۹۵/۸/۱۴، ۰۶:۲۴ عصر
در این مقاله سعی داریم به شرح مفهوم بازاریابی احساسی در هر یک از کسب و کار ها بپردازیم و همچنین ۵ دلیل اصلی در خرید احساسی مردم را به شما معرفی کنیم که اهمیت بسیاری بالایی دارد و همیشه میتوانید روی آن حساب کنید. هنگامی که شما محرک های احساسی بازاریابی که باعث خرید می شوند را بشناسید، بی شک می توانید فروش بیشتری داشته و مشتریان مشتاق بیشتری را پیدا کنید. که در میان کاربران شما و مشتریان شما بسیار هستند با تسلط بر تکنیک های بازاریابی احساسی براحتی می توانید فروش خود را افزایش دهید.
اگر فکر کنید مردم آنچه نیاز دارند را حتما می خرند، سخت در اشتباه هستید! اما چرا؟ زیرا دوستان مردم آنچه را دوست دارند می خرند نه و انچه را نیاز دارند.نیازها با منطق هدایت می شوند در حالیکه خواسته ها بر اساس احساسات هدایت می شوند. در واقع ما آنچه را که می خواهیم می خریم و نه آن چه میخریم میخواهیم.
با گفته های من موافق نیستید و یا باور نمی کنید؟
خب بیایید با یک مثال این مورد را بررسی کنیم دوستان عزیز چه کسی به ماشین شاسی بلند لوکس نیاز دارد؟ یک نوجوان واقعاً چه نیازی به یک تلفن همراه ۲/۵ میلیون تومانی و یا شلوار جین ۲۰۰ هزار تومانی دارد؟ چه کسی به محصول شما نیاز دارد؟
مهمترین نکته ای که وجود دارد این است که مردم محصولات شما را می خرند چون می خواهند آن را داشته باشند. هر روز ما چیزهایی می خریم که دوست داریم آنها را داشته باشیم تا چیزهایی که واقعاً نیاز داریم یعنی مهم نیاز کاربران و مردم عادی نیست و اصلی ترین موضوع احساسات ان ها است.
اصلی ترین موضوع این است که به اشتباه، بازار خود را برای کسانی که نیازمند محصول شما هستند طرح ریزی نکنید. بهترین بازار هدف برای شما افرادی هستند که محصول شما را می خواهند، حال ممکن است به آن نیاز هم داشته باشند یا نداشته باشند که این اصلا اهمیتی ندارد. تا زمانی که آنها محصول شما را بخواهند ممکن است آنرا بخرند. آنچه که خودتان به تازگی خریداری کرده اید را در نظر بگیرید، شما آنرا لازم نداشتید، اما دوست داشتید که آن را داشته باشید که این صد در صدی است
مورد دیگر برای مثال در این زمینه این است که چه کسانی به یک باشگاه تناسب اندام می پیوندند؟ هر کس که نیاز به تناسب دارد به ویژه کسانی که دارای اندامی متناسب نیستند. درست است؟ اما در بازدید از یک باشگاه تناسب اندام چه چیزی می بینید؟ افراد متناسب که می خواهند متناسب تر باشند در حالی که متناسب هستند کاملا!!! چه کسی پول خود را برای آینده سرمایه گذاری می کند؟ کسانی که می خواهند برای آینده سرمایه گذاری کنند نه آنها که نیاز دارند برای آینده سرمایه گذاری کنند.
مثالی دیگر و زیباتر از قبلی ها: در پایان یک روز سخت ممکن است احساس کنید که به یک لیوان نوشیدنی خنک،و یا حتی یک قهوه یا چای نیاز دارید دوستان عزیز مطمئن باشید اینطور نیست و واقعیت این است که شما آن را می خواهید. همه ما به خوردن نیاز داریم اما هیچ کس نیاز به یک استیک، پیتزای مخصوص بزرگ یا کیک کاکائویی ندارد. ما آنها را می خوریم چون آنها را دوست داریم و نه اینکه به آن کیک شکلاتی نیاز داریم.
باید بدانیم که نیازهای ما در دنیا منطقی و واقعی است.دوستان ما در این جهان به عنوان انسان، نیازهای جسمی و احساسی داریم و ارضای آنها، نیازها و خواسته های ما را در این زندگی هدایت می کند.دوستان عزیز خواسته های ما با احساساتمان در ارتباط مستقیم هستند. پنج عدد از قوی ترین احساسات ما بسیاری از انتخاب های ما را کنترل می کنند.که در ادامه ان ها را کامل بررسی میکنیم.اگر شما دلایل احساسی مشتریان خود را در هنگام خرید بدانید، بهتر می توانید آن احساسات را مورد هدف قرار داده و روی آنها کار کنید پس احساس ان ها را بشناسید.
