۹۵/۷/۱۲، ۱۲:۰۴ صبح
محققان دانشگاه براون باور دارند که توانستهاند ارتباطی را بین استفاده از فیسبوک و افسردگی شناسایی کنند. در این پژوهش ۲۶۴ نفر مورد آزمایش قرار گرفتند و از آنها خواسته شد تا مواقعی که در آن یک تجربهی ناخوشایند فیسبوکی (NFE) تجربه میکنند را گزارش کنند. وقتی که دادههای به دست آمده از افراد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، آنها به این نتیجه رسیدند آن گروه از افرادی که دارای تجربههای ناخوشایند فیسبوکی بودهاند، به میزان ۲ تا ۳ برابر نسبت به افراد دیگر از ریسک بالاتری برای ابتلا یا نشان دادن نشانههای افسردگی از خود برخوردار بودهاند.
نکته مهم در رابطه با آزمایش فوق که آن را به یک مطالعهی منحصر به فرد در نوع خود تبدیل میکند، این است که شرکتکنندگان برای بار نخست در سال ۲۰۰۲ و در زمانی حتی پیش از زمان پیدایش فیسبوک مورد آزمایش قرار گرفتهاند. این اتفاق محققان را بر آن داشت تا با اطمینان به این نتیجه برسند که تجربههای مردم در شبکههای اجتماعی به عنوان یک مسئلهی موثر در تغییر سلامت روان آنها دخیل هستند. استاد اپیدمیولوژی دانشگاه براون استفان بوکا (Stephen Buka) در این باره میگوید:
" این مطالعه به ما اجازه میدهد تا بتوانیم برای مشکل «مرغ و تخم مرغ» و اینکه کدامیک زودتر به وجود آمده، در مورد مثال خودمان پاسخی ارایه دهیم. تجربههای ناخوشایند در فیسبوک یا افسردگی، باعث کاهش اعتماد بهنفس و علاقه به خود میشود."
گروهی که پشت این مطالعه هستند، به نوعی میخواهند توجه ما را به این نکته جلب کنند که افراد در فضای آنلاین هم نباید زورگویی یا بیاحترامی از سوی دیگران را بپذیرند، با این تعبیر که این «فقط» فیسبوک است. سرپرست این پروژه، سامانتا روزنتال (Samantha Rosenthal) در این باره میگوید:
افراد نباید چنین فکر کنند که فضای مجازی چیزی است که به نوعی شاید دارای تاثیر کمتری باشد، زیرا گاهی چنین تعبیر میشود که چون آنها مجازی هستند، در نتیجه نسبت به یک جدال یا مواجههی مستقیم دارای اثر کمتری خواهند بود. وی در ادامه میگوید:
" مردم در فضای آنلاین نسبت به فضای حقیقی، خود را برای انجام حرکات قلدرمآبانه یا زورگویانه به نوعی محقتر میدانند. "
در آنجا ریسک بیشتری از ایجاد آسیبهای واقعی وجود دارد. به همین دلیل است که اگر تجربهی فیسبوکی شما در مقاطعی عالی و خوشایند نبوده باشد، شاید بهتر باشد که اکانت خود را موقتا غیر فعال کرده و اندکی از آن فضا دور شوید.
نکته قابل توجهتر این است که «تعرض آنلاین» عنصری به طور جدی مشکلساز در میان تجربههای آنلاین است. اثر بازداری آنلاین یا (Greater Internet Fuckwad Theory) پدیدهی به اثبات رسیدهای است که باعث میشود افراد در فضای مجازی نسبت به شخصیت حقیقی خودشان ناخوشایندتر به نظر برسند. کشورها هم اکنون در حال انجام کارهایی در زمینهی مجازاتهای کیفری برای سوء استفادهی اینترنتی هستند و از سویی هم شرکتهایی مانند توییتر و فیسبوک در حال تلاش برای مقابله با ذهنیت پرخاشگرانه هستند. مادامی که یک راه حل مناسب برای این مسئله پیدا نشود، احتمالا ما شاهد انتشار خبرهای بیشتری در رابطه با این موضوع خواهیم بود؛ خبرهایی از نتایج مطالعاتی که به طور کلی پیامشان این خواهد بود که بدرفتاری در فضای آنلاین میتواند باعث آسیب در دنیای حقیقی هم میشود.
افراد نباید چنین فکر کنند که فضای مجازی چیزی است که به نوعی شاید دارای تاثیر کمتری باشد، زیرا گاهی چنین تعبیر میشود که چون آنها مجازی هستند، در نتیجه نسبت به یک جدال یا مواجههی مستقیم دارای اثر کمتری خواهند بود. وی در ادامه میگوید:
" مردم در فضای آنلاین نسبت به فضای حقیقی، خود را برای انجام حرکات قلدرمآبانه یا زورگویانه به نوعی محقتر میدانند. "
در آنجا ریسک بیشتری از ایجاد آسیبهای واقعی وجود دارد. به همین دلیل است که اگر تجربهی فیسبوکی شما در مقاطعی عالی و خوشایند نبوده باشد، شاید بهتر باشد که اکانت خود را موقتا غیر فعال کرده و اندکی از آن فضا دور شوید.
نکته قابل توجهتر این است که «تعرض آنلاین» عنصری به طور جدی مشکلساز در میان تجربههای آنلاین است. اثر بازداری آنلاین یا (Greater Internet Fuckwad Theory) پدیدهی به اثبات رسیدهای است که باعث میشود افراد در فضای مجازی نسبت به شخصیت حقیقی خودشان ناخوشایندتر به نظر برسند. کشورها هم اکنون در حال انجام کارهایی در زمینهی مجازاتهای کیفری برای سوء استفادهی اینترنتی هستند و از سویی هم شرکتهایی مانند توییتر و فیسبوک در حال تلاش برای مقابله با ذهنیت پرخاشگرانه هستند. مادامی که یک راه حل مناسب برای این مسئله پیدا نشود، احتمالا ما شاهد انتشار خبرهای بیشتری در رابطه با این موضوع خواهیم بود؛ خبرهایی از نتایج مطالعاتی که به طور کلی پیامشان این خواهد بود که بدرفتاری در فضای آنلاین میتواند باعث آسیب در دنیای حقیقی هم میشود.