۹۶/۸/۹، ۰۵:۴۴ صبح
اقتدار و ابهت، اصلی جداییناپذیر از مدیریت موفق است و افراد مهربان و دلنازک نمیتوانند در این حوزه پیشرفت قابل توجهی داشته باشند.
رهبران برای داشتن رابطهی ایدهآل با افراد زیردست باید منشی مقتدرانه به همراه مقداری چاشنی مهربانی داشته باشند. یک رهبر مهربان با زیردستانش رابطهی دوستانهای تشکیل میدهد که باعث میشود هر دو از بودن با همدیگر لذت ببرند. نتیجهی این فضای دوستانه، طراوت محیط کار و بهبود روحیهی کارکنان است. اما رهبر مقتدر با ایجاد فضای سلسله مراتبی، انضباط و فرمانپذیری بیشتری برای تحقق اهداف سازمان ایجاد میکند. برای موفقیت در مدیریت هر دوی این روابط لازم است.
متأسفانه اقتدار و مهربانی در یک جا با هم جمع نمیشوند. مهربانی با کارمندان از ابهت شما میکاهد و دستور دادن به زیر دستان صمیمیت را از بین میبرد. حال که دانستیم نمیتوان هر دو منش را با دنبال کرد، کدام یک مهمتر است؟
اقتدار یک ضرورت است
شما باید بهعنوان یک رهبر بتوانید ضرورت اقتدار را درک کنید. این الزام برای کارمندان میتواند بهصورت اجباری یا اختیاری باشد. برای مثال اغلب کارمندان به دلیل ترس از اخراج شدن از دستورات شما اطاعت میکنند. اما شاید عدهی دیگری از کارمندان ابهت رهبری شما را میستایند و با کمال میل از دستورات شما اطلاعت میکنند تا شخصیتی مانند شما کسب کنند.
بدون توجه به نوع التزام، ابهت یک ضرورت اساسی برای رهبران است. اگر کارمندان برای شما احترام قائل نباشند، احتمالا دستورات را پشت گوش خواهند انداخت یا اینکه کنترل آنها از دستتان خارج خواهد شد. نتیجه میگیریم که به دلایل ذکرشده، ابهت مهمتر از محبت است.
مشکلات مهربانی با کارمندان
شاید در ذهنتان ضربالمثل معروف «با محبت خارها گل میشود» را مرور میکنید؛ ولی مهربانی و محبت به کارمندان چه تناقضی با مدیریت دارد؟
۱- ارزشهای کمرنگشده
در بیشتر موارد مهربانی کارفرما باعث میشود اقتدار کمتری داشته باشد. روابط دوستانهی رئیس با کارمندان او را در حد یک کارمند و همتا با آنان تنزل میدهد. درست است که در شرایط اجتماعی عادی همتا تلقی شدن میتواند اعتماد بیشتر و روابط صمیمیتری ایجاد کند؛ ولی اگر میخواهید رهبری کنید، پایین آوردن خودتان تا سطح همکار باعث کاهش مهارت و توانایی شما در ادارهی امور میشود. در یک نمونهی واقعی بیمارانی که تحت درمان پزشکان مهربان بودند، در آخر کار مبلغی کمتر از آنهایی که توسط دکتران نامهربان درمان میشدند پرداخت کرده بودند. برای دلیل این مورد توضیحات متفاوتی میتواند وجود داشته باشد؛ اما نتیجه کلی این است که لزوما رفتار دوستانه در روابط، بهخصوص در محیطهای کاری باعث افزایش ارزش شما نخواهد شد.
۲- اغماض و مصالحه
اصولا افراد خوشرو محبوبیت بیشتری دارند. یک فرد خونگرم کسی است که دوست دارد با دیگران از جمله کسانی که از قوانین تخطی کردهاند، سازش کند. برای مثال احتمال دارد شما برای نشان دادن مهربانی و سازگاری چشمپوشیهای بیشتری برای کسانی که دیر میآیند، داشته باشید. البته گهگاهی اغماض مشکلی ندارد؛ اما اگر همیشه برای ذهنیت مثبت دیگران مصالحه میکنید، احترام و صلاحیت خود بهعنوان یک رهبر را از دست خواهید داد.
