۹۵/۷/۱۸، ۰۱:۲۶ عصر
تمامی افرادی که بهطور متداول از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند برای یک بار هم که شده حس درونی حسادت نسبت به دوستان و یا دیگر کاربران حاضر در این محیط، که به ظاهر زندگی لذتبخشتر و مملو از هیجان و سرگرمی دارند را تجربه کردهاند. سوالی که در اینجا مطرح میشود، آن است که آیا احساسات اینچنینی میتوانند سرمنشا بروز مشکلات جدیتری باشند؟ آیا استفاده از شبکههای اجتماعی، به مرور زمان باعث افسردگی شما خواهد شد؟
جدیدترین تحقیقی که توسط انستیتو ملی سلامت ذهن در آمریکا انجام شده نشان میدهد رابطهای غیرقابل انکار و مستحکم میان استفاده از شبکههای اجتماعی و بروز افسردگی در میان جوانان آمریکایی وجود دارد. محققان حاضر در این بررسی معتقدند میزان افسردگی، با افزایش مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی و افزایش تعداد بازدید از اینسایتها در طول هفته، افزایش خواهد یافت.
نتایج این تحقیق در نگاه اول بدیهی به نظر میرسند اما بدنیست بدانید تا پیش از این، تحقیقات انجام شده در این زمینه، تصویری پیچیده و مبهم را در این زمینه ارائه داده بودند.
در بهترین حالت، شبکههای اجتماعی امکان برقراری ارتباط و تداوم رابطه با دوستان و افرادی که امکان ملاقات رو در روی آنها میسر نیست را فراهم میکنند. این ساختارهای جذاب، امکان استفاده از تعاملات ارتباطی دیجیتالی بهمنظور تداوم رابطهها را در حالی که وقت آزاد چندانی برای ملاقات مستقیم نداریم فراهم خواهند کرد اما در بدترین حالت، شبکههای اجتماعی میتوانند حس عدم رضایت از وضعیت موجود زندگی و شرایط و موقعیت شخصی را در کاربر ایجاد کنند.
در نگاهی متفاوت به رابطه میان شبکههای اجتماعی و افسردگی میتوان گفت افرادی که در حال حاضر از افسردگی رنج میبرند ممکن است به جای تعاملات چهره به چهره، بیشتر به استفاده از شبکههای اجتماعی تمایل داشته باشند. در این موارد، شبکههای اجتماعی به جای اینکه به عنوان عاملی برای ایجاد افسردگی شناخته شوند، به عارضهای که خبر از ابتلا به افسردگی میدهد تبدیل خواهند شد.
تغییر حس عدم رضایت
نیاز به تحسین شدن، در تمامی انسانها وجود دارد اما شبکههای اجتماعی ممکن است این حس را به نقطه ضعفی برای کاربر تبدیل کنند. لایک، پول رایج در شبکههای اجتماعی است و افرادی که عزت نفس کمتری دارند ممکن است پس از حضور در این جوامع مجازی، بیش از پیش به دنبال جلب توجه و تحسین شدن توسط دیگران باشند. با این وجود درنظر داشته باشید که محبوبیتی اینچنینی، زودگذر و متزلزل خواهد بود.
ویژگی دیگر تمامی انسانها، ذات مقایسهگرشان است که باعث خواهد شد همواره و در هر شرایطی، خود را با دیگران مقایسه کنند. در برخی موارد، این مقایسه میتواند به تلاش بیشتر شخص برای بهبود تواناییهایش منجر شود اما مقایسه منفی زمانی اتفاق میافتد که تصور میکنیم زندگی دیگران مملو از اتفاقات خوب و جذاب بوده و زندگی ما کاملا یکنواخت است. درنظر داشته باشید که کاربران دیگر، در حالی عکسی از مهمانی سراسر مملو از هیجان خود منتشر میکنند که احتمالا حالا با پیژامه مشغول شستن ظروف غذای استفاده شده در مهمانی هستند.
جنبههای مثبت
والدین زیادی وجود دارند که معتقدند فرزندانشان بهطور کامل باید از حضور در شبکههای اجتمای خودداری کنند اما باید با این واقعیت روبرو شد که شبکههای اجتماعی، وجود دارند و در کنار ما خواهند بود. از سوی دیگر، قطع کامل ارتباط جوانان با شبکه های اجتماعی به معنای قطع دسترسی آنها به شبکهای از دوستانشان خواهد بود و این، گزینهای غیرمنطقی برای آنها به حساب میآید.
