باشگاه کاربران روماک

نسخه‌ی کامل: چطور می‌توانیم انگیزه‌ درونی خود را حفظ کنیم؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شور و انگیزه، نوعی انرژی است که از درون ما نشات می‌گیرد و می‌تواند ما را به موفقیت و رشد فردی برساند. همه‌ی ما در زندگی این حس را حتی به شکل کوتاه‌مدت تجربه کرده‌ایم. اما آنچه اهمیت دارد این است که یاد بگیریم چطور این انرژی درونی را همواره در خود فعال نگه داریم.

"چطور می‌توانیم انگیزه‌ی درونی خود را حفظ کنیم؟" این سوالی است که در شبکه‌‌ی اجتماعی Quora مطرح شده است و توسط دیگر افراد پاسخ‌های مختلفی را دریافت کرده است.

"متیو جونز" به عنوان یک مربی مهارت‌های زندگی و کارشناس رشد فردی در پاسخ به این سوال می‌گوید:
ایجاد انگیزه کار سختی است. درست مانند "شادی" که هر چه بیشتر به دنبال آن می‌رویم، سریع‌تر از دست ما فرار می‌کند. وقتی شما به هر علتی باانگیزه می‌شوید، احساس می‌کنید که انرژی کافی برای تغییر و تحول کل جهان هستی را دارید اما زمانی که این انگیزه در شما افت پیدا می‌کند از تختخواب هم به سختی بلند می‌شوید و رسیدن به تمام اهداف خود را غیرممکن فرض می‌کنید. چرا ایجاد انگیزه به شکل روزانه کار سختی است؟

طبیعتا، "انگیزه" یک شی نیست که بتوان به شکل ملموس آن را به دست آورد. بلکه یکی از حالت‌های روحی است که شور و شوق درونی شما را درگیر خود خواهد کرد. وقتی شما فرآیندمحور هستید و خود را تا رسیدن به هدف نهایی دور احساس نمی‌کنید، زمان به خودی خود می‌گذرد و در نهایت شما به هدف خود خواهید رسید. بنابراین انگیزه چیزی غیر از حرکت و فرآیند نیست؛ بلکه عاملی است که پس از درگیر شدن با یک عملکرد، شکل خواهد گرفت. پس اگر به دنبال انگیزه هستید خود را در کاری مشغول کنید. در این صورت انرژی و سوخت کافی برای رسیدن به انتهای مسیر برای شما فراهم خواهد شد.

در ادامه به ۴ راهکاری که انگیزه‌‌ی روزانه‌‌ی شما را تامین می‌کند، اشاره خواهیم داشت:

۱.  در زمان حال باشید

ما اغلب فاقد انگیزه هستیم چرا که یا در گذشته سیر می‌کنیم یا نگران آینده هستیم. با خیال راحت نفس بکشید و اجازه دهید افکارتان از هر گونه پیوندی به گذشته و قضاوتی نسبت به آینده آزاد و رها باشد. هر چه از لحاظ درونی خود را آرام‌تر کنید، احساس امنیت بیشتری در زمان حال پیدا خواهید کرد و در چنین موقعیتی، انگیزه در شما جان خواهد گرفت.
  • زندگی در زمان حال
"در زمان حال بودن" به معنای درک زمان و مکان فعلی است که بیانگر نوعی درک و آگاهی ذهنی از لحظه‌‌ی حال را شامل می‌شود. آگاهی ذهنی از شرایط به این معنا نیست که به ترافیک وحشتناک مسیر رفتن به محل کار، فکر کنید یا وقتی رئیس شما ناراحتی و خشم خود را نسبت به شما و دیگر کارمندان ابراز می‌کند، موضع بگیرید. بلکه زندگی در زمان حال به معنای آن است که انرژی شما صرف مسائلی شود که ارزش کافی داشته باشند.
  • توانمندی خود را کشف کنید
توانمندی، به شما قدرت و اعتماد به نفس می‌دهد تا شایستگی‌های نهفته‌ی خود را بیدار کنید. لازمه‌‌ی داشتن اعتماد به نفس این است که شما خود و نیازهایتان را بشناسید. برای بالا بردن توان روحی خود به تمرین و زمان نیاز دارید که فرآیندی انرژی‌بر است و خودآگاهی زیادی لازم دارد. در این‌جا منظور از اعتماد به نفس، یک اعتماد به نفس کاذب و ساختگی نیست بلکه نوعی احساس امنیت درون است که از خود فرد نشات می‌گیرد. توانمندی به معنای آن است که در هر لحظه بتوانید بهترین تصمیم‌گیری را داشته باشید و برای خود و اطرافیان‌تان، عشق، شادمانی و احساس رضایت ایجاد کنید.

