۹۶/۸/۱۹، ۰۸:۳۰ عصر
توانمندسازی و انگیزهدهی به کارمندان از وظایف اصلی مدیران است. بیانگیزگی کارکنان مجموعه را در باتلاق رکود گرفتار میکند. متأسفانه اکثر مدیران اهمیتی به این موضوع نمیدهند.
تقویت انگیزهی کارمندان به آنها کمک میکند که همیشه خودکفا و خودآموز باشند. چنین سیاستی در نهایت باعث خلق فضای مستعد خواهد شد و نتایج خارقالعادهای رقم خواهد زد.
تشکیل تیمی قوی کار چندان سختی نیست؛ اما اغلب مدیران به وسیلهی اشتباهات زیر، روحیهی کارکنان را نابود میکنند.
دخالت بیش از حد
وقتی برای تقویت افراد مسئولیتی به آنها محول میکنید، باید به آنها اجازه بدهید که به سلیقه و روشی که خودشان ترجیح میدهند عمل کنند. به مدیران میانی باید اطمینان داده شود که درصورت مواجهه با هر مشکلی میتوانند از دیگران کمک بخواهند و این کار باعث خدشهدار شدن اعتماد ما به تواناییهای آنان نخواهد شد.
متأسفانه اغلب مدیران بیش از اندازه در جزئیات دخالت میکنند. آنها مسئولیتهای سازنده را به اعضای تیم محول میکنند؛ اما تمایلی به واگذاری اختیارات ندارند. همواره افراد را تحت نظر میگیرند و در روند انجام امور دخالت میکنند. با دخالتهای بیجا در واقع اختیار عمل کارکنان را سلب میکنیم که سرانجام باعث تضعیف آنها میشود و ناامیدی و بیانگیزگی به ارمغان میآورد.
سرزنش
چیزی بدتر از سرزنش بیجا، به توانمندسازی تیم ضربه نمیزند. نمیتوان ادعای اعطای اختیار عمل به تیم داشت ولی با کوچکترین اشتباه آنها را به سختی جریمه کرد. مدیران باید از مسئولیت حمایتگری خود آگاه باشند و در برابر اشتباهات بهعنوان روندی از رشد، انعطاف نشان دهند. البته منظور این نیست که چشم خود را به عملکرد ضعیف ببندند، بلکه باید درک کنند که اشتباه، بهخصوص در وظایف سنگین اجتنابناپذیر است. اگر بیش از اندازه از تیم انتقاد شود، در نهایت تصمیمگیرنده یک نفر خواهد بود و از خلاقیت و ابتکار عمل دیگران استفادهای به عمل نخواهد آمد.
گوردون ترگولد، مشاور مدیریت منابع انسانی میگوید: «من زمانی برای رئیسی کار میکردم که کوچکترین اشتباهات را به باد انتقاد میگرفت و پس از آن افسوس میخورد که چرا کسی حتی برای پذیرفتن مسئولیتهای کوچک نیز داوطلب نمیشود. متأسفانه او کاملا به این مسئله بیتوجه بود که به دست خود چنین وضعیت ناخوشایندی را رقم زده است. با سرزنش بیجای افراد، آنها تمایلشان به پیشرفت را از دست خواهند داد و اهمیتی به ابتکار عمل نخواهند داد که در نهایت موجب رکود مجموعه خواهد شد.»
عدم اعطای پاداش
وقتی افراد در وظایف محوله موفقیت فوقالعادهای کسب میکنند، باید به خاطر منافعی که برای شرکت کسب کردهاند، مورد تقدیر قرار بگیرند. با این کار لبخند و شادی بر چهرهی آنها خواهیم نشاند که باعث خواهد شد افراد مستعد دیگری برای پیوستن به مجموعه ابراز علاقه کنند. وقتی ادعای اشتراک منافع داشته باشیم ولی در عمل اعطای پاداشی صورت نگیرد، انگیزهی کارکنان به سرعت نابود خواهد شد و دیگر شاهد چنین دستاوردهایی نخواهیم بود. البته مضرات این مورد به بدی سرزنش نیست؛ اما تأثیرات قابل توجهی دارد.