۳- فطرت در برابر مسئولیت
صمیمیت یک ویژگی فطری در انسانها است. اگر میخواهید بهعنوان رهبر اقتدار داشته باشید، مجبور هستید که کمی رفتار تصنعی را تمرین کنید. مطالعات نشان میدهند که رابطهی دوستانه در محیط کاری علاوه بر حفظ کارمندان مؤثر، باعث تقویت روحیه و افزایش بازدهی میشود. در نظر داشته باشید که تمرکز این مطالعات بر رابطهی میان همتایان بوده است. اگر میخواهید رفتاری متناسب با موقعیت و مقامتان داشته باشید، باید ابتدا خودتان را بالاتر ببینید.
مشکلات رابطهی خشک و دستوری
همانطور که گفته شد، اقتدار لازمهی مدیریت است؛ اما در بعضی موارد اگر افراط کنید و شخصیت محبوبی نداشته باشید، مشکلات دیگری پیش خواهند آمد که در زیر به آن اشاره می کنیم:
۱- فضای روحی محیط کار
اگر در رفتارتان بیش از حد راسخ و سازشناپذیر باشید، بدون شک و تردید همهی فضای محیط کار از این رفتار شما متضرر خواهد شد؛ درس عبرتی که شرکت اوبر تحت مدیریت تراویس کالانیک تجربه کرد. فضای کاری مسموم نتیجهی خوشآیندی ندارد. حتی اگر به نظر برسد که کارمندان دستورات شما را مو به مو اجرا میکنند.
۲- ترس و ارعاب
اگر احترام به شما تبدیل به ترس و ارعاب شود، کارمندان از اینکه به شما بگویند واقعا چه فکری در ذهن دارند واهمه خواهند داشت. استعفای ناگهانی کارمندان افزایش خواهد یافت و شما نخواهید توانست به کارمندانتان اعتماد داشته باشید.
۳- ضربه به کار تیمی
شخصیت سرد و زننده سرانجام وضعیت را به حالتی میکشاند که عملا انجام کار تیمی غیر ممکن میشود. شما هر چقدر تخصص و مهارت داشته باشید، باز برای تکمیل پروژه به کمک دیگران نیاز خواهید داشت. انزوای شما در تحقق اهداف پیشبینی شده، تأثیرات جبرانناپذیری خواهد گذاشت.
تعادل ایجاد کنید
در نظر گرفتن تصویر ذهنی دیگران از شما بهعنوان برند شخصی بسیار مهم است. در هر مجموعهای محبت و صمیمیت بیش از حد، جنبههایی از ابهت شما را کاهش دهد؛ اما افراط در اقتدار نیز مشکلات خودش را دارد.
همواره سعی کنید که تعادلی بین احترام و محبت پیدا کنید و برای خلق شخصیتی که میخواهید بهعنوان رهبر نمایش دهید، از هر دو جنبه استفاده کنید.
اقتدار یک ضرورت است
شما باید بهعنوان یک رهبر بتوانید ضرورت اقتدار را درک کنید. این الزام برای کارمندان میتواند بهصورت اجباری یا اختیاری باشد. برای مثال اغلب کارمندان به دلیل ترس از اخراج شدن از دستورات شما اطاعت میکنند. اما شاید عدهی دیگری از کارمندان ابهت رهبری شما را میستایند و با کمال میل از دستورات شما اطلاعت میکنند تا شخصیتی مانند شما کسب کنند.
بدون توجه به نوع التزام، ابهت یک ضرورت اساسی برای رهبران است. اگر کارمندان برای شما احترام قائل نباشند، احتمالا دستورات را پشت گوش خواهند انداخت یا اینکه کنترل آنها از دستتان خارج خواهد شد. نتیجه میگیریم که به دلایل ذکرشده، ابهت مهمتر از محبت است.
