۹۴/۱۲/۲۵، ۱۲:۱۲ صبح
هیچگاه اولین نطق خودم را فراموش نمی کنم. سال 1964 بود در کوپرستون بود(نیویورک) ومن یک مدیر پروژه 29 ساله بودم ودر شرکت جنرال الکتریک کار می کردم. قرار بود یک پروژه پلاستیک سازی را به یک گروه از مدیران ارشد معرفی نمایم. هفته ها قبل از همایش چیزهایی را که می خواستم بگویم با دقت کامل نوشته بودم و هزار دفعه با صدای بلند همه چیز را تمرین کرده بودم. چه بگویم؟ بی تجربگی ای که داشتم در نطق جلوی تعدادی زیاد، همراه با لکنت زبانی که همیشه داشتم ، خلاصه خرابکاری کردم. روز نطق حالم بد بود، هم برای من سخت بود که زجر می کشیدم و هم برای حضار.
امروزه نطق کردن و معرفی یک ایده، محصول...یکی از چیزهایی است که خیلی دوست دارم. عاشقشم و در پانزده سال اخیر در برابر بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان نطق انجام داده ام. ودر عین حال فکر می کنم که مهارت های نطق و معرفی کردن، چه در برابر یک گروه هزار نفره باشد چه پنج نفره، از اهمیت هر روز بیشتری برخوردار است. نقطه نظرات خود را به صورت نوشته اعلام کردن، به گذشته تعلق دارد.توان شفاهی شما در دیدِ مردم، شما را آن چیزی نمایان می کند که هستید، روش ارتباطی شما اثرگذاری شما را نشان می دهد، هم در زندگی کاری و هم در زندگی خصوصی. من آنقدر به این توان اعتقاد دارم که به واقع ما در انستیتوی جک وِلش یک ترم کامل را به روش های معرفی اثرگذار، اختصاص داده ایم.
امروزه صدها کتاب و مقاله و شاید هم بیشتر در مورد " هنر صحبت کردن در برابر عموم"، نوشته شده ، بنابراین اهمیت این مسئله چیز جدیدی نیست. ولی بر حسب تجارب شخصی خودم، اجازه می خواهم سه قاعده یک نطق و معرفی موفقیت آمیز را با شما به اشتراک بگذارم.
قاعده یک
پیغام باید ساده باشد ولی ساده گرا نباشد. در عین حال ساده باشد ولی بی اهمیت هم جلوه نکند. یعنی قابل درک باشد، به صورتی پیچیده ارائه نگردد. این امر زمانی میسر می گردد وقتی که بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید و به آن اعتقاد داشته باشید.
توجه کنید به ناطقینی که همیشه روی صحنه راه می روند، سعی می کنند احساسات کسی را جریحه دار نکنند و سعی می کنند از همه زوایا بتوانند اثر گذار صحبت کنند. بعضی مواقع سعی می کنند حضار را در موقعیتی قرار دهند که خود آنها تجربه کرده اند با این هدف که حضار درک عمیق تری از موضوع به دست بیآورند. بعضی مواقع سعی می کنند حضار را با داده های مختلف بمباران کنند و سعی می کنند نشان دهند که خیلی می فهمندو امید بر آن دارند که حضار به صورت اتوماتیک توجیه شوند. به هر حال، نتیجه همه این روش ها سردرگمی حضار خواهد بود.
بهترین نوع نطق ها و معرفی ها، آنهایی که هستند که حضار حس نکنند که باید یک جوری موضوع را بفهمند. نطق باید یک نکته قوی و مرکزی داشته باشد، کاملا واضح باشد و دلایلی که ارائه می گردد کاملا واضح و سریعا قابل توجیه باشد. البته، نهایتا چون کاملا واضح صحبت کرده اید و نتیجه ای را توجیه کردید، ممکن است بعضی ها مخالفت کنند. ولی این بهتر از آن است که بیشتر حضار گیج شوند و نفهمند شما چه می گویید.
قاعده دو
به مخاطبین خود چیزی بگویید که نمی دانند.من خیلی تعجب می کنم وقتی مدیری در جلسه مدیران نکاتی را مطرح می کند که همه از طریق ایمیل دریافت کرده اند و می دانند. همچنین من در خیلی از نطق ها حضور داشته ام که در آن ناطق از روی اسلاید می خواند و داستان ها و مطالبی را که همه می دانند، تکرار می کند.