مورد اول از این احساسات عشق است
شما در قدم اول باید بدانید که مشتریان شما عاشق چه چیزی هستند؟ این ممکن است شامل شریک زندگی، خانواده، حیوانات خانگی، کسب و کار، حرفه، فرهنگ، سرگرمی، کتاب، زمان شخصی و موارد دیگر در زندگی آن ها باشد. آیا آن ها از شما برای کسی یا چیزی که عاشقش هستند خرید می کنند؟ یعنی این خرید ان ها برای عشق آن هاست؟ اگر چنین است شما یک قدم جلو رفته اید حال باید بدانید که چگونه می توانید آن عشق را شناسایی و دیگران را با همان عشق ترغیب کنید که در کسب و کار شما سود دهی وارد نمایند؟ عشق یک احساس قدرتمند است. ما زمانی که عاشق می شویم کارهای عجیب و غریب انجام دهیم و در آن روش های عقلانی ذره ای دخل و تصرف ندارند. مردم، عزیزان خود را با هدیه های زیبا و گران قیمت خوشحال می کنند. آنها ممکن است به نام عشق آهنگ بسازند، شعر بسرایند و یا سختی های بزرگ را تحمل کنند. مردم حتی در عشق به یک حیوان خانگی کارهای عجیب انجام می دهند. عشق به یک عادت یا سرگرمی، هنر، فرهنگ می توانند مردم را تا جایی برانگیزد که مبالغ هنگفتی در راه رسیدن به این علاقه و رشد آن خرج کنند پس شما باید سعی کنید از آن بی نصیب نمانید.
مورد دومی که اهمیت زیادی دارد غرور است
در مورد غرور نیز باید بدانید که یکی از مهمترین احساسات هر شخص در زندگی خود است. چرا همسایه ی شما یک تلویزیون بزرگتر از تلویزیون شما می خرد؟ آیا واقعا به آن نیاز دارد؟ آیا نمیتواند با تلوزیون خود زندگی کند و حتما باید هم طرح و هم اندازه شما داشته باشد؟ وقتی یک ماشین جدید می خرید اولین باری که با آن به خانه می آیید چه احساسی دارید؟ بله… بسیاری از خرید های ما به دلیل به وجود آمدن همین احساس غرور و افتخار است.
مورد بعدی که در این زمینه موجود است حس گناه است
اغلب ممکن است دانستن دلیل واقعی اینکه کسی چیزی جدید خریداری می کند، پولی سرمایه گذاری می کند و یا هدیه ای می دهد سخت باشد. عشق است یا گناه؟ آیا واقعا این سوال صحیح است؟ جای تعجب دارد، آیا گناه باعث هزینه کردن برای عید نوروز، ولنتاین و روز مادر برای شخصی خاص است؟ آیا گناه ناشی از عدم خرید می نواند باعث برانگیختن مخاطبین شما به خرید کردن بشود؟ بررسی این مورد بسیار مهم است آیا واقعا دوستان این عشق و یا گناه است که هنگام ترتیب دادن مراسم خاکسپاری کسی که دوستش داریم از ذهن ما می گذرد؟ بنابراین بعضی مواقع این رهایی از احساس گناه است که باعث خرید می شود واقعا باعث تعجب است اما مطمئن باشید که وجود دارد.
مورد دیگری که وجود دارد ترس است
دوستان عزیز در هر مکان و در هر موقعیتی ترس قدرتمند ترین هدایت کننده رفتار و اعمال بشر در همه دوران ها میباشد. احتمالاً این احساس بیش از هر احساس دیگری به زنده ماندن انسانها کمک کرده است. ما ترس از حیوانات وحشی، آتش سوزی، و هجوم اقوام را یاد گرفته ایم و همچنین ترس از موارد دیگر.اما دوستان عزیز سوال مهمی که وجود دارد این است که ترس چگونه می تواند مخاطبان شما را به سمت خرید سوق دهد؟ آیا چنین چیزی اصلا امکان دارد؟ عدم خرید ممکن است آنها را تحت ریسک قرار دهد و یا باعث از دست رفتن فرصتهایشان بشود منظور مشتریان و کاربران است و یا آنها را به دردسر اندازد. و این ترسِ از گرفتن تصمیم اشتباه است. چگونه می توانید با استفاده از این ترس آنها را ترغیب کنید که از شما خرید کنند؟ این هم راهی است برای موفقیت چرا مردمی که مزایای تناسب اندام و خطرات ناشی از آن را می دانند بعد از یک جمله ی قلبی رژیم غذایی خود را تغییر می دهند و ورزش را شروع می کنند؟ دلیل آن ترس است، ترس از مردن.پس روی ترس حساب ویژه ای باز کنید.