برای ایجاد محیط قابل رشد باید به افراد آزادی عمل بدهید. انعطاف پذیر باشید و نقش حمایتی خود را فراموش نکنید و برای ابتکار عمل پاداش شایستهای در نظر بگیرید.
تقویت انگیزهی کارمندان به آنها کمک میکند که همیشه خودکفا و خودآموز باشند. چنین سیاستی در نهایت باعث خلق فضای مستعد خواهد شد و نتایج خارقالعادهای رقم خواهد زد.
تشکیل تیمی قوی کار چندان سختی نیست؛ اما اغلب مدیران به وسیلهی اشتباهات زیر، روحیهی کارکنان را نابود میکنند.
دخالت بیش از حد
وقتی برای تقویت افراد مسئولیتی به آنها محول میکنید، باید به آنها اجازه بدهید که به سلیقه و روشی که خودشان ترجیح میدهند عمل کنند. به مدیران میانی باید اطمینان داده شود که درصورت مواجهه با هر مشکلی میتوانند از دیگران کمک بخواهند و این کار باعث خدشهدار شدن اعتماد ما به تواناییهای آنان نخواهد شد.
متأسفانه اغلب مدیران بیش از اندازه در جزئیات دخالت میکنند. آنها مسئولیتهای سازنده را به اعضای تیم محول میکنند؛ اما تمایلی به واگذاری اختیارات ندارند. همواره افراد را تحت نظر میگیرند و در روند انجام امور دخالت میکنند. با دخالتهای بیجا در واقع اختیار عمل کارکنان را سلب میکنیم که سرانجام باعث تضعیف آنها میشود و ناامیدی و بیانگیزگی به ارمغان میآورد.
سرزنش
چیزی بدتر از سرزنش بیجا، به توانمندسازی تیم ضربه نمیزند. نمیتوان ادعای اعطای اختیار عمل به تیم داشت ولی با کوچکترین اشتباه آنها را به سختی جریمه کرد. مدیران باید از مسئولیت حمایتگری خود آگاه باشند و در برابر اشتباهات بهعنوان روندی از رشد، انعطاف نشان دهند. البته منظور این نیست که چشم خود را به عملکرد ضعیف ببندند، بلکه باید درک کنند که اشتباه، بهخصوص در وظایف سنگین اجتنابناپذیر است. اگر بیش از اندازه از تیم انتقاد شود، در نهایت تصمیمگیرنده یک نفر خواهد بود و از خلاقیت و ابتکار عمل دیگران استفادهای به عمل نخواهد آمد.
گوردون ترگولد، مشاور مدیریت منابع انسانی میگوید: «من زمانی برای رئیسی کار میکردم که کوچکترین اشتباهات را به باد انتقاد میگرفت و پس از آن افسوس میخورد که چرا کسی حتی برای پذیرفتن مسئولیتهای کوچک نیز داوطلب نمیشود. متأسفانه او کاملا به این مسئله بیتوجه بود که به دست خود چنین وضعیت ناخوشایندی را رقم زده است. با سرزنش بیجای افراد، آنها تمایلشان به پیشرفت را از دست خواهند داد و اهمیتی به ابتکار عمل نخواهند داد که در نهایت موجب رکود مجموعه خواهد شد.»
عدم اعطای پاداش
وقتی افراد در وظایف محوله موفقیت فوقالعادهای کسب میکنند، باید به خاطر منافعی که برای شرکت کسب کردهاند، مورد تقدیر قرار بگیرند. با این کار لبخند و شادی بر چهرهی آنها خواهیم نشاند که باعث خواهد شد افراد مستعد دیگری برای پیوستن به مجموعه ابراز علاقه کنند. وقتی ادعای اشتراک منافع داشته باشیم ولی در عمل اعطای پاداشی صورت نگیرد، انگیزهی کارکنان به سرعت نابود خواهد شد و دیگر شاهد چنین دستاوردهایی نخواهیم بود. البته مضرات این مورد به بدی سرزنش نیست؛ اما تأثیرات قابل توجهی دارد.
برای ایجاد محیط قابل رشد باید به افراد آزادی عمل بدهید. انعطاف پذیر باشید و نقش حمایتی خود را فراموش نکنید و برای ابتکار عمل پاداش شایستهای در نظر بگیرید.