باشگاه کاربران روماک

همه ما با این هشدار بزرگ شده ایم که "چیزی را ترک نکنیم" و ما این حرف را آنقدر نهادینه کرده ایم که حتی کتابی را که برای ما حوصله سربر است، حتما باید تا آخر بخوانیم. والدین ما آنقدر هم اشتباه نمی گفتند وقتی هشدار می دادند که برای موفق شدن، استمرار مهم است ولی بعضی مواقع رها کردن کار درست است. ممکن است این یک پروژه ناموفق باشد، یک شغلی که کسی در آن قدر شما را نمی داند، یک رابطه ناموفق....بلی بعضی مواقع رها کردن یک توانایی است.

نلسون ماندلا: رها کردن جزئی از توانایی های رهبری است.


واقعیت این است که بعضی از ماها خیلی خوب می دانند چه زمانی باید رها کنند، در حالی که بعضی ها واقعا با این مسئله مشکل دارند.یک تحقیقات دانشگاه روچِستِر نشان داد بعضی ها با "هدف رویکرد" و بعضی ها با "هدف رها کردن"، انگیزه به دست می آورند.
آنهایی که اهداف عملکردی-رویکردی دارند، با چالش ها انگیزه پیدا می کنند، و وقت خود را برای حل مشکلاتی که راه حل ندارند، تلف نمی کنند.به عبارت دیگر، می دانند چه زمانی باید رها کنند.
آنهایی که با اهداف رها کردن، انگیزه پیدا می کنند، از شکست خیلی هراس دارند. به هر قیمتی سعی می کنند شکست نخورند، بنابراین زمان مدیدی پس از اینکه فکر منطقی نشان داده است که زمان رها کردن فرا رسیده، این قدم را بر می دارند. این نوع عملکرد از کارآیی بسیار کمتری برخوردار است.
فراگرفتن این که چه زمانی باید رها کنید، توان یا مهارتی است که قابل فراگیری است.اگر مستعد این هستید که رفتار هایی را که خیلی پیش باید کنار می گذاشتید، بسیار با دیرکرد کنار می گذارید، با تمرین می توانید در این زمینه بهبود پیدا کنید. فقط نیاز به تمرین در ترک کردن دارید. خوشبختانه زندگی فرصت های زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. چند رفتار را با شما درمیان می گذارم که همگی ما باید خیلی وقت پیش رها می کردیم:

شک و تردید نسبت به خود را، ترک کنید
باور به خود، نقش بسیار مهمی را در موفقیت بازی می کند. هولت-پَکَرد تحقیقاتی را انجام داد که در طی آن آنالیز پروسه ای را بررسی کرد که کارمندان برای ارتقاء شغلی در پیش می گرفتند. برای مثال زنان زمانی درخواست ارتقاء شغلی می کردند که 100% شرایط برای ارتقاء را دارا بودند ، در حالی که مردان زمانی درخواست ارتقاء می کردند که فقط دارای 60% شرایط بودند. محققین به این نتیجه رسیدند یکی از دلایل متعددی که مردان در پوزیشن های بالاتر بیشتر قرار می گیرند، این است که تمایل به سعی برای پوزیشن های بیشتری دارند، نسبت به زنان. بعضی اوقات کافی است که خودتان را باور داشته باشید و به مرحله بعدی برسید. اگر به خودتان شک داشته باشید، موفق نخواهید شد. نمایش اعتماد به نفس کافی نیست و نتایج اعتماد به نفس واقعی را به بار نخواهد آورد.


عادت انجام ندادن کارها را، ترک کنید
تغییر عادت ها کار سختی است. بهبود بخشیدن در زندگی و کارهای شخصی، کاری بسیار سخت است. دل و جرات به دست آوردن، برای رسیدن به آن چیزی که می خواهید، و تمام آن کارهایی که باید نتیجتا انجام دهید، بسیار سخت است.وقتی کارها سخت هستند، به تعویق انداختن آنها، آسان تر است. مشکل این است که این فردا هیچگاه نمی آید.گفتن این که این کار را فردا انجام می دهید، فقط عذر و بهانه است. و این بدان معنی است که شاید اصلا نمی خواهید این کار را انجام دهید و یا اینکه نتیجه را می خواهید بدون کار سخت لازم، به دست آورید.