مورد نهایی طمع است
دوستان عزیز از نظر من طمع خوب است. یک شعار در زمینه کسب و کار وجود دارد که میگوید به حریص بفروشید، نه به نیازمند حریص همیشه بیشتر می خواهد و برای طمع خود پول می پردازد و این یعنی موفقیت شما. کسی که نیاز دارد فقط برای بر آوردن نیازش چیزی را می خواهد. اگر می خواهید به نیازمند کمک کنید به خیریه بروید!!! و در مورد فروش به دنبال طماع باشید
اگر فکر کنید مردم آنچه نیاز دارند را حتما می خرند، سخت در اشتباه هستید! اما چرا؟ زیرا دوستان مردم آنچه را دوست دارند می خرند نه و انچه را نیاز دارند.نیازها با منطق هدایت می شوند در حالیکه خواسته ها بر اساس احساسات هدایت می شوند. در واقع ما آنچه را که می خواهیم می خریم و نه آن چه میخریم میخواهیم.
با گفته های من موافق نیستید و یا باور نمی کنید؟
خب بیایید با یک مثال این مورد را بررسی کنیم دوستان عزیز چه کسی به ماشین شاسی بلند لوکس نیاز دارد؟ یک نوجوان واقعاً چه نیازی به یک تلفن همراه ۲/۵ میلیون تومانی و یا شلوار جین ۲۰۰ هزار تومانی دارد؟ چه کسی به محصول شما نیاز دارد؟
مهمترین نکته ای که وجود دارد این است که مردم محصولات شما را می خرند چون می خواهند آن را داشته باشند. هر روز ما چیزهایی می خریم که دوست داریم آنها را داشته باشیم تا چیزهایی که واقعاً نیاز داریم یعنی مهم نیاز کاربران و مردم عادی نیست و اصلی ترین موضوع احساسات ان ها است.
اصلی ترین موضوع این است که به اشتباه، بازار خود را برای کسانی که نیازمند محصول شما هستند طرح ریزی نکنید. بهترین بازار هدف برای شما افرادی هستند که محصول شما را می خواهند، حال ممکن است به آن نیاز هم داشته باشند یا نداشته باشند که این اصلا اهمیتی ندارد. تا زمانی که آنها محصول شما را بخواهند ممکن است آنرا بخرند. آنچه که خودتان به تازگی خریداری کرده اید را در نظر بگیرید، شما آنرا لازم نداشتید، اما دوست داشتید که آن را داشته باشید که این صد در صدی است
مورد دیگر برای مثال در این زمینه این است که چه کسانی به یک باشگاه تناسب اندام می پیوندند؟ هر کس که نیاز به تناسب دارد به ویژه کسانی که دارای اندامی متناسب نیستند. درست است؟ اما در بازدید از یک باشگاه تناسب اندام چه چیزی می بینید؟ افراد متناسب که می خواهند متناسب تر باشند در حالی که متناسب هستند کاملا!!! چه کسی پول خود را برای آینده سرمایه گذاری می کند؟ کسانی که می خواهند برای آینده سرمایه گذاری کنند نه آنها که نیاز دارند برای آینده سرمایه گذاری کنند.
مثالی دیگر و زیباتر از قبلی ها: در پایان یک روز سخت ممکن است احساس کنید که به یک لیوان نوشیدنی خنک،و یا حتی یک قهوه یا چای نیاز دارید دوستان عزیز مطمئن باشید اینطور نیست و واقعیت این است که شما آن را می خواهید. همه ما به خوردن نیاز داریم اما هیچ کس نیاز به یک استیک، پیتزای مخصوص بزرگ یا کیک کاکائویی ندارد. ما آنها را می خوریم چون آنها را دوست داریم و نه اینکه به آن کیک شکلاتی نیاز داریم.
باید بدانیم که نیازهای ما در دنیا منطقی و واقعی است.دوستان ما در این جهان به عنوان انسان، نیازهای جسمی و احساسی داریم و ارضای آنها، نیازها و خواسته های ما را در این زندگی هدایت می کند.دوستان عزیز خواسته های ما با احساساتمان در ارتباط مستقیم هستند. پنج عدد از قوی ترین احساسات ما بسیاری از انتخاب های ما را کنترل می کنند.که در ادامه ان ها را کامل بررسی میکنیم.اگر شما دلایل احساسی مشتریان خود را در هنگام خرید بدانید، بهتر می توانید آن احساسات را مورد هدف قرار داده و روی آنها کار کنید پس احساس ان ها را بشناسید.
