی می‌رویم که اکثریت به آن اهمیت می‌دهند. اما با این حال تنها یک یا دو نفر هستند که مشتاقانه و دلسوزانه برای هدف ما کار می‌کنند.
یکی از اعضای تیم ما دختری دارد که مبتلا به اوتیسم است. او اخیرا در کانال Slack شرکت ما پیغامی گذاشت و گفت می‌خواهد به ما در جمع‌آوری کمک برای بیماری اوتیسم کمک کند. او در این کانال لینکی قرار داد که تصاویر، جزئیات و ویدیوهایی از دخترش را نشان می‌داد.

تنها در عرض ۲۴ ساعت تقریبا همه‌ی افراد تیم ما در کمک‌رسانی به این دختر سنگ تمام گذاشتند و این کار ما تا به الان، موفق‌ترین تجربه در این زمینه بوده است. من وقتی به این مثال بیشتر دقت می‌کنم نکاتی به ذهنم می‌ٰرسد. ما با جمع‌آوری خیریه صرفا از طریق شرکت، عنصر انسانی خیریه را حذف می‌کنیم؛ عنصری که بسیار برای این کار مهم و تأثیرگذار است. ما باید به جای این کار، شرکت را به‌عنوان یک میانجی میان نیازمند و اعطاکننده قرار دهیم و فرهنگ اعطا کردن را گسترش دهیم تا هرکس که احساس نیاز کرد با ارائه درخواست به شرکت، کمک‌ها را به سمت خودش جذب کند؛ همچنین ایجاد کانال‌های ارتباطی و پرورش محیطی برای تبادل ارتباط میان نیازمندان و اعطاکنندگان جای بسیار امنی برای گسترش فرهنگ بخشش و کمک‌رسانی است.
اگر شما هم با شرکت کردن گسترده‌ی افراد شرکتتان در تلاش‌ برای خیریه مشکلاتی داشته‌اید، به شما پیشنهاد می‌کنم به جای این کار، سعی کنید بستری طبیعی‌تر برای تبادل ایده فراهم کنید. وقتی جریان ایده‌ها، جریان آزادی باشد، این ایده‌ها می‌توانند به تمام قسمت‌های شرکت نفوذ کنند و روند تصمیم‌گیری را متمرکز کنند. این کار باعث می‌شود تیم‌ها بیشتر با کارشان رابطه برقرار کنند و قوی‌تر شوند.

ارتقای تجارب کاربران به‌عنوان یک کلید برای موفقیت
خواه ناخواه همه‌ی ما مشغله‌های گوناگونی داریم. این مشغله‌ها باعث می‌شود که بسیاری موارد از دید ما دور بمانند. مسلما چیزی که از دید دور بماند در ذهن نخواهد بود؛ حتی اگر دلیل موجهی برای آن وجود داشته باشد. سعی کنید در برنامه‌ریزی هیچ موردی را از قلم نیندازید. تجربه‌ی ‌کاربری به‌عنوان یک عامل در بازاریابی، یکی از بخش‌های مهم است؛ اما برای من جای تعجب است که ما معمولا وقتی در حال خلق ابتکار عمل داخلی هستیم از نکاتی کلیدی غافل می‌شویم.

ما معمولا در جمع‌آوری لباس و غذا شرکت می‌کردیم، ولی اگر تغییر کوچکی ایجاد می‌کردیم تأثیر کارمان خیلی بیشتر می‌شد. به جای اینکه کارکنان را به سمت سایت‌های اهدا بکشانیم، این سایت‌ها را به اداره‌ی خودمان آوردیم. به‌عنوان مثال، وقتی قصد داشتیم به آفریقایی‌ها لباس مخصوصا تی‌شرت اهدا کنیم و برای آن‌ها کمک جمع‌آوری کنیم، از سازمان درخواست کردیم دو عدد صندوق اهدا به اداره ما بیاورد. در عرض کمتر از یک هفته، بیش از ۵۰۰ لباس جمع‌آوری شد. تنها دلیل این امر این بود که ما کار را ساده کردیم. وقتی شما در برنامه‌ریزی خود کارها را برای مردم و کاربران آسان‌تر کنید، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.

شاید بپرسیم چه سودی برای من دارد؟
اگر بخواهیم روراست باشیم باید بگوییم که همه در مورد منفعت این کار فکر می‌کنند. اگر بخواهیم کارکنان تیم بهترین عملکرد خودشان را داشته باشند، باید به آن‌ها تضمین دهیم که این کار به نفع آن‌ها است و اینگونه به آن‌ها انگیزه دهیم.
کارکنانی که دل به کار نمی‌دهند و انگیزه‌ای برای انجام کار ندارند، غیر از هزینه، چیزی برای شما نخواهند داشت. مطالعات نشان داده است که وقتی به اهداکننده، هدیه‌ای در پاسخ برمی‌گردانید، او از نظر ذهنی خوشحال می‌شود و بیشتر به کارش وفادار و پایبند باقی می‌ماند. نیروی کاری را تصور کنید که احساس خوبی در مورد خودشان دارند و ظرفیت ذهنی آن‌ها فوق‌العاده است. چنین نیروی کاری چرخه‌ی بهره‌وری را بهبود می‌بخشد.

نکته‌ی کلیدی من خیلی ساده است: اگر تنها به بررسی و قضاوت اعمال بشردوستانه خود از طریق یک مقیاس خاص مثل رقم پول جمع‌آوری شده یا درصد شرکت کردن افراد، بپردازیم، دیگر به نتیجه‌ی دلخواه خود نخواهیم رسید. نکته‌ی حائز اهمیت این است که ما باید فرهنگ نوع‌دوستی را تقویت کنیم و برای این کار باید یک احساس همدلی در تیم به وجود بیاوریم. شما باید به اعضای تیم خود نشان دهید که به آن‌ها اهمیت می‌دهید، حرف‌های آن‌ها برای شما مهم است و از آن‌ها یاد می‌گیرید. اینگونه است می‌توانید به موفقیت برسید.