این تصور را که انتخاب دیگری ندارید را، ترک کنید
همیشه راه حل دیگری وجود دارد. خب درست است، بعضی مواقع انتخاب بین دو چیز است که هر دو بد هستند، ولی باز هم انتخاب وجود دارد. ادعای اینکه انتخابی وجود ندارد، از شما یک قربانی می سازد که نقش یک فردی را بازی می کند که کسی نمی تواند به او کمک کند. برای اینکه نقش قربانی را بازی کنید، باید قدرت خود را تحویل دهید و این باختی است که بهای آن غیر قابل تخمین است. اگر بخواهید در بالاترین سطح موفق شوید، نباید قدرت خود را ازدست دهید.


انجام دادن یک کار و تکرار آن و انتظار موفقیت داشتن را ترک کنید
آلبرت اینشتین می گفت که همواره یک کار انجام دادن و انتظار موفقیت داشتن، یک دیوانگی است. با اینکه کاملا واضح است که دو به اضافه دو مساوی با چهار است، خیلی ها وجود دارند که فکر می کنند، جواب احتمالا پنج است. واقعیت این است: اگر روش شما همان روش قبلی باشد، نتیجه همان خواهد بود، فرقی هم نمی کند که امید های شما برای محقق کردن بالعکس آن در چه حد باشد. اگر نتایجی متفاوت را می طلبید، باید روش را تغییر دهید، حتی اگر این کار سخت باشد.

این فکر را که هر چیزی به خودی خود به موفقیت می رسد، ترک کنید
خیلی جذابیت دارد و لذت بخش است که فکر کنید که ایده شما آنقدر عالی است که به خودی خود به موفقیت میرسد ولی واقعیت این است که برای نیل به موفقیت سخت کوشی لازمه کار است. واین مفهوم های بسیاری دارد. از مدیر خود انتظار نداشته باشید که باید بداند شما چه زمانی می خواهید درخواست ارتقاء شغلی داشته باشید. همکاری دارید که همواره کارهای خودش را بر روی دوش شما می گذارد، چون می داند شما همیشه انجام می دهید، ولی انتظار نداشته باشید که آن همکار خودش بفهمد که دیگر بس است و نباید این کار را بکند. فکر نکنید که هر کسی که حقوق شما را پایمال می کند، به خودی خود باید متوجه شود که این کار درست نیست. هیچ چیزی به صورت معجزه آمیز به خودی خود به دست نخواهد آمد. این شما هستید که باید فعال باشید و مسئولیت پذیر.

بله گفتن را، ترک کنید
هر " بله" ای را که اظهار می کنید، آمادگی شما را برای معامله و یا مصالحه و عقب نشینی احتمالی نشان می دهد. با اظهار " بله" نسبت به چیزی، به چیز دیگری "نه" می گویید. برای مثال ، توافق شما با دیروقت کار کردن، می تواند به معنی این باشد که وقت برای "ورزش"و یا "سپری کردن زمان با خانواده"را ندارید. تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا ، سان فرانسیسکو، نشان داده است، که هر چقدر با "نه"گفتن مشکل داشته باشید، احتمال استرس شما و اینکه روحیه خود را ببازید و حتی افسردگی بگیرید، افزایش خواهد یافت. "نه" گفتن برای خیلی ها به واقع چالش بزرگی است. "نه"یک کلمه قوی است که نباید از اظهار آن هراس داشته باشید.وقتی زمان"نه گفتن"فرا رسیده، از اظهار جملاتی مانند " فکر نمی کنم بتوانم این را انجام دهم ویا مطمئن نیستم" خودداری کنید. "نه گفتن"به یک تعهد جدید،نشانگرتعهد شما نسبت به تعهد قبلی شما است و به شما این فرصت را می دهد که کاری را که دارید، با موفقیت به اتمام برسانید. زمانی که "نه گفتن" را فرا گرفتید، خودتان را از اجبارات غیر لازم رها می کنید، وقت و انرژی به دست می آورید برای چیز های مهم در زندگیتان.