مورد اول از این احساسات عشق است
شما در قدم اول باید بدانید که مشتریان شما عاشق چه چیزی هستند؟ این ممکن است شامل شریک زندگی، خانواده، حیوانات خانگی، کسب و کار، حرفه، فرهنگ، سرگرمی، کتاب، زمان شخصی و موارد دیگر در زندگی آن ها باشد. آیا آن ها از شما برای کسی یا چیزی که عاشقش هستند خرید می کنند؟ یعنی این خرید ان ها برای عشق آن هاست؟ اگر چنین است شما یک قدم جلو رفته اید حال باید بدانید که چگونه می توانید آن عشق را شناسایی و دیگران را با همان عشق ترغیب کنید که در کسب و کار شما سود دهی وارد نمایند؟ عشق یک احساس قدرتمند است. ما زمانی که عاشق می شویم کارهای عجیب و غریب انجام دهیم و در آن روش های عقلانی ذره ای دخل و تصرف ندارند. مردم، عزیزان خود را با هدیه های زیبا و گران قیمت خوشحال می کنند. آنها ممکن است به نام عشق آهنگ بسازند، شعر بسرایند و یا سختی های بزرگ را تحمل کنند. مردم حتی در عشق به یک حیوان خانگی کارهای عجیب انجام می دهند. عشق به یک عادت یا سرگرمی، هنر، فرهنگ می توانند مردم را تا جایی برانگیزد که مبالغ هنگفتی در راه رسیدن به این علاقه و رشد آن خرج کنند پس شما باید سعی کنید از آن بی نصیب نمانید.
مورد دومی که اهمیت زیادی دارد غرور است
در مورد غرور نیز باید بدانید که یکی از مهمترین احساسات هر شخص در زندگی خود است. چرا همسایه ی شما یک تلویزیون بزرگتر از تلویزیون شما می خرد؟ آیا واقعا به آن نیاز دارد؟ آیا نمیتواند با تلوزیون خود زندگی کند و حتما باید هم طرح و هم اندازه شما داشته باشد؟ وقتی یک ماشین جدید می خرید اولین باری که با آن به خانه می آیید چه احساسی دارید؟ بله… بسیاری از خرید های ما به دلیل به وجود آمدن همین احساس غرور و افتخار است.
مورد بعدی که در این زمینه موجود است حس گناه است
اغلب ممکن است دانستن دلیل واقعی اینکه کسی چیزی جدید خریداری می کند، پولی سرمایه گذاری می کند و یا هدیه ای می دهد سخت باشد. عشق است یا گناه؟ آیا واقعا این سوال صحیح است؟ جای تعجب دارد، آیا گناه باعث هزینه کردن برای عید نوروز، ولنتاین و روز مادر برای شخصی خاص است؟ آیا گناه ناشی از عدم خرید می نواند باعث برانگیختن مخاطبین شما به خرید کردن بشود؟ بررسی این مورد بسیار مهم است آیا واقعا دوستان این عشق و یا گناه است که هنگام ترتیب دادن مراسم خاکسپاری کسی که دوستش داریم از ذهن ما می گذرد؟ بنابراین بعضی مواقع این رهایی از احساس گناه است که باعث خرید می شود واقعا باعث تعجب است اما مطمئن باشید که وجود دارد.
مورد دیگری که وجود دارد ترس است
دوستان عزیز در هر مکان و در هر موقعیتی ترس قدرتمند ترین هدایت کننده رفتار و اعمال بشر در همه دوران ها میباشد. احتمالاً این احساس بیش از هر احساس دیگری به زنده ماندن انسانها کمک کرده است. ما ترس از حیوانات وحشی، آتش سوزی، و هجوم اقوام را یاد گرفته ایم و همچنین ترس از موارد دیگر.اما دوستان عزیز سوال مهمی که وجود دارد این است که ترس چگونه می تواند مخاطبان شما را به سمت خرید سوق دهد؟ آیا چنین چیزی اصلا امکان دارد؟ عدم خرید ممکن است آنها را تحت ریسک قرار دهد و یا باعث از دست رفتن فرصتهایشان بشود منظور مشتریان و کاربران است و یا آنها را به دردسر اندازد. و این ترسِ از گرفتن تصمیم اشتباه است. چگونه می توانید با استفاده از این ترس آنها را ترغیب کنید که از شما خرید کنند؟ این هم راهی است برای موفقیت چرا مردمی که مزایای تناسب اندام و خطرات ناشی از آن را می دانند بعد از یک جمله ی قلبی رژیم غذایی خود را تغییر می دهند و ورزش را شروع می کنند؟ دلیل آن ترس است، ترس از مردن.پس روی ترس حساب ویژه ای باز کنید.
مورد نهایی طمع است
دوستان عزیز از نظر من طمع خوب است. یک شعار در زمینه کسب و کار وجود دارد که میگوید به حریص بفروشید، نه به نیازمند حریص همیشه بیشتر می خواهد و برای طمع خود پول می پردازد و این یعنی موفقیت شما. کسی که نیاز دارد فقط برای بر آوردن نیازش چیزی را می خواهد. اگر می خواهید به نیازمند کمک کنید به خیریه بروید!!! و در مورد فروش به دنبال طماع باشید