۲.  هدف‌گذاری

وقتی ندانید که در زندگی به کجا می‌خواهید برسید، پس چطور می‌خواهید در خود ایجاد انگیزه کنید؟ نداشتن اهداف واضح و روشن، مانند این است که شما بدون دریافت هیچ نوع حقوقی، مدام و بی وقفه کار کنید. طبیعی است که در چنین شرایطی انگیزه‌‌ی خود را به سرعت از دست خواهید داد. اگر خواهان این هستید که انگیزه در درون شما زنده باقی بماند، باید بدانید که هر قدمی‌که می‌گذارید تا چه اندازه شما را به هدف بلند مدت خود نزدیک می‌کند. زمانی که به این درک برسید که هر فعالیتی، فرصتی برای رسیدن به هدف شما محسوب می‌شود، انرژی کافی برای تحمل روزهای سخت را پیدا خواهید کرد.

  • بزرگ فکر کنید
چشمانتان را ببندید. هدف‌های بلند‌مدت خود را تا حد امکان با ریزترین جزئیات ممکن تصور کنید. سپس تمام ایده‌های خود را روی یک کاغذ مخصوص یادداشت کنید. هر چه وضوح اهداف‌تان را برای خود روشن‌تر کنید، تصور بهتری از آن‌ها پیدا خواهید کرد. هیچ اشکالی ندارد که اهداف شما با گذر زمان تغییر کند. آنچه اهمیت دارد شکل‌گیری یک انگیزش درونی جدید در وجود شما است که با مرور پیوسته‌ی ایده‌ها فراهم می‌شود.
  • کوچک فکر کنید
حالا که اهداف بزرگ خود را تشخیص دادید، نوبت به رسیدگی کارهای کوچک است. واضح است که برای رسیدن به اهداف خود نیاز به پله‌هایی دارید. لیستی از تمام پله‌های مورد نیاز را پیدا کنید. به این نکته توجه داشته باشید که جزئیات را هم در لیست خود قید کنید. اهداف کوچک‌تر شما می‌توانند در بازه‌های زمانی سالیانه، ماهانه و هفتگی زمان‌بندی شوند.
  • فکر کردن جزئی از برنامه‌‌‌های روزانه‌‌ی شما باشد
 در پله‌‌ی نهایی، اهداف سالانه، ماهانه و هفتگی خود را به کارهای روزانه تبدیل ‌کنید. اگر بتوانید تمام جنبه‌های زندگی‌تان را در راستای هدف خود قرار دهید، حتی آشپزی کردن شما حرکتی به سوی هدف نهایی‌تان قلمداد خواهد شد. فایده‌‌ی تقسیم‌بندی اهداف بزرگ به کارهای روزانه‌‌ی کوچک این است که ما را در رسیدن به هدف خود پویا نگه می‌دارد و در حین این که در زمان حال زندگی می‌کنیم، روی آینده نیز سرمایه‌گذاری خواهیم داشت.

۳.  در درون خود تامل کنید

درون خود را در پایان هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال بررسی کنید. هر چند که ممکن است کار سختی به نظر برسد اما به خاطر بسپارید که درون‌گرایی نه تنها خودآگاهی شما را بهبود می‌بخشد، بلکه کمک می‌کند تا در مسیر رشد خود، ثابت‌قدم باقی بمانید. خودآگاهی به تنهایی یک نیروی محرکه محسوب نمی‌شود بلکه ارزیابی‌های شما از خود را در بازه‌های زمانی مختلف بازگو می‌کند و به شما می‌گوید که چه مقدار از مسیر را پیموده‌اید.
  • بر روند پیشرفت خود نظارت داشته باشید
همان‌طور که درون خود را واکاوی می‌کنید، به پیشرفت‌های کوتاه‌مدت خود هم توجه کنید. چرا که اهداف کوتاه‌مدت پیوند شما را به هدف‌های بلند‌مدت، محکم‌تر می‌کند و دیدگاه درستی از مسیر پیش رو به شما نشان خواهد داد. ضمن این که کمک خواهد کرد تا تلاش‌های خود را به رسمیت بشناسید.
  • برای موفقیت‌های خود جشن بگیرید
 حتی رسیدن به نقاط عطف کوچک هم، ارزش جشن گرفتن دارند. این موفقیت‌ها ممکن است در وهله‌‌ی اول به چشم شما ناچیز جلوه کنند چرا که هنوز خود را از قله‌‌ی اصلی هدف دور احساس می‌کنید اما آن‌چه اهمیت دارد این است که با این راهکار، انگیزه در وجود شما حفظ خواهد شد. تجدید قوا در بین مسیر، روش موثر و کارآمدی است که ذهن شما را به جای تمرکز بر کمبودها و کاستی‌ها، به سمت فرصت‌ها سوق می‌دهد. این دیدگاه، در حین خوش بینانه بودن، واقعیت را هم در نظر می‌گیرد و با در نظر گرفتن خطراتی که خارج از ناحیه‌‌ی امن شما وجود دارد، امکان رسیدن به هدف را تقویت می‌کند.