در حال حاضر ما شناخت کافی از تمامی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت شبکههای اجتماعی نداریم و از همین رو شاید بهترین گزینه ممکن آن است که بپذیریم شبکههای اجتماعی میتوانند ابزارهایی مفید بهمنظور برقراری ارتباط با دوستان و پیادهسازی تعاملاتی که به عزت نفس ما خدشهای وارد نمیکنند، باشند.
جدیدترین تحقیقی که توسط انستیتو ملی سلامت ذهن در آمریکا انجام شده نشان میدهد رابطهای غیرقابل انکار و مستحکم میان استفاده از شبکههای اجتماعی و بروز افسردگی در میان جوانان آمریکایی وجود دارد. محققان حاضر در این بررسی معتقدند میزان افسردگی، با افزایش مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی و افزایش تعداد بازدید از اینسایتها در طول هفته، افزایش خواهد یافت.
نتایج این تحقیق در نگاه اول بدیهی به نظر میرسند اما بدنیست بدانید تا پیش از این، تحقیقات انجام شده در این زمینه، تصویری پیچیده و مبهم را در این زمینه ارائه داده بودند.
در بهترین حالت، شبکههای اجتماعی امکان برقراری ارتباط و تداوم رابطه با دوستان و افرادی که امکان ملاقات رو در روی آنها میسر نیست را فراهم میکنند. این ساختارهای جذاب، امکان استفاده از تعاملات ارتباطی دیجیتالی بهمنظور تداوم رابطهها را در حالی که وقت آزاد چندانی برای ملاقات مستقیم نداریم فراهم خواهند کرد اما در بدترین حالت، شبکههای اجتماعی میتوانند حس عدم رضایت از وضعیت موجود زندگی و شرایط و موقعیت شخصی را در کاربر ایجاد کنند.
در نگاهی متفاوت به رابطه میان شبکههای اجتماعی و افسردگی میتوان گفت افرادی که در حال حاضر از افسردگی رنج میبرند ممکن است به جای تعاملات چهره به چهره، بیشتر به استفاده از شبکههای اجتماعی تمایل داشته باشند. در این موارد، شبکههای اجتماعی به جای اینکه به عنوان عاملی برای ایجاد افسردگی شناخته شوند، به عارضهای که خبر از ابتلا به افسردگی میدهد تبدیل خواهند شد.
تغییر حس عدم رضایت
نیاز به تحسین شدن، در تمامی انسانها وجود دارد اما شبکههای اجتماعی ممکن است این حس را به نقطه ضعفی برای کاربر تبدیل کنند. لایک، پول رایج در شبکههای اجتماعی است و افرادی که عزت نفس کمتری دارند ممکن است پس از حضور در این جوامع مجازی، بیش از پیش به دنبال جلب توجه و تحسین شدن توسط دیگران باشند. با این وجود درنظر داشته باشید که محبوبیتی اینچنینی، زودگذر و متزلزل خواهد بود.
ویژگی دیگر تمامی انسانها، ذات مقایسهگرشان است که باعث خواهد شد همواره و در هر شرایطی، خود را با دیگران مقایسه کنند. در برخی موارد، این مقایسه میتواند به تلاش بیشتر شخص برای بهبود تواناییهایش منجر شود اما مقایسه منفی زمانی اتفاق میافتد که تصور میکنیم زندگی دیگران مملو از اتفاقات خوب و جذاب بوده و زندگی ما کاملا یکنواخت است. درنظر داشته باشید که کاربران دیگر، در حالی عکسی از مهمانی سراسر مملو از هیجان خود منتشر میکنند که احتمالا حالا با پیژامه مشغول شستن ظروف غذای استفاده شده در مهمانی هستند.
جنبههای مثبت
والدین زیادی وجود دارند که معتقدند فرزندانشان بهطور کامل باید از حضور در شبکههای اجتمای خودداری کنند اما باید با این واقعیت روبرو شد که شبکههای اجتماعی، وجود دارند و در کنار ما خواهند بود. از سوی دیگر، قطع کامل ارتباط جوانان با شبکه های اجتماعی به معنای قطع دسترسی آنها به شبکهای از دوستانشان خواهد بود و این، گزینهای غیرمنطقی برای آنها به حساب میآید.
در حال حاضر ما شناخت کافی از تمامی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت شبکههای اجتماعی نداریم و از همین رو شاید بهترین گزینه ممکن آن است که بپذیریم شبکههای اجتماعی میتوانند ابزارهایی مفید بهمنظور برقراری ارتباط با دوستان و پیادهسازی تعاملاتی که به عزت نفس ما خدشهای وارد نمیکنند، باشند.