۹۶/۷/۲۴، ۱۲:۳۸ صبح
داشتن مکالمهای موفق در زندگی روزمره و مسائل کاری دغدغهی بسیاری از افراد است، ایجاد عادتهای صحیح میتواند گام بزرگی برای داشتن مکالمهی موفق باشد.
چگونه میتوانیم مکالمهی بهتری داشته باشیم؟
به یاد داشته باشید که هنر خوب شنیدن به اندازهی هنر صحبت کردن اهمیت دارد. جن چین، رئیس مؤسسهی علوم پزشکی لیاسون، در وبسایت کورا بیان کرده است:
اولین نکته برای داشتن مکالمهی خوب ایجاد این احساس در دیگران است که خوب شنیده شدهاند. ما بسیار روی مسئلهی بعدی که میخواهیم بگوییم تمرکز میکنیم و به جای توجه کامل به صحبت افراد در ذهنمان واکنشهای شوخطبعانه یا حتی تهاجمی طرحریزی میکنیم. هنر گوش کردن به اندازهی هنر صحبت کردن اهمیت دارد. زمانی که فردی احساس کند به طور کامل شنیده شده است، درمییابد که شما به چیزی که میگوید اهمیت میدهید و این میتواند شما را به سخنگوی بهتر و فردی دوستداشتنیتر تبدیل کند.
دومین نکته برای داشتن مکالمهی خوب، پرسیدن سؤالاتی است که برای شما اهمیت دارند یا در مورد آنها کنجکاو هستید نه سؤالاتی که میخواهید شما را باهوش و نکتهسنچ جلوه دهند. افراد شخصیت دیگران را از نوع پرسشهای آنها میسنجند، خواه سؤالی بی غلوغش و واقعی باشد یا تنها راهی برای نشان دادن استعداد و برتری پرسشگر. قطعا سؤالها میتوانند بیغرض و هوشمندانه باشند، به شرطی که علاقه و میزان جذب شدنتان را صادقانه بیان کنند.
سومین راه برای داشتن مکالمهای خوب، تمرین کردن جنبههای تکنیکی ارتباط برقرار کردن است. اگر تمایل دارید که خیلی سریع صحبت کنید، سرعت صحبت کردنتان را کم کنید (افراد با تفکر بصری تمایل به این نوع صحبت کردن دارند). به سرعت و گام صحبت کردنتان توجه کنید. سرعت مکالمه را تعدیل کنید؛ مگر این که بخواهید عمدا مکالمه را آرام کنید یا سرعت ببخشید تا به طور کلی سطح ملاقات را بهبود بدهید. به یاد داشته باشید: اگر سرعت مکالمه را کاهش دهید، حرف شما تبدیل به نکتهی مهم مکالمه تبدیل خواهد شد؛ در نتیجه کاهش سرعت حرف زدن برای تغییر لحن، عمق یا مسیر مکالمه مفید است.
هنگامی که میخواهید صدای خود را پایین بیاورید تا فضا آرام شود، صدای خود را پایین بیاورید اما نه به حدی که آزاردهنده و باعث حواسپرتی شوید، برای مثال ایجاد صدای غیر عادی (الیزابت هولمز عمدا صدایش را کم میکرد تا جایی که صدای او غیرعادی میشد، درحالیکه شاید منطق و هدف او تسلط بر صدایش بود). اگر به طور طبیعی صدای شما کم است و تمایل دارید تا قابل دسترستر و دوستانهتر به نظر برسید، یک منظره یا هر چیزی که حال شما را خوب میکند را تصور کنید و لبخند بزرگی روی صورت خود بیاورید.
عبارات پرکنندهی «اوم، اوه، مثلا و فقط» را کاهش دهید. با مکث کردن بین کلامتان آشتی کنید و یاد بگیرید در دقایق کوتاه سکوت راحت باشید. نتیجهی تحقیقی که اخیرا مطالعه کردم نشان میداد که عبارات پرکننده راهحلی برای مغز ما هستند تا کلمات صحیح را جستجو کند، در نتیجه من به طور مطلق نمیگویم عبارات پرکننده بد هستند. به هر حال استفاده از خط تفکر ثابت و استفادهی کمتر از لغات اضافه نشان میدهد که شما کنترل مناسبی روی لغات مورد استفادهی خود دارید و میتوانید با بهترین لغات ایدههای خود را بیان کنید.
مطالبی داشته باشید که در رابطه با آنها صحبت کنید: زمان بحث مورد نظرتان و علایق افراد دیگر را در نظر بگیرید. لازم نیست همهی مطالب از تجربیات شخصی خودتان باشد. (معمولا افراد ایدههای ابتکاری اندکی دارند و حتی تعداد کمی از آنها خردمندانه هستند.) اما میتوان بینشی را که از دیگران یا از مطالعه کسب کردهاید بیان کنید و در یک مکالمه پلی برای ارتباط باشید. ممکن است در شروع، ارتباطدهنده یا پلی در مکالمه باشید نه یک گردانندهی مکالمه.
