۹۴/۱۲/۲۵، ۱۲:۰۹ صبح
بیشتر ماها فکر نمی کنیم که به راحتی کاررا ترک کنیم. ولی در طی دوران کاری شما زمان هایی پیش می آید که باید کار را ترک کنید، یا اینکه باید درجا بزنید و تحمل کنید. پنج دلیل را ارائه می دهم که در دوران کاری خودم باید به آنها دقت می کردم و ترک کار می کردم ولی بی توجهی کردم:
از طرف مدیران ارشد و مهم توصیه های متضاد دریافت می کردم که چگونه باید کارم را انجام دهم
یکی شون می گفت " رهبری کن نه مدیریت" ، یکی دیگر می گفت "مدیریت کن نه رهبری". نتیجه این بود که هیچ درک واضحی وجود نداشت که محک موفقیت در کار چیست و یا حداقل راه رسیدن به موفقیت کدام است. اگر این حس را داشته باشید که نمی توانید موفق شوید، موفق نخواهید شد.
من در پروازهای طولانی فیلم تماشا می کردم
شاید فکر کنید این که مشکلی نیست. خب، نرماله، هر کسی نیاز به استراحت داره که نیروی بیشتری برای کار پیدا کنه. ولی من از ابتدای زندگی کاری ام همیشه طی پرواز ها کار می کردم، فکر می کردم. حتی همیشه دوست داشتم که پرواز کنم که افکار متمرکز تری برای پیشرفت کاری داشته باشم. زمانی که شروع کردم در پرواز فیلم نگاه کنم، می گفتند دیگر حواسش به کارش نیست.
همواره به هر لغتی که از دهانم در می آمد، دقت می کردم
چه فکر می کنید وقتی چنین چیزی را می شنوید؟ این گفته وقتی که سر یک میز با همکاران نشسته اید، بی جا است؟ من در فرهنگ هایی کار کرده ام که در آنها "ایده نداشتن چیز خوبی نیست" و در فرهنگ های دیگری که مراقب هر کلمه ای که می گفتید، می بایستی باشید. من در مورد تعریف واژه " واقعی بودن یا خود بودن" صحبت می کنم. ولی اگر در کاری نتوانید واقعی باشید یا خودتان باشید، زمان آن فرا رسیده که دنبال کار دیگری باشید.
به خصوص یکشنبه شب ها معده درد می گرفتم
بعضی آدم ها یکشنبه شب ها گاها معده درد می گیرند ولی اگر این مسئله به طور مرتب رخ دهد، این بدان معنی است که شما نسبت به کارهایی که قرار است دوشنبه صبح انجام دهید، حس خوبی ندارید.
دیگر خنده بر لبانم نبود
در مورد شما نمی دانم ولی من یک خنده از ته دل را دوست دارم....آنوقتی که چنان می خندید که اکسیژن کم می آورید.بله می دانم "کار یعنی فعالیت برای دلیلی" ولی در بیشتر جاهایی که کار کردم، روابط آن چنین بود که بعضی موقع ها " تا حد اشکریزی" می توانستیم بخندیم.اگر در کار چنین محیطی نباشد، یک نشانه کلیدی برای ترک کار فرا رسیده است.
این بدان معنی نیست که باید مستقیم بروید به دفتر رئیس خود و استعفا دهید. ولی چنین نشانه هایی( و نشانه هایی که برای شما اهمیت دارند، ممکن است از نشانه های من متفاوت باشند)، ممکن است این معنی را بدهد که رشته کاری شما و یا صنعتی که در آن فعالیت می کنید و یا شرکتی که انتخاب کرده اید، مناسب برای شما نباشند. حداقل چنین نشانه هایی ارزش این را دارد که تعمقی بیشترداشته باشید و به حل مسائل بپردازید.
از طرف مدیران ارشد و مهم توصیه های متضاد دریافت می کردم که چگونه باید کارم را انجام دهم
یکی شون می گفت " رهبری کن نه مدیریت" ، یکی دیگر می گفت "مدیریت کن نه رهبری". نتیجه این بود که هیچ درک واضحی وجود نداشت که محک موفقیت در کار چیست و یا حداقل راه رسیدن به موفقیت کدام است. اگر این حس را داشته باشید که نمی توانید موفق شوید، موفق نخواهید شد.
من در پروازهای طولانی فیلم تماشا می کردم
شاید فکر کنید این که مشکلی نیست. خب، نرماله، هر کسی نیاز به استراحت داره که نیروی بیشتری برای کار پیدا کنه. ولی من از ابتدای زندگی کاری ام همیشه طی پرواز ها کار می کردم، فکر می کردم. حتی همیشه دوست داشتم که پرواز کنم که افکار متمرکز تری برای پیشرفت کاری داشته باشم. زمانی که شروع کردم در پرواز فیلم نگاه کنم، می گفتند دیگر حواسش به کارش نیست.
همواره به هر لغتی که از دهانم در می آمد، دقت می کردم
چه فکر می کنید وقتی چنین چیزی را می شنوید؟ این گفته وقتی که سر یک میز با همکاران نشسته اید، بی جا است؟ من در فرهنگ هایی کار کرده ام که در آنها "ایده نداشتن چیز خوبی نیست" و در فرهنگ های دیگری که مراقب هر کلمه ای که می گفتید، می بایستی باشید. من در مورد تعریف واژه " واقعی بودن یا خود بودن" صحبت می کنم. ولی اگر در کاری نتوانید واقعی باشید یا خودتان باشید، زمان آن فرا رسیده که دنبال کار دیگری باشید.
به خصوص یکشنبه شب ها معده درد می گرفتم
بعضی آدم ها یکشنبه شب ها گاها معده درد می گیرند ولی اگر این مسئله به طور مرتب رخ دهد، این بدان معنی است که شما نسبت به کارهایی که قرار است دوشنبه صبح انجام دهید، حس خوبی ندارید.
دیگر خنده بر لبانم نبود
در مورد شما نمی دانم ولی من یک خنده از ته دل را دوست دارم....آنوقتی که چنان می خندید که اکسیژن کم می آورید.بله می دانم "کار یعنی فعالیت برای دلیلی" ولی در بیشتر جاهایی که کار کردم، روابط آن چنین بود که بعضی موقع ها " تا حد اشکریزی" می توانستیم بخندیم.اگر در کار چنین محیطی نباشد، یک نشانه کلیدی برای ترک کار فرا رسیده است.
این بدان معنی نیست که باید مستقیم بروید به دفتر رئیس خود و استعفا دهید. ولی چنین نشانه هایی( و نشانه هایی که برای شما اهمیت دارند، ممکن است از نشانه های من متفاوت باشند)، ممکن است این معنی را بدهد که رشته کاری شما و یا صنعتی که در آن فعالیت می کنید و یا شرکتی که انتخاب کرده اید، مناسب برای شما نباشند. حداقل چنین نشانه هایی ارزش این را دارد که تعمقی بیشترداشته باشید و به حل مسائل بپردازید.