۴.  رو به جلو حرکت کنید

هیچ جایگزینی برای سخت کوشی وجود ندارد. بعضی از مردم تظاهر به داشتن انگیزه می‌کنند حال آن که در واقعیت، انگیزه‌‌ی درونی آن‌ها در یک حالت نوسانی قرار دارد. در حالی که انگیزه، نیازمند اراده و سعی و تلاش مداوم است. پس اگر به دنبال موفقیت هستید، هزینه‌های رسیدن به آن را هم قبول کنید.
  • وقتی انگیزه در شما شکل می‌گیرد:
وقتی احساس با‌انگیزه بودن پیدا می‌کنید، عادت‌های روزمره‌‌ی شما نیز تغییر می‌کند. برای مثال، اگر عادت داشتید که ساعت‌ها وقت خود را صرف وبگردی یا تماشای تلویزیون و یوتیوب و چک کردن شبکه‌های اجتماعی کنید، حالا خود را در مسیر هدف‌تان هل می‌دهید و توانمندی‌های خود را در کارهای مهم‌تر صرف می‌کنید.
  • وقتی انگیزه‌‌ی شما افت پیدا می‌کند:
 در روزهایی که شما هیچ انگیزه‌ای در خود احساس نمی‌کنید، باید خود را مجبور سازید تا به هر شکلی که ممکن است، بهره‌وری خود را حفظ کنید. گاهی اوقات شور و انگیزه قبل از عمل اتفاق نمی‌افتد بلکه بعد از آن که درگیر کار شدیم، در ما شکل خواهد گرفت. بنابراین برای ایجاد انگیزه در خود، باید گاهی از ترفند و فریب کمک بگیرید.

آیا آمادگی برای باانگیزه شدن را دارید؟ پس دست به کار شوید! ایجاد انگیزه نیاز به سعی و تلاش زیادی دارد. خیلی از افراد تصور می‌کنند که کارآفرینان و مدیران عامل شرکت‌ها پس از بیدار شدن از خواب، آمادگی کامل دارند تا روز پیش رو را تحت سلطه‌‌ی خود درآورند. در حالی که عده‌‌ی کمی‌ به این حقیقت واقف هستند که هیچ ابتکار عمل و فرآیندی بدون انگیزه و رشد فردی پیش نخواهد رفت.
اگر انگیزه، در قالب یک شی یا کالا بود، مطمئنا ارزش فوق‌العاده‌ای داشت. حتی موفق‌ترین مردم دنیا به دنبال راهکارهایی هستند که انگیزه‌‌ی درونی خود را زنده نگاه دارند.

بنابراین، اگر شما هم می‌خواهید که به بالاترین حد رشد و پیشرفت خود دست پیدا کنید، نیاز به مواردی مثل هدف‌گذاری، تاملات درونی و تلاش کردن در حین بی‌حوصلگی خواهید داشت. پس به عنوان اولین قدم، توانمندی‌های بالقوه‌‌ی خود را پیدا کنید تا با کمک انگیزه، آن‌ها را عملی سازید.

مهمان

نداشتن اهداف واضح و روشن، مانند این است که شما بدون دریافت هیچ نوع حقوقی، مدام و بی وقفه کار کنید

مهمان

اینجوری نیست که هر روز از خواب پا شی بگی من امروز دنیا رو تکون میدم ، ماه های اول انگیزه بالاست و باید تو این زمان فرهنگ کار سخت و چسبیدن به برنامه رو تو خودتون نهادینه کنید ، بعد یه سال انگیزه در این حد نیست ولی با تمام وجودت پا میشی مشغول کار و اهدافت میشی چون دیگه به انگیزه ی جدی نیازی نداری به خود باوری رسیدی
مرسی مطلب خوبی بود لذت بردم

فرستاده شده از HUAWEI MT7-TL10ِ من با Tapatalk