چگونه میتوانیم مکالمهی بهتری داشته باشیم؟
به یاد داشته باشید که هنر خوب شنیدن به اندازهی هنر صحبت کردن اهمیت دارد. جن چین، رئیس مؤسسهی علوم پزشکی لیاسون، در وبسایت کورا بیان کرده است:
اولین نکته برای داشتن مکالمهی خوب ایجاد این احساس در دیگران است که خوب شنیده شدهاند. ما بسیار روی مسئلهی بعدی که میخواهیم بگوییم تمرکز میکنیم و به جای توجه کامل به صحبت افراد در ذهنمان واکنشهای شوخطبعانه یا حتی تهاجمی طرحریزی میکنیم. هنر گوش کردن به اندازهی هنر صحبت کردن اهمیت دارد. زمانی که فردی احساس کند به طور کامل شنیده شده است، درمییابد که شما به چیزی که میگوید اهمیت میدهید و این میتواند شما را به سخنگوی بهتر و فردی دوستداشتنیتر تبدیل کند.
دومین نکته برای داشتن مکالمهی خوب، پرسیدن سؤالاتی است که برای شما اهمیت دارند یا در مورد آنها کنجکاو هستید نه سؤالاتی که میخواهید شما را باهوش و نکتهسنچ جلوه دهند. افراد شخصیت دیگران را از نوع پرسشهای آنها میسنجند، خواه سؤالی بی غلوغش و واقعی باشد یا تنها راهی برای نشان دادن استعداد و برتری پرسشگر. قطعا سؤالها میتوانند بیغرض و هوشمندانه باشند، به شرطی که علاقه و میزان جذب شدنتان را صادقانه بیان کنند.
سومین راه برای داشتن مکالمهای خوب، تمرین کردن جنبههای تکنیکی ارتباط برقرار کردن است. اگر تمایل دارید که خیلی سریع صحبت کنید، سرعت صحبت کردنتان را کم کنید (افراد با تفکر بصری تمایل به این نوع صحبت کردن دارند). به سرعت و گام صحبت کردنتان توجه کنید. سرعت مکالمه را تعدیل کنید؛ مگر این که بخواهید عمدا مکالمه را آرام کنید یا سرعت ببخشید تا به طور کلی سطح ملاقات را بهبود بدهید. به یاد داشته باشید: اگر سرعت مکالمه را کاهش دهید، حرف شما تبدیل به نکتهی مهم مکالمه تبدیل خواهد شد؛ در نتیجه کاهش سرعت حرف زدن برای تغییر لحن، عمق یا مسیر مکالمه مفید است.
هنگامی که میخواهید صدای خود را پایین بیاورید تا فضا آرام شود، صدای خود را پایین بیاورید اما نه به حدی که آزاردهنده و باعث حواسپرتی شوید، برای مثال ایجاد صدای غیر عادی (الیزابت هولمز عمدا صدایش را کم میکرد تا جایی که صدای او غیرعادی میشد، درحالیکه شاید منطق و هدف او تسلط بر صدایش بود). اگر به طور طبیعی صدای شما کم است و تمایل دارید تا قابل دسترستر و دوستانهتر به نظر برسید، یک منظره یا هر چیزی که حال شما را خوب میکند را تصور کنید و لبخند بزرگی روی صورت خود بیاورید.
عبارات پرکنندهی «اوم، اوه، مثلا و فقط» را کاهش دهید. با مکث کردن بین کلامتان آشتی کنید و یاد بگیرید در دقایق کوتاه سکوت راحت باشید. نتیجهی تحقیقی که اخیرا مطالعه کردم نشان میداد که عبارات پرکننده راهحلی برای مغز ما هستند تا کلمات صحیح را جستجو کند، در نتیجه من به طور مطلق نمیگویم عبارات پرکننده بد هستند. به هر حال استفاده از خط تفکر ثابت و استفادهی کمتر از لغات اضافه نشان میدهد که شما کنترل مناسبی روی لغات مورد استفادهی خود دارید و میتوانید با بهترین لغات ایدههای خود را بیان کنید.
مطالبی داشته باشید که در رابطه با آنها صحبت کنید: زمان بحث مورد نظرتان و علایق افراد دیگر را در نظر بگیرید. لازم نیست همهی مطالب از تجربیات شخصی خودتان باشد. (معمولا افراد ایدههای ابتکاری اندکی دارند و حتی تعداد کمی از آنها خردمندانه هستند.) اما میتوان بینشی را که از دیگران یا از مطالعه کسب کردهاید بیان کنید و در یک مکالمه پلی برای ارتباط باشید. ممکن است در شروع، ارتباطدهنده یا پلی در مکالمه باشید نه یک گردانندهی مکالمه.