مشکلات مهربانی با کارمندان
شاید در ذهنتان ضربالمثل معروف «با محبت خارها گل میشود» را مرور میکنید؛ ولی مهربانی و محبت به کارمندان چه تناقضی با مدیریت دارد؟
۱- ارزشهای کمرنگشده
در بیشتر موارد مهربانی کارفرما باعث میشود اقتدار کمتری داشته باشد. روابط دوستانهی رئیس با کارمندان او را در حد یک کارمند و همتا با آنان تنزل میدهد. درست است که در شرایط اجتماعی عادی همتا تلقی شدن میتواند اعتماد بیشتر و روابط صمیمیتری ایجاد کند؛ ولی اگر میخواهید رهبری کنید، پایین آوردن خودتان تا سطح همکار باعث کاهش مهارت و توانایی شما در ادارهی امور میشود. در یک نمونهی واقعی بیمارانی که تحت درمان پزشکان مهربان بودند، در آخر کار مبلغی کمتر از آنهایی که توسط دکتران نامهربان درمان میشدند پرداخت کرده بودند. برای دلیل این مورد توضیحات متفاوتی میتواند وجود داشته باشد؛ اما نتیجه کلی این است که لزوما رفتار دوستانه در روابط، بهخصوص در محیطهای کاری باعث افزایش ارزش شما نخواهد شد.
۲- اغماض و مصالحه
اصولا افراد خوشرو محبوبیت بیشتری دارند. یک فرد خونگرم کسی است که دوست دارد با دیگران از جمله کسانی که از قوانین تخطی کردهاند، سازش کند. برای مثال احتمال دارد شما برای نشان دادن مهربانی و سازگاری چشمپوشیهای بیشتری برای کسانی که دیر میآیند، داشته باشید. البته گهگاهی اغماض مشکلی ندارد؛ اما اگر همیشه برای ذهنیت مثبت دیگران مصالحه میکنید، احترام و صلاحیت خود بهعنوان یک رهبر را از دست خواهید داد.
۳- فطرت در برابر مسئولیت
صمیمیت یک ویژگی فطری در انسانها است. اگر میخواهید بهعنوان رهبر اقتدار داشته باشید، مجبور هستید که کمی رفتار تصنعی را تمرین کنید. مطالعات نشان میدهند که رابطهی دوستانه در محیط کاری علاوه بر حفظ کارمندان مؤثر، باعث تقویت روحیه و افزایش بازدهی میشود. در نظر داشته باشید که تمرکز این مطالعات بر رابطهی میان همتایان بوده است. اگر میخواهید رفتاری متناسب با موقعیت و مقامتان داشته باشید، باید ابتدا خودتان را بالاتر ببینید.
مشکلات رابطهی خشک و دستوری
همانطور که گفته شد، اقتدار لازمهی مدیریت است؛ اما در بعضی موارد اگر افراط کنید و شخصیت محبوبی نداشته باشید، مشکلات دیگری پیش خواهند آمد که در زیر به آن اشاره می کنیم:
۱- فضای روحی محیط کار
اگر در رفتارتان بیش از حد راسخ و سازشناپذیر باشید، بدون شک و تردید همهی فضای محیط کار از این رفتار شما متضرر خواهد شد؛ درس عبرتی که شرکت اوبر تحت مدیریت تراویس کالانیک تجربه کرد. فضای کاری مسموم نتیجهی خوشآیندی ندارد. حتی اگر به نظر برسد که کارمندان دستورات شما را مو به مو اجرا میکنند.
۲- ترس و ارعاب
اگر احترام به شما تبدیل به ترس و ارعاب شود، کارمندان از اینکه به شما بگویند واقعا چه فکری در ذهن دارند واهمه خواهند داشت. استعفای ناگهانی کارمندان افزایش خواهد یافت و شما نخواهید توانست به کارمندانتان اعتماد داشته باشید.
۳- ضربه به کار تیمی
شخصیت سرد و زننده سرانجام وضعیت را به حالتی میکشاند که عملا انجام کار تیمی غیر ممکن میشود. شما هر چقدر تخصص و مهارت داشته باشید، باز برای تکمیل پروژه به کمک دیگران نیاز خواهید داشت. انزوای شما در تحقق اهداف پیشبینی شده، تأثیرات جبرانناپذیری خواهد گذاشت.
تعادل ایجاد کنید
در نظر گرفتن تصویر ذهنی دیگران از شما بهعنوان برند شخصی بسیار مهم است. در هر مجموعهای محبت و صمیمیت بیش از حد، جنبههایی از ابهت شما را کاهش دهد؛ اما افراط در اقتدار نیز مشکلات خودش را دارد.
همواره سعی کنید که تعادلی بین احترام و محبت پیدا کنید و برای خلق شخصیتی که میخواهید بهعنوان رهبر نمایش دهید، از هر دو جنبه استفاده کنید.