هر وقتی که در برابر یک گروه و یا تعداد زیادی صحبت می کنید، باید توجه داشته باشید که قسمتی از کار شما سورپرایز کردن و برق در چشم دیگران انداختن است، باید به آدم ها قسمتی از اطلاعات را بدهید که نو و جالب هستند ، به نحوی که احساس کنند چیزی یاد گرفته اند. خب، چنین چیزی بدون آمادگی قبلی حاصل نمی شود. اگر واقعا آن را نخواهید، رخ نخواهد داد " چگونه باید صحبت کنم که حضار این حس را به دست آورند که نکاتی که می گویم برای آنها جالب باشد و بدانند که برای زندگی آنها و کارشان و صنعتی که در آن کار می کنند، مهم است؟"
نطق کردن مساوی با اطلاع رسانی نیست که پس از آن مردم بگویند"خب حالا....". هدف ایجاد شور و هیجان در مردم به نحوی باشد که بحث پس از خاتمه نطق شما نیز ادامه یابد.
قاعده سه
به نحوی صحبت کنید که شور و هیجان شما بر همه غلبه کند. من درک نمی کنم، یک فکر در عوام وجود دارد که ناطقینی اعتبار به دست می آورند که به نحوی متفکرانه ومنطقی صحبت کنند، تقریبا خیلی آرام، مانند محک زدن یک جنرال سه ستاره در برابر کنگره. طبیعتا من کاملا مخالف این دید نیستم. می دانم که کسی حرف های درویش مآبانه را جدی نمی گیرد. ولی من سر حرف خودم هستم که شما بیشتر برنده خواهید بود تا بازنده، اگر گرمای درونی خود را در برابر حضار نشان دهید، آنها را به هیجان آورید و هدفی را مشخص کنید. من آنقدر به این نکته اعتقاد دارم که یک بار فریاد کشیدم " اگرموی دماغ کسی هستید، یک کشیده به خودتان بزنید..." یک اظهار نظر لحظه ای بود، داغ کرده بودم و از قلب و احساسم می آمد و پس از آن دیدم که خیلی اثرگذار بود.
صادقانه بگویم، در نطق های عمومی هم، چنین است. اگر برای حضار خود خسته کننده هستید، یک کشیده نثار خود کنید، چون میتوانستید جور دیگری نطق خود را آماده کنید. پیغام خود را زیادی پیچیده نکنید، گوش فرادادن مخاطبین خود را با محتوا و اطلاعات جالب، افزایش دهید و احساس واقعی خود را بیان کنید.
نکته دیگری که باید بدانید، نطق در برابر عموم هم برای حضار و هم برای شما جالب است و همینطور به پیشرفت کاری شما کمک می کند.
جک وِلش، موسس "انستیتوی مدیریتی جک وِلش"، یکی از مطرحترین سازمانهای مدیریتی در جهان است.
امروزه نطق کردن و معرفی یک ایده، محصول...یکی از چیزهایی است که خیلی دوست دارم. عاشقشم و در پانزده سال اخیر در برابر بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان نطق انجام داده ام. ودر عین حال فکر می کنم که مهارت های نطق و معرفی کردن، چه در برابر یک گروه هزار نفره باشد چه پنج نفره، از اهمیت هر روز بیشتری برخوردار است. نقطه نظرات خود را به صورت نوشته اعلام کردن، به گذشته تعلق دارد.توان شفاهی شما در دیدِ مردم، شما را آن چیزی نمایان می کند که هستید، روش ارتباطی شما اثرگذاری شما را نشان می دهد، هم در زندگی کاری و هم در زندگی خصوصی. من آنقدر به این توان اعتقاد دارم که به واقع ما در انستیتوی جک وِلش یک ترم کامل را به روش های معرفی اثرگذار، اختصاص داده ایم.
امروزه صدها کتاب و مقاله و شاید هم بیشتر در مورد " هنر صحبت کردن در برابر عموم"، نوشته شده ، بنابراین اهمیت این مسئله چیز جدیدی نیست. ولی بر حسب تجارب شخصی خودم، اجازه می خواهم سه قاعده یک نطق و معرفی موفقیت آمیز را با شما به اشتراک بگذارم.
قاعده یک
پیغام باید ساده باشد ولی ساده گرا نباشد. در عین حال ساده باشد ولی بی اهمیت هم جلوه نکند. یعنی قابل درک باشد، به صورتی پیچیده ارائه نگردد. این امر زمانی میسر می گردد وقتی که بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید و به آن اعتقاد داشته باشید.
توجه کنید به ناطقینی که همیشه روی صحنه راه می روند، سعی می کنند احساسات کسی را جریحه دار نکنند و سعی می کنند از همه زوایا بتوانند اثر گذار صحبت کنند. بعضی مواقع سعی می کنند حضار را در موقعیتی قرار دهند که خود آنها تجربه کرده اند با این هدف که حضار درک عمیق تری از موضوع به دست بیآورند. بعضی مواقع سعی می کنند حضار را با داده های مختلف بمباران کنند و سعی می کنند نشان دهند که خیلی می فهمندو امید بر آن دارند که حضار به صورت اتوماتیک توجیه شوند. به هر حال، نتیجه همه این روش ها سردرگمی حضار خواهد بود.
بهترین نوع نطق ها و معرفی ها، آنهایی که هستند که حضار حس نکنند که باید یک جوری موضوع را بفهمند. نطق باید یک نکته قوی و مرکزی داشته باشد، کاملا واضح باشد و دلایلی که ارائه می گردد کاملا واضح و سریعا قابل توجیه باشد. البته، نهایتا چون کاملا واضح صحبت کرده اید و نتیجه ای را توجیه کردید، ممکن است بعضی ها مخالفت کنند. ولی این بهتر از آن است که بیشتر حضار گیج شوند و نفهمند شما چه می گویید.
قاعده دو
به مخاطبین خود چیزی بگویید که نمی دانند.من خیلی تعجب می کنم وقتی مدیری در جلسه مدیران نکاتی را مطرح می کند که همه از طریق ایمیل دریافت کرده اند و می دانند. همچنین من در خیلی از نطق ها حضور داشته ام که در آن ناطق از روی اسلاید می خواند و داستان ها و مطالبی را که همه می دانند، تکرار می کند.
هر وقتی که در برابر یک گروه و یا تعداد زیادی صحبت می کنید، باید توجه داشته باشید که قسمتی از کار شما سورپرایز کردن و برق در چشم دیگران انداختن است، باید به آدم ها قسمتی از اطلاعات را بدهید که نو و جالب هستند ، به نحوی که احساس کنند چیزی یاد گرفته اند. خب، چنین چیزی بدون آمادگی قبلی حاصل نمی شود. اگر واقعا آن را نخواهید، رخ نخواهد داد " چگونه باید صحبت کنم که حضار این حس را به دست آورند که نکاتی که می گویم برای آنها جالب باشد و بدانند که برای زندگی آنها و کارشان و صنعتی که در آن کار می کنند، مهم است؟"
نطق کردن مساوی با اطلاع رسانی نیست که پس از آن مردم بگویند"خب حالا....". هدف ایجاد شور و هیجان در مردم به نحوی باشد که بحث پس از خاتمه نطق شما نیز ادامه یابد.
قاعده سه
به نحوی صحبت کنید که شور و هیجان شما بر همه غلبه کند. من درک نمی کنم، یک فکر در عوام وجود دارد که ناطقینی اعتبار به دست می آورند که به نحوی متفکرانه ومنطقی صحبت کنند، تقریبا خیلی آرام، مانند محک زدن یک جنرال سه ستاره در برابر کنگره. طبیعتا من کاملا مخالف این دید نیستم. می دانم که کسی حرف های درویش مآبانه را جدی نمی گیرد. ولی من سر حرف خودم هستم که شما بیشتر برنده خواهید بود تا بازنده، اگر گرمای درونی خود را در برابر حضار نشان دهید، آنها را به هیجان آورید و هدفی را مشخص کنید. من آنقدر به این نکته اعتقاد دارم که یک بار فریاد کشیدم " اگرموی دماغ کسی هستید، یک کشیده به خودتان بزنید..." یک اظهار نظر لحظه ای بود، داغ کرده بودم و از قلب و احساسم می آمد و پس از آن دیدم که خیلی اثرگذار بود.
صادقانه بگویم، در نطق های عمومی هم، چنین است. اگر برای حضار خود خسته کننده هستید، یک کشیده نثار خود کنید، چون میتوانستید جور دیگری نطق خود را آماده کنید. پیغام خود را زیادی پیچیده نکنید، گوش فرادادن مخاطبین خود را با محتوا و اطلاعات جالب، افزایش دهید و احساس واقعی خود را بیان کنید.
نکته دیگری که باید بدانید، نطق در برابر عموم هم برای حضار و هم برای شما جالب است و همینطور به پیشرفت کاری شما کمک می کند.
جک وِلش، موسس "انستیتوی مدیریتی جک وِلش"، یکی از مطرحترین سازمانهای مدیریتی در جهان است.